دختریک کارخانه دار که در دام مرد کلاهبردار افتاده بود، برای دریافت مهریه ۱۳۶۵ سکهای خود و تقاضای طلاق از همسرش به مجتمع قضایی خانواده -میدان ونک- رفت. هنوز یک سال از تاریخ عقد مینو با «اسکندر» نگذشته بود که نوعروس دو پرونده «فریب در ازدواج» و «کلاهبرداری» برای شوهرش در دادگاههای کیفری تشکیل داده بود.
روزنامه ایران: دختریک کارخانه دار که در دام مرد کلاهبردار افتاده بود، برای دریافت مهریه ۱۳۶۵ سکهای خود و تقاضای طلاق از همسرش به مجتمع قضایی خانواده -میدان ونک- رفت. هنوز یک سال از تاریخ عقد مینو با «اسکندر» نگذشته بود که نوعروس دو پرونده «فریب در ازدواج» و «کلاهبرداری» برای شوهرش در دادگاههای کیفری تشکیل داده بود.
ماجرای آشنایی مینو و همسرش به دوسال قبل وزمانی بازمی گشت که دخترجوان در یک روز پاییزی سوار بر خودروی گرانقیمت اش، هم کلاسی اش را به یکی ازخیابانهای شمال شهر رساند. همانجا جوانی از خودروی لوکسی پیاده شد و با هر دوی آنها احوالپرسی کرد.
روز بعد مرد جوان با شماره موبایلی رُند به مینو زنگ زد ودرحالی که خودش را معرفی میکرد، خیلی محترمانه ازدخترجوان برای دیداری حضوری دریک رستوران دعوت کرد.اما مینو که دو مدرک کارشناسی ارشد داشت عاشق ادامه تحصیل بود. او در طول تحصیلاتش در جمعهای دوستانه حضور پیدا میکرد، اما به خاطر حساسیتهای خانواده با هیچ پسری دوست نبود.به همین خاطرهم درخواست اسکندر را بیدرنگ رد کرد. با این حال مرد جوان مؤدبانه خواهش کرد که فقط یک بار دیداری با هم داشته باشند.
بالاخره پافشاریهای پسرجوان نتیجه داد وقرار نخستین دیدار گذاشته شد. اسکندر با لباسهای شیک، جلوی کافی شاپ منتظربود. او در آن دیدار خودش را کارشناس ارشد نرمافزارکامپیوتر و تاجر معرفی کرد. بعد هم گفت که شیفته اخلاق ورفتار وزیبایی مینو شده است واضافه کرد:«در این زمانه دختری که موهای رنگ نکرده و صورت بدون پروتز داشته باشد به ندرت پیدا میشود»، بعد هم گفت بالاخره دعاهای مادرش نتیجه داده و همسر مورد علاقهاش را پس از سالها انتظار پیدا کرده است. آنقدر از خوبیهای مینو حرف زد که دختر جوان ازخوشحالی در پوست خود نمیگنجید ودل توی دلش نبود.همان موقع با خود گفت بالاخره یک عاشق تمام عیار به تورش خورده است. بنابراین همانجا به پیشنهاد اسکندر جواب مثبت داد.
در دیدار دوم اسکندر از طریق صفحه تلفن همراه گرانقیمتاش وارد سایت یکی از مشهورترین جواهر فروشیها تهران شد و به مینو پیشنهاد داد بهترین حلقه نامزدی را انتخاب کند. اسکندر در دیدار سوم مینو را به جمع دوستانش برد و او را به عنوان همسر آیندهاش معرفی کرد.این درحالی بود که درجریان همان دیدار وقتی دختری به اسکندر زنگ زد و او جلوی چشم مینو گوشی را روی پخش بلندگوگذاشته بود، گفت: «خانم محترم من دیگر متاهل شدهام و خوشم نمیآید هیچ زنی با من تماس تلفنی داشته باشد» بعد هم با عصبانیت تلفن را خاموش کرد و به مینو گفت: «من بهترین همسر دنیا را انتخاب کرده ام و...»
