يك هفته از روي كار آمدن دونالد ترامپ، رييسجمهور جديد امريكا گذشته است و بررسي رفتارهاي سياسي و اقدامات او در اين مدت نمايانگر واقعيتهاي جديدي است كه موجب ميشود هم جامعه جهاني به تحليل آن بپردازد
جاوید قربان اوغلی در اعتماد نوشت: يك هفته از روي كار آمدن دونالد ترامپ، رييسجمهور جديد امريكا گذشته است و بررسي رفتارهاي سياسي و اقدامات او در اين مدت نمايانگر واقعيتهاي جديدي است كه موجب ميشود هم جامعه جهاني به تحليل آن بپردازد و هم جمهوري اسلامي ايران به عنوان كشوري كه همچنان با امريكا داراي روابط سياسي نيست و در برخي از صحنهها شاهد روياروييهايي با واشنگتن است، به بررسي ترامپ و اقدامات او بپردازد تا با شناختي درست و مبتني بر واقعيتها و نه پيشفرضها بتواند به يك جمعبندي صحيح و جامع از تغييرات رخ داده در ايالات متحده دست يابد تا بر آن اساس، نقشه راهي را براي چهار سال آينده يا حتي هشت سال آتي براي تعامل با امريكا داشته باشد زيرا نه تنها ايران بلكه جامعه جهاني با پديده جديدي به نام ترامپ مجبور است تعاملات سياسي داشته باشد. آنچه واضح و مشخص است، اين است كه بايد بپذيريم دوراني كه از يك هفته پيش در امريكا آغاز شده است، با روندها و واقعيتهاي هشت سال گذشته كه باراك اوباما در قدرت بود، تفاوتهايي اساسي و بنيادين دارد. حتي با جرات ميتوان گفت كه اين دوران، با دوران پيش از اوباما و زماني كه جرج دبليو بوش -
كه به تندروترين رييسجمهور امريكا در سه دهه گذشته معروف است و به افراطيترين جناح محافظهكاران امريكا كه به نئوكانها شهرت دارند، متعلق بود - قدرت را در اختيار داشت، متفاوت است و حتي اقدامات او از اقدامات دولت بوش هم تندتر است.
ترامپ در يك هفته گذشته اقداماتي را انجام داده است كه دوران مبارزات انتخاباتي، كم و بيش وعدههاي آن را داده بود و برخلاف همه انتظارات كه گفته ميشود آن شعارها فقط در سخن باقي خواهند ماند، ميخواهد به آنها رنگ و بوي عملياتي هم بدهد. در همين چارچوب، ترامپ در نخستين اقدام طرح اوباماكر را در عرصه داخلي لغو كرد و در عرصه سياست خارجي هم فرمان به خروج امريكا از قرارداد تجاري ترانس پاسفيك داد و به نوعي واشنگتن از زير تعهدات آن قرارداد، شانه خالي كرد. ترامپ در اين مدت، به آن اقدامات اكتفا نكرده و درباره كشور همسايه خود يعني مكزيك هم رفتار خشن و تهاجمي داشته است و دستور ساخت سه هزار و ٢٠٠ كيلومتر ديوار مرزي ميان امريكا و مكزيك را صادر كرده و گفته است پول ساخت اين ديوار را بايد دولت مكزيك بدهد.
اين اقدام درخصوص مكزيك در حالي است كه بسياري از صنايع امريكايي تا حدود بسيار زيادي به كارگران ارزان مكزيكي وابسته هستند و زحمات آن كارگران چرخ بسياري از صنايع اين كشور را ميچرخاند. آن اقدام، نه تنها توهينآميز و تحقيركننده است بلكه با عرف همسايگي و حسن همجواري نيز مغايرت دارد. اقدام ديگر صورت گرفته از سوي ترامپ كه با واكنشهاي بسيار تندي روبهرو شده و به نظر ميآيد به چالش جديدي در عرصه روابط بينالملل تبديل شود، موضوع انتقال سفارت امريكا در اسراييل از تلآويو به بيتالمقدس است كه جامعه جهاني اعتراضات شديدي به آن داشته است.
