شهروند نوشت: براساس اعلام اکبر ترکان مشاور رئیسجمهوری برای رسیدن به رشد ٨درصدی برنامه ششم توسعه در مجموع نیازمند ١٥٠٠میلیارد دلار سرمایهگذاری هستیم. او این برنامه را «آرزوهای خوب اما دستنیافتنی» میخواند.
اما برای اینکه متوجه شوید اعداد و ارقام برنامههای توسعهای ما چگونه است، کافی است که بدانید ایران برای دستیابی به رشد ٨درصدی پیشبینیشده دربرنامه ششم توسعه ناچار است معادل حدود ٦٠سال درآمد نفتی خود، سرمایه جذب کند. بهمن آرمان اقتصاددان به «شهروند» میگوید: این میزان سرمایهگذاری براساس تولید ناخالص داخلی و نسبت آن با سرمایهگذاری انجامشده، تخمین زده میشود. ازاین میان درآمد نفتی که برای سال ٩٥ پیشبینی شده، ٢٥میلیارد دلار است که اگر برمیزان سرمایه لازم برای رشد ٨درصدی تقسیم شود، متوجه میشویم برای دستیابی به این رشد اقتصادی ناچاریم معادل ٦٠سال درآمد نفتیمان سرمایه جذب کنیم.
جالب است بدانید این میزان سرمایه تقریبا معادل ٥برابر سرمایهای است که آمریکا ازمحل سرمایهگذاری خارجی جذب میکند و ٨,٥ برابر سرمایهگذاری خارجی هنگکنگ و ٢١ برابر سرمایهگذاری خارجی سوییس است. براساس آخرین گزارش، آنکتاد ٢٠١٦ حجم کلی جذب سرمایهگذاری خارجی انجامشده درجهان در سال ٢٠١٥، ١.٨تریلیون دلار بوده و کشورهای آمریکا با ٣٨٠میلیارد و هنگکنگ با ١٧٥میلیارد، چین با ١٣٦میلیارد، ایرلند با ١٠١میلیارد، هلند با ٧٣میلیارد و سوییس با ٦٩میلیارد توانستهاند بیشترین جذب سرمایهگذاری خارجی درجهان را به خود اختصاص دهند.
نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی مهم است
اما سوالی که در وهله نخست پیش میآید، این است که برای تخمین سرمایه مورد نیاز برای هر یکدرصد رشد از چه روشی استفاده میشود و باید چه عواملی را مدنظر قرار داد؟ بهمن آرمان، کارشناس اقتصادی درپاسخ به این سوال میگوید: اصولا براساس مبانی ابتدایی علم اقتصاد، رشد اقتصادی بدون سرمایهگذاری محقق نمیشود و برای تخمین سرمایهگذاری نسبتی از تولید ناخالص داخلی که به امر سرمایهگذاری اختصاص داده میشود را مبنا قرار میدهند.
آرمان با اشاره به اینکه ایران بنا به دلایل مختلفی که همه آنها هم مرتبط با تحریمها نیست، دارای نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی بسیار پایینی است، میگوید: ضمن اینکه بخش بزرگی از سرمایهگذاریها دربخش مولد اقتصاد نیست. بنابراین برخی از بخشها شدیدا متأثر از هزینههای ارزی هستند؛ مانند سرمایهگذاری در نفت و گاز و پتروشیمی و اینها ازجمله صنایع ارزبر یا صنایع سرمایهبر هستند. طبیعی است که بخش بزرگی از سرمایهگذاریهایی که درکشورهای درحال رشد انجام میگیرد، متأثر از هزینههای ارزی مربوطه است.
با ١٥٠٠میلیارد دلار سرمایهگذاری هم صنعتی نمیشویم
ابراهیم رزاقی، کارشناس اقتصاد هم معتقد است که با ١٥٠٠میلیارد دلار سرمایهگذاری نیز امکان ندارد ایران صنعتی شود و تولید صنعتی به معنای واقعی به وجود نمیآید و کشور به رشد ٨درصدی نمیرسد.
رزاقی درتوضیح این موضوع به «شهروند» میگوید: این موضوع بستگی دارد که ما چگونه درمورد تولید ناخالص داخلیمان فکر کنیم و ببینیم که آیا با رقمهای کم و حمایتهایی که دولت انجام میدهد، میتوان شغل پایدار به وجود آورد و تولید را رشد داد یا خیر. این درحالی است که هرچقدر از واردات جلوگیری شود، موجب رشد تولید داخلی میشود. درعین حال، باید دلالها و واسطهها را تولیدکننده حساب نکنیم و به آنها وام ندهیم تا نتوانند فعالیتهای غیرتولیدی کنند.
او با بیان اینکه برای تخمین سرمایه مورد نیاز برای هر یکدرصد رشد اقتصادی باید تولید، مصرف و درآمد درنظر گرفته شود، توضیح میدهد: درحال حاضر، گفته میشود که ٥درصد رشد اقتصادی داشتهایم اما بخش عمدهای از آن ناشی از فروش نفت است و ما دراین رشد تولید بیشتر مصرف را مورد توجه قرار دادهایم و نه تولید را. به این معنا که نفت را میفروشیم و با پول آن همه چیز وارد کشور میکنیم.
رزاقی در ادامه میگوید: درعین حال، باید توجه کنیم که ما نفت تولید نمیکنیم و در واقع نفت را استخراج میکنیم و خام میفروشیم. درعین حال، مواد پتروشیمی که صادر میکنیم، ارزش افزوده زیادی ایجاد نمیکند.
به گفته او، بخش زیادی از تولید ناخالص داخلی هم مربوط به فعالیتهای دلالی و خدماتی است که از نظر اشتغال تولیدی بیمعنی است.
جذب سرمایهگذاری خارجی متأثر از عوامل سیاسی است
اما اگر فرض را براین بگیریم که با ١٥٠٠میلیارد دلار سرمایهگذاری، رشد اقتصادی ٨درصدی محقق میشود، قاعدتا برای تأمین این سرمایه نیاز به سرمایهگذاری خارجی داریم، اما جذب سرمایهگذاری خارجی کارچندان سادهای هم نیست و علاوه بر وضع اقتصادی به شرایط سیاسی هم بستگی دارد. درهمین حال، باید حجم بالایی از سرمایهگذاری خارجی را جذب کنیم که کمی دور از ذهن به نظر میرسد.
بهمن آرمان با اشاره به اینکه جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی متأثر از عوامل سیاسی است، توضیح میدهد که بخش بزرگی ازسرمایهگذاریهای مستقیم خارجی عملا در درون کشورهای پیشرفته صنعتی صورت میگیرد و دلیل آن هم کاملا مشخص است، زیرا سرمایهگذاری با خود تکنولوژی، سهمی از بازار جهانی و مدیریت را میآورد و طبیعی است که کشورهای پیشرفته صنعتی بهویژه آمریکا که نهتنها تولیدکننده تکنولوژی است، بلکه تولیدکننده علم هم هست تمایل چندانی به سرمایهگذاری درخارج بهویژه درکشورهای تازه صنعتیشده نداشته باشند، به دلیل اینکه نگران درز این تکنولوژیهای چند منظوره هستند.
او با تأکید بر اینکه صادرات تکنولوژیهای نهچندان پیچیده فقط ازمنطق سیاسی پیروی میکند، اظهار میدارد: اگر به نقشه سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی نگاه کنیم، متوجه میشویم که یک منطق سیاسی یا تصمیم سیاسی پشت آن وجود دارد. بهعنوان مثال، بخش عمدهای از این سرمایهگذاریها به سمت چین میرود، زیرا غرب احساس میکند که چین فقیر و پیشرفت نکرده، با آن جمعیت بسیار بالا دردسرساز میشود اما در سایر کشورها این قبیل سرمایهگذاریها بسیار کم است.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه اصولا جغرافیای تولید درجهان تعریف شده است، میگوید: جهان درمورد ایران هنوز این موضوع را مشخص نکرده که چه جایگاهی داشته باشد، آیا صرفا باید نفتخام و مواد معدنی بدون فرآوری بفروشیم تا دلار تأمین کنیم و با این دلار کالاهای اساسی وارد کنیم یا باید نقشهای دیگری داشته باشیم.