چند روزی ازاین ماجراها گذشته بود و مینو هم شاد وخندان به زندگی آیندهاش فکرمی کرد که اسکندر با او تماس گرفت و 200 میلیون تومان به بهانه وارد کردن یک محموله تلفن همراه قرض گرفت. مینو تا چند روز نگران پس گرفتن پولی بود که از حساب خودش و بدون اطلاع خانواده پرداخته بود. اما یک هفته بعد که پول را پس گرفت خیالش راحت شد که همسر آیندهاش سوء استفادهای از اعتمادش نکرده است.
هنوز یک ماه از آشنایی زوج جوان نمیگذشت که اسکندر به خواستگاری رفت. در مراسم خواستگاری فقط پدر و مادر داماد آمده بودند و حضور دیگر اعضای خانواده را به بازگشت برادر اسکندر از کانادا و خواهرش از مسافرت و به مراسم عقد موکول کردند. در نظر خانواده مینو همه چیزعالی و مرتب به نظر میرسید. پدر و مادر داماد هم لباسهای شیکی به تن داشتند. چند روز بعد هم مباشر پدر مینو تحقیقات لازم را دراین باره انجام داد و مورد خاصی پیدانکرد.
بالاخره مراسم عقد دردفترخانه انجام شد و مینو با مهریهای سنگین اسناد را امضا کرد. اما موقع بیرون آمدن از دفترخانه، مادر داماد تمام سکههای هدیه حاضران و حتی گردنبند جواهرنشان هدیه شده پدر و مادر عروس که حداقل 150 میلیون تومان میارزید را به بهانه رسوم خانوادگی خود برد. مینوهم به رفتار خانواده اسکندر شک نکرد و آن را به حساب رسوم خانوادگی آنها گذاشت، اما روزی که عروس وداماد برای خرید ساعت رفتند به اسکندر مشکوک شد، چون او یک ساعت مردانه 80 میلیون تومانی انتخاب و به فروشنده توصیه کرد حتماً جفت زنانه آن را در روزهای بعد برایش آماده کند. بعد هم ساعت را با خودش برد تا پیش بقیه هدایای عروسی نگهداری کند.
چند ماه از عقد رسمی آنها گذشته بود اما خانواده اسکندر به بهانه فوت یکی از بستگان زیر بار برگزاری مراسم نامزدی نمیرفتند. تا اینکه یک روز اسکندر به مینو گفت که عازم سفرکاری فوری است و ازاوخواست پولی را که برای خرید جهیزیه کنارگذاشته بود به حساب وی منتقل کند تا برایش جهیزیه خارجی بیاورد. بدین ترتیب زن جوان 200 میلیون تومان به حساب شوهرش واریزکرد. اما چند روزی گذشت و نه از اسکندر خبری شد ، نه از جهیزیه و نه اصل پول. در همین فاصله یکی از دوستان اسکندر به مینو تلفن زد و راز بزرگی را افشا کرد. او گفت: «من همان کسی هستم که یک بار با اسکندر به خانه شما آمدم. راستش به من پیشنهاد داده بود به خواهر دیگرتان نزدیک شوم تا از شما اخاذی کنیم.
اما متوجه شدم شما خانواده شریفی هستید که در دام این کلاهبردار افتادهاید. باید بدانید او به جرم جعل اسناد دولتی در یک دادگاه پرونده دارد و با وثیقه آزاد شده است و...» در جریان همین گفتوگوی تلفنی خانواده مینو با خبر شدند که نه تنها اسکندر تحصیلات متوسطه هم ندارد، بلکه تمام داراییاش همان خودروی گرانقیمتی است که با دوستانش به طور شریکی خریدهاند و دخترهای پولدار وخانواده هایشان را سرکیسه میکنند. تمام آن لباسهای شیک وگرانقیمت هم اجارهای بودند و..
پس ازافشای این ماجرا، مینو احساس کرد تمام دنیا روی سرش خراب شده است. همه آرزوهایش رنگ باخت. با این حال خوشحال بود که هنوزخودرواش را به مرد کلاهبردار نداده، به درخواستش برای گرفتن ارثیه از پدرش و اقامت در کانادا اهمیت نداده و خدا را شکر میکرد که بیشتر از این سرش کلاه نرفته است.
مینو از وقتی شنید اسکندر برای موافقت با طلاقشان یک میلیارد تومان درخواست کرده، تصمیم گرفت دادخواست طلاقش را پس بگیرد و فقط درخواست مطالبه مهریهاش را پیگیری کند. حالا برای همین به شعبه 264 آمده بود. بعد از آن باید برای پیگیری پروندههای دیگرش به دادگاههای دیگر میرفت. خوشحال بود که رسید پرداخت پولهای واریز شده به حساب اسکندر و فاکتور ساعت و جواهرات هدیه را در اختیار دارد.اما افسوس که....
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
چشم اینچنین دختران کور حقشونه هربلایی سرشان بیاد باپولی که معلوم نیست چطور به دست اوردند هرکاری میخواهند میکنن اگر همین اقا ایا شخص دیگه باظاهری معمولی خودشان پیش دختره میرفتند اصلا مسخره شون میکردند دوما دختره اگه نجیب بود چکار داشت با پسره رابطه برقرارکنه وشماره بده ودر پارتیها شرکت کنه و......
بدون نام
افرین مهریه رو بگیر. بندازش زندان این ادم کلاه بردار
بهروز
اگه با این پولهای باد اورده به ده نفر فقیر و بیمار کمک میکردید الان خدا خواسش بهتون بود حقتونهدکلاهبردارا پولتون بخورن نوش جونش
بدون نام
عزیزم بعضی از خانواده ها خیلی نامردن با زندگی دختر مردم بازی میکنن دختر خواهرم دکتر هست یکی اومده براش خیلی هم تحقیق کردن باهرکلکی که بود راضی شون کردن عقد کنن الان پسره فهمیدیم اصلا خوب نیست با بودن بچه اونم اول زندگیشون نمیدونیم باید چکارکنیم خدالعنت کنه مردمی که راستش رو به نمیگن وقتی میرن تحقیق به خدا واگذارشون کردیم بخدا داریم دیوونه میشیم کاش یه طوری میشد کاش بچه بینشون نبود بخداخیلی. هم تحقیق کردن حتی محل کارش دوستاش هیچ کس راستش رو نگفت خدا لعنت کنه پدر مادری که میدونن پسرشون بده و انقدر کلاس هم میزارن جهاز خوب سیسمونی خوب الانم باید شوهر خواهرم خرج دختر ونوه اون داماد بی همه چیز رو بده
بدون نام
افرین همینه اقا بهروز درست میگه
بدون نام
داستان جالبی بود تجربه باشه برای بقیه
محمدرضا
تحقیقات مباشر پدر دختره تو حلقم :|||
بدون نام
خب این آدم!؟ با اون سوابق و این ماجرا باید بعنوان کلاهبردار توسط محاکم قضایی تحت تعقیب قرار گیرد! نه پرداخت مهریه!مگر اینکه موضوع چیز دیگری باشد!؟
6adi
شدیدا با پولهای باد آورده شون موافقم :|
مجتبی
دم اقا اسکندر گرم کیف میکنم یه همچین مرداییو میبینم که دختران پر توقع و همچنین اونایی که فقط ظاهر بین و پول پرستند و ادعا میکنند شرافتمند هستند رو دور میزنه دمت گرم اقا اسکندر خسته نباشی دلاور شما یه قهرمانی خیلی کار درستی کردی تا باشه درس عبرتی باشه برای بقیه هرچند که این چیزا هیچ دختری از خواب پول پرستی و ظاهر بینی بیدار نمیکنه .