بيترديد، سلسله اقدامات ترامپ در اين مدت نيازمند يك تحليل دقيق و جامع روانشناسي شخصيتي است. او پس از امضاي هر فرمان، همانند شومنها ژستهايي خاص از خود نشان ميدهد و با امضاهاي خود در مقابل دوربينها قرار ميگيرد و عكس يادگاري مياندازد. اين عمل در دنياي سياست، عملي خارج از عرف، زشت و غيرمرسوم و به عبارتي، امتياز منفي است. اين موارد نشاندهنده يك شخصيت غيرمعتدل در فردي همچون ترامپ است كه بايد به آن توجه كرد.
با اين حال، اقدام احتمالي كه قرار است از سوي ترامپ انجام شود و هم در امريكا و هم در ايران جنجالهايي را ايجاد كرده و نگرانيهايي را به وجود آورده است و در واقع، به نقل مباحث تبديل شده، فرمان جديدي است كه قرار است او طي روزهاي آتي آن را امضا كند و براساس آن، محدوديتهاي شديدي براي اتباع هفت كشور ايجاد ميشود كه شهروندان ايراني نيز در زمره آن كشورها قرار ميگيرند. پيشنويس آن فرمان بر اين اساس است كه صدور ويزا براي اتباع هفت كشور مسلمان عراق، ليبي، سومالي، سودان، سوريه، يمن و ايران دستكم براي ٣٠ روز متوقف و از ورود آنها به خاك امريكا حتي براي آنهايي كه ويزاي قانوني برايشان صادر شده، جلوگيري ميشود و ممكن است اين زمان هم تمديد شده و طولانيتر بشود. اين اقدامات ترامپ در طول يك هفته گذشته، عمل به وعدههايي است كه او در دوران مبارزات انتخاباتي مطرح كرد. در چنين شرايطي، سوال آن است كه در برابر اين اقدامات چه بايد كرد؟
من بر اين باور هستم كه سياستگذاران و تصميمگيران جمهوري اسلامي ايران بايد قبل از هر تصميمي به چند نكته توجه كنند. نكته نخست آن است كه ما نبايد فرض كنيم اقدامات ترامپ صرفا ضدايراني است و نبايد اين تصور ايجاد شود كه ايران بايد پيشقدم در رويارويي و مقابله با اين اقدامات رييسجمهور تازهكار امريكا باشد.
ما نبايد هزينه چنداني براي بيان مخالفتهايمان با اين اقدامات خارج از عرف بپردازيم زيرا آن اقدامات، بيش از ايران، دنيا را قلقلك ميكند و موجب حساسيتهاي جهاني ميشود و ميتواند محكوميتهايي را عليه واشنگتن به همراه داشته باشد؛ پس چه اشكالي دارد كه هزينه مخالفت با امريكا را كشورهاي ديگر بدهند و نه ايران. به طور مثال، در ماجراي انتقال سفارت امريكا در اسراييل از تلآويو به بيتالمقدس، قبل از ايران، كشورهاي بزرگ كه به نوعي متحد و همپيمان امريكا محسوب ميشوند، در صف نخست مخالفت با اين كار قرار گرفتند و هزينههاي اين مخالفت را پرداخت كردند. البته سخن من به معناي آن نيست كه ايران سكوت كند. جمهوري اسلامي سياستهاي اصولي و باثباتي در عرصه سياست خارجي در ٣٧ سال گذشته داشته است و بايد حتما در مقابله اقدامات ستيزهجويانه و ماجراجويانه قرار بگيرد ولي زبان محكوميت و نوع بيان آن و سطحي كه اين مخالفت بيان ميشود نيز داراي اهميت است و ميتواند پيامهاي متعددي را به طرف مقابل مخابره كند.
اكنون در ماجراي قانون احتمالي محدوديت در ورود اتباع كشورمان، سوال اين است ما بايد در برابر آن چگونه تعامل كنيم و با آن روبهرو بشويم؟ درك اين تعامل از ظريفترين مسائلي است كه سياستگذاران ما طي روزهاي آتي با آن مواجه هستند.