آرمان درعین حال به این موضوع اشاره میکند که در وزارت نفت سیاستهایی مبتنی بر خامفروشی وجود دارد؛ به این معنا که در وزارت نفت خیلی تلاش میشود که تولید نفتخام افزایش پیدا کند، ولی هیچ تلاشی نمیشود برای اینکه این نفت به فرآوردههای با ارزش افزوده بالا تبدیل شود.
غربیها سرمایه توسعهزا را به ایران نمیآورند
ابراهیم رزاقی هم دراین رابطه میگوید: ما باید شرایطی را به وجود بیاوریم که سرمایههای خارجی به کشورمان بیایند، زیرا خودمان توان داخلی برای تأمین سرمایه نداریم.
او با بیان اینکه بسیاری ازکشورهای سرمایهداری به لحاظ سیاسی مشکلاتی با کشور ما دارند، اظهار میدارد: دربرنامه چشمانداز ١٤٠٤ هم گفته شده که تعامل با کشورهای خارجی داشته باشیم و تعامل به این معناست که بهگونهای عمل کنیم تا رضایت آنها را جلب کنیم؛ همان کاری که درمورد برجام هم انجام دادیم.
به اعتقاد این کارشناس، حتی اگر به این مرحله هم برسیم که رضایت کشورهای سرمایهدار را جلب کنیم، غربیها باز هم سرمایهای که موجب توسعه ایران میشود را به کشورمان منتقل نمیکنند.
حالا سوال این است که کشورهای سرمایهدار و قدرتمند وارد سرمایهگذاری در تولید واقعی نمیشوند؟ رزاقی درپاسخ به این پرسش، توضیح میدهد که حتی تمام کشورهایی که از ما نفت میخرند، سیاستهای سرمایهداری را به کار میگیرند که منطبق با سیاستهای سرمایهداری کشورهای غربی است؛ این سیاستها هم بهگونهای است که کشورهای غربی تمایلی ندارند و نمیخواهند هیچ کشوری به غیر از خودشان صنعتی باشد و فقط به دنبال این هستند که مواد خام و انرژی را از ما بگیرند و درجاهایی سرمایهگذاری کنند که امتیازات هنگفتی به آنها داده شود.
به گفته این کارشناس سرمایه خارجی درجاهایی شرکت نمیکند که سود آن کم و بلندمدت است، مگر اینکه مسئولان کشوری که مدنظرشان است، تابع آنان باشند و نیروی کار بسیار ارزان داشته باشند که این نیروی کار درکشورهایی مانند چین و هندوستان وجود دارد.
رزاقی تأکید میکند: با سیاستهایی که کشورهای سرمایهدار برای سرمایهگذاری درسایر کشورها دارند، ما باید متکی به خودمان باشیم و واقعیتهای اقتصاد خودمان را درنظر بگیریم و مردم را وارد صحنه اقتصاد کنیم و به جایی برسیم که به خارج سفارش خرید کالا ندهیم.
او تأکید میکند که با اقتصادی که در ٢٧سال اخیر و پس از اتمام جنگ در ایران به کار گرفته شده، با چند هزارمیلیارد تومان هم امکان ندارد که صنعتی شویم و به رشد اقتصادی برسیم و بنابراین باید با اصلاحاتی که انجام میدهیم، به نیروی انسانی داخلی توجه کنیم، ازفعالیتهای غیرتولیدی که سود بالایی دارد، مالیات دریافت کنیم، به تولیدکنندگان واقعی یارانه بدهیم و به جای اینکه موادخام بفروشیم، فرآوری و سپس صادر کنیم. همچنین باید واردات کالاهای غیرضروری را گران کنیم و مردم را تشویق کنیم که کالاهای تولید داخل را خریداری کنند.
ارسال نظر