بدون نام
اولا ثروت همه بادآورده نیست.دوما پسزهایی که موقع خواستگاری بیشتر تعریف میکنن ومثل بوقلمون خودشونو باد میکنن بدانید که هیچ چیز ندارند وهیچی بارشون نیست دخترای عزیزم گول شیادانی که حرفهای قلمبه سلمبه میزنن رانخورین چون آنها مثل طبل توخالی هستند
راش
اول خاک تو سر اسکندر و دوم احتمال زیاد اون دوستی رو که بردی رسوندی اون با اسکندر رابطه داشته وقتی تو شماره ندادی شماره تو از کجا کرده؟
غریب
دختری که بدون اجازه پدرش دویست میلیون پول به یکی میده حقشه بدترازاین بلا سرش بیاد
بدون نام
داستان تخیلی قشنگی بود
بدون نام
دخترای پولدار خیلی بدبختن پسرابه خواستگاری پولشون میرن نه خودشون چقدر سخت باکسی زندگی کنی که به خاطر پولت بگه عزیزم
بدون نام
خانواده که پول تو جیبی دخترش 200میلیون باشه باید این بلا سرش بیاید یک مشت دختر پول پرست شهوتران حالا از کجا که این دختره دروغ میگه ومیخواسته بلایی سر ان پسره بیاره اما حقشه هم دختره وهم پسره
نامدارکریو
هرچه برسر مرفهین بی درد بیاحقشونه
ادم شیادی مثل این داماد پرده از پول های کلان بدهکاران بانکی بر می دارند گرچه کارش ونحوه نزدیک
شدن به این دختراشتباه ست امامگر دختره چقدرپول
داشته که بابرداشت این همه اعضای خانواده متوجه
نشده اند200میلیون مگه رقم کمی است ای خداخودت بدادمان برس اخه این همه ثروت ازکجا
بدست امده؟؟؟؟؟+++!!!
ابراهیم هستم از شهر پاک سروستان
باسلام
همه ی دخترا همشون همین جور هستن
مخصوصا مخصوصا پول دارها
پاسخ ها
بدون نام
شما یه داستان خوندی نصف جمعیت ایران رو همینطوری میبینی ادم همه رو با یه چشم نگاه نمیکنه
بدون نام
اخه اسکندر هم شد اسم؟
بدون نام
گول ظاهر .....
مخلص تموم دل پاکان و بی ریا ها
اسکندر نکنه اسکندر مقدونی بود نگفتین اقا اسکندر الان کجا تشریف دارن دمش گرم خدا پشت و پناهش باشه اقا اسکندر هرجا باشه ان شاالله سلامت باشن ایشون
در مورد با این دختر خانوم پولدار فقط میتونم بگم دویست میلیون خرج و درج کل زندگیمونه ۴۰۰ هزار ندارم دندونامو عصب کشی کنم دارم از درد به خودم میپیچم اون وقت طره ۲۰۰ میلیون پول دم دست داره شایدم خیلی بیش تر از اینها پول تو جیبی میدن بهش و با این پولا به مردم ندار فخر می فروشن حقت خانوم خانوما کاش تمام دارایی باباتو جارو می کرد می برد اقا اسکندر
علیرضازمان
خالیبندی جالبی بود
تقی
تو روخدا شمارتو به منم بده پول احتیاج دارم
مینو
تو رو خدا یک پولی هم به من بده واقعا احتیاج دارم
بدون نام
اینا رفتن تحقیق اصلا در مورد محل زندگی و خانواده ی داش اسکندر پرس و جو نکردن؟ پس رفتن از چی تحقیق کردن؟!!!!! ببین نویسنده ی عزیز پولدارا اگه انقدر کشکی کاراشونو انجام میدادن که پولدار نمیشدن
بدون نام
اسکندر.......خخخخخخخخخ
بدون نام
کی به پسری ک اسمش اسکندره زن میده!!
من عبدالله ام
سلام لطف کنین به این دختر دل پاک معصوم بگین من مرد خوبیم من حاضرم باهاش ازدواج کنم پولشم نمیخوام از عوامل و اونایی که کار خیر انجام میدن می خوام برا من برن خواستگاری این دختر خانم دوست دارم بهش ثابت کنم همه مردا اینجوری نیستن
بدون نام
اولا برای کسی که تو حساب شخصیش دویست میلیون داره دیگه فوقش سیصد چهارصد ملیون پولی نیست
اسکندرم دستش تنگ بود یه کم از پولای اینا را برداشت
حالا از کجا میاد خدا میدونه
بعدشم اینهم دخترا پسرا را به هر بهونه ای تیغ می زنن
یه بارم برعکس شه
کافیه به یه دختر بگی سلام
اول میگه چی میخری برام با اون ارایش شون
بدون نام
ازدواج نبوده که معامله پایاپای بوده .پول در مقابل پول
نظر کاربران
وا چه تحقیقی بود کردن؟
مگه میشه ؟
خاک توسر اسکندر زن به این خوبی راازدست داد.بیشعور
داستان قشنگی بود
چشم اینچنین دختران کور حقشونه هربلایی سرشان بیاد باپولی که معلوم نیست چطور به دست اوردند هرکاری میخواهند میکنن اگر همین اقا ایا شخص دیگه باظاهری معمولی خودشان پیش دختره میرفتند اصلا مسخره شون میکردند دوما دختره اگه نجیب بود چکار داشت با پسره رابطه برقرارکنه وشماره بده ودر پارتیها شرکت کنه و......
افرین مهریه رو بگیر. بندازش زندان این ادم کلاه بردار
اگه با این پولهای باد اورده به ده نفر فقیر و بیمار کمک میکردید الان خدا خواسش بهتون بود حقتونهدکلاهبردارا پولتون بخورن نوش جونش
عزیزم بعضی از خانواده ها خیلی نامردن با زندگی دختر مردم بازی میکنن دختر خواهرم دکتر هست یکی اومده براش خیلی هم تحقیق کردن باهرکلکی که بود راضی شون کردن عقد کنن الان پسره فهمیدیم اصلا خوب نیست با بودن بچه اونم اول زندگیشون نمیدونیم باید چکارکنیم خدالعنت کنه مردمی که راستش رو به نمیگن وقتی میرن تحقیق به خدا واگذارشون کردیم بخدا داریم دیوونه میشیم کاش یه طوری میشد کاش بچه بینشون نبود بخداخیلی. هم تحقیق کردن حتی محل کارش دوستاش هیچ کس راستش رو نگفت خدا لعنت کنه پدر مادری که میدونن پسرشون بده و انقدر کلاس هم میزارن جهاز خوب سیسمونی خوب الانم باید شوهر خواهرم خرج دختر ونوه اون داماد بی همه چیز رو بده
افرین همینه اقا بهروز درست میگه
داستان جالبی بود تجربه باشه برای بقیه
تحقیقات مباشر پدر دختره تو حلقم :|||
خب این آدم!؟ با اون سوابق و این ماجرا باید بعنوان کلاهبردار توسط محاکم قضایی تحت تعقیب قرار گیرد! نه پرداخت مهریه!مگر اینکه موضوع چیز دیگری باشد!؟
شدیدا با پولهای باد آورده شون موافقم :|
دم اقا اسکندر گرم کیف میکنم یه همچین مرداییو میبینم که دختران پر توقع و همچنین اونایی که فقط ظاهر بین و پول پرستند و ادعا میکنند شرافتمند هستند رو دور میزنه دمت گرم اقا اسکندر خسته نباشی دلاور شما یه قهرمانی خیلی کار درستی کردی تا باشه درس عبرتی باشه برای بقیه هرچند که این چیزا هیچ دختری از خواب پول پرستی و ظاهر بینی بیدار نمیکنه .