در اين باره نيز توجه به چند نكته ضروري است. هماينك ايرانيان بسياري در امريكا حضور دارند كه از ويزاي قانوني اقامت در اين كشور برخوردار هستند و سالها است كه در امريكا سكني گزيدهاند. آن افراد ممكن است لابيهايي را هم داشته باشند و در روزهاي اخير نيز شاهد فشارهايي از سوي آنها در سطوح مختلف جامعه مدني امريكا بودهايم. همچنين به غير از ايران، كشورهاي ديگري هم هستند كه در معرض اين محدوديت قرار دارند و ايران ميتواند در كنار آنها، صداي واحدي را براي اعتراض به اين قانون داشته باشد. ما بايد براساس زبان بينالمللي در برابر اين اقدام حرف بزنيم.
جان كلام من آن است كه ما نبايد دست به اقدامي بزنيم و مخالفتمان را به گونهاي ابراز كنيم كه ايران متضرر بشود. اجازه بدهيم امريكا با مخالفتهاي داخلي و جهاني در برابر اين اقدام وادار به عقبنشيني بشود چراكه اين اقدام، عملي خلاف عرف است كه موجب حساسيت جامعه جهاني ميشود. مساله ديگري كه در اين باره بايد توجه داشت، آن است كه از منظر قوانين كنسولي، ويزا يك حق نيست بلكه امتيازي است كه يك كشور در اختيار شهروندان كشورهاي ديگر قرار ميدهد.
ايران و هر كشوري ديگر هم ميتواند براي شهروندان يك كشور يا كشورهاي ديگر محدوديتها و ممنوعيتهايي جهت صدور ويزا ايجاد و طرف مقابل نيز نميتواند شكايتي را عليه ما در اين خصوص در مراجع بينالمللي قضايي مطرح كند. با اين حال، هرچند فرمان احتمالي ترامپ در اعمال آن محدوديتها، اقدامي خلاف حقوق بينالملل نيست ولي اقدامي غيرموجه و خلاف عرف جهاني است كه جامعه جهاني با آن خو نگرفته و برايش آن اقدام، ثقيل است و آن را ناشي از خوي خودپسندانه، يكجانبهگرايانه و غيرمتعادل ترامپ تلقي ميكند.
همه اين مسائل موجب ميشود تا درك درستي از مساله داشته باشيم و با صبر، آرامش و خويشتنداري استراتژيك با آن برخورد كنيم. تصور من آن است كه ايران و امريكا موضوعات مهمتر ديگري نسبت به اين مساله دارند كه بايد آن مسائل را مدنظر قرار داد كه در راس آنها برجام است. حتي اين اقدامات ميتواند به اين علت صورت بگيرد تا امريكاييها ما را تحريك به انجام اقدامات تندي كه ميتواند برجام را تحت تاثير قرار دهند، بكنند. بايد برجام به عنوان يك دستاورد بزرگ بينالمللي ايران در نهايت حساسيت محافظت شود. ما نبايد اجازه اقداماتي را بدهيم كه بهانه به طرف مقابل بدهد تا آنها از آن بهانه، براي برهم زدن توافق هستهاي يا تعديل و بازمذاكره در آن، استفاده بكنند.
ايران در برابر ترامپ در موضع قدرتمندي در مسائل مختلف به ويژه برجام قرار دارد و همين موجب ميشود با مراقبتهايمان، مانع امريكا براي برداشتن خيزهاي بعدي براي رفتارهاي ناموجه شويم. يادمان باشد انگيزههاي ضدايراني در طرف مقابل بسيار وجود دارد. سوابق تيم سياسي - امنيتي ترامپ نشان از رويكرد ضدايراني و دشمنيشان با برجام دارد. در كنار آن تيم، كنگرهاي بهشدت افراطي روي كار آمده است. لابي پرقدرت و صهيونيستي آيپك هم به حجم اقدامات ضدايرانياش افزوده است. رژيم منحوس اسراييل و برخي كشورهاي منطقه نيز با روي كار آمدن ترامپ جان تازهاي گرفته بودند و اميدهاي برباد رفتهشان، زنده شده است. هوشمندي ما آن است كه با درك درست از اين مسائل، بر كژيهاي ترامپ تاثير مثبت بگذاريم و او را آچمز بكنيم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر