مشروح گفتوگوی فریدون جیرانی با غزل شاکری
عزل شاکری این هفته مقابل فریدون جیرانی نشست و به سوالهای دربارهی بازیگری پاسخ داد.
فیلم نت نیوز: عزل شاکری این هفته مقابل فریدون جیرانی نشست و به سوالهای دربارهی بازیگری پاسخ داد. او که بعد از سریال «شهرزاد» بیشتر از قبل شناخته شد، امسال با فیلم سینمایی «سارا و آیدا» به کارگردانی مازیار میری به جشنوارهی سیوپنجم فجر آمده بود. غزل شاکری در این گفتوگو از علایقش به موسیقی، ترانهسرایی و بازی فاطمه معتمدآریا و سینما میگوید.
فکر میکردی گلنار فیلم موفق شود؟
در آن سن خیلی متوجهی اتفاقها نبودم. اولین باری که فیلم را مونتاژ شده دیدم برای خیلی قسمتها گریه کردم. اولین باری که راش را دیدم توی ذوقم خورد که تصویر بدون صدای خودم را میدیدم. اما زمانی که مونتاژ شد بیشتر مثل بیننده آن را دیدم تا بازیگر فیلم. گنار بیشتر شبیه بازی بود. البته وقتی سن بازیگر کم است بیشتر کارگردان بازی میگیرد تا بازی خود بازیگر باشد. در مواردی از فیلم نمیدانستم چه اتفاقی میافتد. فضای جذابی بود و مدام مشغول بازی بودیم. نزدیک فصل سرما حدود ده روز تماموقت با گروه بودم تا بتوانیم قبل از این که برگها زرد شود فیلم را تمام کنیم. آن دوران فشار زیادی روی من بود. کلاس چهارم را تمام کرده بودم که فیلم شروع شد و با اتمام فیلم، ثلث اول امتحانها را از دست داده بودم. معلمها با من قهر بودند و خیلی به من سخت گذشت.
در خیابان تو را میشناختند و احساس شهرت برایت جالب بود؟
بله میشناختند اما احساس شهرت حقیقتا جالب نبود و من را خیلی اذیت کرد. شهرت گلنار همزمان با سن بلوغ من بود و حساسیتهای جامعه بیشتر بود. در مدرسه همیشه به دلیل دخترهایی که دلبستهی شخصیت گلنار بودند، توبیخ میشدم. پسرهایی هم همیشه نزدیک در مدرسه میایستادند و من را به همین دلیل دعوا میکردند.
بعد از گلنار خیلی طول کشید تا دوباره فیلم بازی کنی.
خانوادهام میخواستند درسم را بخوانم و به همین دلیل نمیگذاشتند پیشنهادهای بازیگری به گوشم برسد. بعد از دیپلم گفتند تصمیمگیرنده خودت هستی. پیشنهادها از آن به بعد به خودم گفته میشد اما با شهرت مشکل داشتم. در وقتی همه خواب بودند طراح صحنه و لباس بودم و در انتهای کار که یکی از هنرپیشهها کار را کنسل کرد من جای او بازی کردم. در بخش موسیقی هم به فیلم کمک کردم، اما ورود جدی به دنیای بازیگری آیینههای روبهرو بود. برای بازی در این فیلم کاندید سیمرغ شدم و دیپلم افتخار گرفتم.
بازی خودت در این فیلم را دوست داشتی؟
همه چیز دربارهی آن فیلم را دوست دارم؛ ترکیب بازیگران، تضاد دو شخصیت و داستان فیلم. در آن زمان خودم هم با کارگردان تبادل نظر میکردم. به دلیل این که طراح صحنه و لباس کار بودم، کاملا در جریان فیلم قرار داشتم. بازیگران زیادی برای بازی در آینههای روبهرو کاندید بودند. اما بعد از این که برای دیدن لوکیشن با نگار آذربایجانی به زندان رفتیم و آنجا چادر سرم کردم، او من را برای نقش رعنا انتخاب کرد. این جدیترین تصمیم من برای بازیگری بود.
چهطور به سارا و آیدا پیوستی؟
مازیار میری خلاصهی داستان را برایم فرستاد و پرسید قبول میکنم که در این فیلم بازی کنم؟ من هم پذیرفتم. ما دربارهی جزئیات حرف زدیم و در بازنویسی نظر دادم. اولین چیزی که در فیلم برایم جای کار داشت رابطهی دو دوست در فیلم بود که آن را دوست داشتم. سعی کردیم در بازی و ساخت شخصیت سارا، سادگی و تودار بودن او را حتی با گذشتن از یک سری دیالوگها نگه داریم. اول دیالوگها زیادتر بود اما بعد از صحبت با مازیار میری و نویسنده قرار شد در تضاد بیشتری با شخصیت آیدا باشد. در واقع خواستیم درون بههم ریختهای داشته باشد. فیلم وقتی وارد زندگی سارا میشود که به هم ریخته است. خوشبختانه کار با آقای میری بسیار راحت و روان است. شنوندهی خوبی است و دست بازیگر را در ایده دادن باز میگذارد. شانسی که در این سالها داشتم که این بود که با افرادی کار کردم که این اجازه را به من دادند. من بیشتر بازیگر حسی هستم تا بازیگری که بر پایهی تمرین کارش را انجام میدهد. وقتی فیلمبرداری شروع میشود خودم را کلا جای شخصیت فیلم میگذارم.
بعد از سارا و آیدا بازی خواهی کرد؟
بله، گزیده کار میکنم. ترجیح میدهم پروژهای را قبول کنم که داستانش چالشی برایم داشته باشد و احساس کنم برای آن کار مفید هستم. کارهای مختلفی انجام میدهم که به نظرم همه برای من ابزار هستند مثل نوشتن، موسیقی، بازیگری یا طراحی. احساس میکنم وقتی میشود خلق کرد از این ابزار باید استفاده کرد. این ابزار گاهی صدا است، گاهی تصویر یا حتی رنگ. مدام در حال یاد گرفتن این ابزارها هستم. فکر میکنم این ابزارها خیلی به هم کمک میکنند.
چطور به سریال شهرزاد پیوستی؟
در تئاتری به کارگردانی رحمانیان، حسن فتحی بازی من را دید و از من دعوت کرد. دربارهی نقش آذر حرف زدیم و نقش را دوست داشتم. با فضای زندگی آن دوران آشنا بودم و مقطع زمانی فیلم را هم خیلی دوست داشتم. فضای خیابان لالهزار که در شهرک سینمایی ساخته شده فوقالعاده بود. حس میکردم جای مادربزرگم در آن دوران هستم.
پ
ارسال نظر