اولا ثروت همه بادآورده نیست.دوما پسزهایی که موقع خواستگاری بیشتر تعریف میکنن ومثل بوقلمون خودشونو باد میکنن بدانید که هیچ چیز ندارند وهیچی بارشون نیست دخترای عزیزم گول شیادانی که حرفهای قلمبه سلمبه میزنن رانخورین چون آنها مثل طبل توخالی هستند
اول خاک تو سر اسکندر و دوم احتمال زیاد اون دوستی رو که بردی رسوندی اون با اسکندر رابطه داشته وقتی تو شماره ندادی شماره تو از کجا کرده؟
دختری که بدون اجازه پدرش دویست میلیون پول به یکی میده حقشه بدترازاین بلا سرش بیاد
داستان تخیلی قشنگی بود
دخترای پولدار خیلی بدبختن پسرابه خواستگاری پولشون میرن نه خودشون چقدر سخت باکسی زندگی کنی که به خاطر پولت بگه عزیزم
خانواده که پول تو جیبی دخترش 200میلیون باشه باید این بلا سرش بیاید یک مشت دختر پول پرست شهوتران حالا از کجا که این دختره دروغ میگه ومیخواسته بلایی سر ان پسره بیاره اما حقشه هم دختره وهم پسره
هرچه برسر مرفهین بی درد بیاحقشونه
ادم شیادی مثل این داماد پرده از پول های کلان بدهکاران بانکی بر می دارند گرچه کارش ونحوه نزدیک
شدن به این دختراشتباه ست امامگر دختره چقدرپول
داشته که بابرداشت این همه اعضای خانواده متوجه
نشده اند200میلیون مگه رقم کمی است ای خداخودت بدادمان برس اخه این همه ثروت ازکجا
بدست امده؟؟؟؟؟+++!!!
باسلام
همه ی دخترا همشون همین جور هستن
مخصوصا مخصوصا پول دارها
پاسخ ها
شما یه داستان خوندی نصف جمعیت ایران رو همینطوری میبینی ادم همه رو با یه چشم نگاه نمیکنه
اخه اسکندر هم شد اسم؟
گول ظاهر .....
اسکندر نکنه اسکندر مقدونی بود نگفتین اقا اسکندر الان کجا تشریف دارن دمش گرم خدا پشت و پناهش باشه اقا اسکندر هرجا باشه ان شاالله سلامت باشن ایشون
در مورد با این دختر خانوم پولدار فقط میتونم بگم دویست میلیون خرج و درج کل زندگیمونه ۴۰۰ هزار ندارم دندونامو عصب کشی کنم دارم از درد به خودم میپیچم اون وقت طره ۲۰۰ میلیون پول دم دست داره شایدم خیلی بیش تر از اینها پول تو جیبی میدن بهش و با این پولا به مردم ندار فخر می فروشن حقت خانوم خانوما کاش تمام دارایی باباتو جارو می کرد می برد اقا اسکندر
خالیبندی جالبی بود
تو روخدا شمارتو به منم بده پول احتیاج دارم
تو رو خدا یک پولی هم به من بده واقعا احتیاج دارم
اینا رفتن تحقیق اصلا در مورد محل زندگی و خانواده ی داش اسکندر پرس و جو نکردن؟ پس رفتن از چی تحقیق کردن؟!!!!! ببین نویسنده ی عزیز پولدارا اگه انقدر کشکی کاراشونو انجام میدادن که پولدار نمیشدن
اسکندر.......خخخخخخخخخ
کی به پسری ک اسمش اسکندره زن میده!!
سلام لطف کنین به این دختر دل پاک معصوم بگین من مرد خوبیم من حاضرم باهاش ازدواج کنم پولشم نمیخوام از عوامل و اونایی که کار خیر انجام میدن می خوام برا من برن خواستگاری این دختر خانم دوست دارم بهش ثابت کنم همه مردا اینجوری نیستن
اولا برای کسی که تو حساب شخصیش دویست میلیون داره دیگه فوقش سیصد چهارصد ملیون پولی نیست
اسکندرم دستش تنگ بود یه کم از پولای اینا را برداشت
حالا از کجا میاد خدا میدونه
بعدشم اینهم دخترا پسرا را به هر بهونه ای تیغ می زنن
یه بارم برعکس شه
کافیه به یه دختر بگی سلام
اول میگه چی میخری برام با اون ارایش شون
ازدواج نبوده که معامله پایاپای بوده .پول در مقابل پول