محمدمهدي مظاهري، استاد دانشگاه در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: : بهطورکلي در زمينه سياست خارجي و ديپلماسي، دولت يازدهم از ابتدا بهدنبال رابطه و تعامل با کشورهاي دنيا براساس احترام متقابل، ديپلماسي برد-برد، نفي خشونت و افراط و تنشزدايي بوده است و مشي دستگاه ديپلماتيک کشورمان در مذاکرات هستهاي و نهاييکردن آن با برجام نيز نشان از پايبندي دولت به اهداف و شعارهاي خود دارد.
محمدمهدي مظاهري، استاد دانشگاه در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: : بهطورکلي در زمينه سياست خارجي و ديپلماسي، دولت يازدهم از ابتدا بهدنبال رابطه و تعامل با کشورهاي دنيا براساس احترام متقابل، ديپلماسي برد-برد، نفي خشونت و افراط و تنشزدايي بوده است و مشي دستگاه ديپلماتيک کشورمان در مذاکرات هستهاي و نهاييکردن آن با برجام نيز نشان از پايبندي دولت به اهداف و شعارهاي خود دارد.
باوجوداين، هر چند انتظار ميرفت در فضاي پسابرجام، نحوه تعامل ايران با غرب تا حد زيادي بهبود يابد اما بدعهديهاي آمريکا در حذف کامل تحريمها، شرايط را به گونهاي ديگر رقم زد و بعد از آن نيز انتخابات رياستجمهوري آمريکا، معادلات بينالمللي را تغيير داد و فردي روي کار آمد که نگرش مثبتي به برجام و توافق هستهاي با ايران ندارد. اين امر تا حدي اولويتهاي سياست خارجي ما را دچار تغيير و دگرگوني خواهد کرد. شايد اين امر در مرحله نخست، بهعنوان يک تهديد عليه منافع جمهورياسلامي ايران تلقي شود اما به نظر ميرسد انتخاب ترامپ، فرصتهاي متعددي را براي دستگاه ديپلماسي کشور فراهم کرده است.
خلاف سير معمول و جاري در اغلب ادوار گذشته که جبهه غربي با رهبري آمريکا و همراهي اروپا به سياهنمايي چهره و وجهه جمهورياسلامي ايران، پرداخته و موجي از ايرانهراسي را در عرصه منطقهاي و جهاني ايجاد ميکردند، حال انتخاب فردي غيرمنطقي و بيتجربه در سياست آمريکا و البته حمايت اروپا از برجام، اولويت سياست خارجي ايران را از دشمني با آمريکا و تنشزدايي با اروپا، بهسمت «ائتلافسازي» با اروپا عليه سياستهاي غيرمعقول آمريکا تغيير داده است.
در شرايطي که رهبران اروپايي از انتخاب ترامپ، نگران و بهتزده شده و از اين امر بهعنوان «آغاز يک دوره ترديد» و لزوم خودکفايي و استقلال عمل هر چه بيشتر اروپا ياد کردهاند، فرصتي مناسب نصيب دستگاه ديپلماسي جمهورياسلامي ايران شده است تا با معرفي و ارائه پتانسيلهاي فرهنگي، اقتصادي، تجاري، سياسي و امنيتي خود در قلب خاورميانه، ائتلافي آسيايي- اروپايي را شکل داده و نهفقط وضعيت برجام بلکه امکان قدرتنمايي خويش را در عرصه منطقهاي و حتي بينالمللي فراهم کند.
اولويتهاي مواجهه با شرق بهويژه چين و روسيه
آنچه امروز شاهدش هستيم، ظهور همکاريهاي تنگاتنگ و همگرايي هر چه بيشتر، ميان منافع ايران و روسيه است که بخشي از آن، نتيجه عوامل جغرافيايي و بخشي از آن بهدليل محدوديتهاي همکاري روسيه و غرب است؛ بهويژه آنکه بروز برخي بدعهديها در اجراي برجام و جهتگيريهاي رئيسجمهوري جديد آمريکا عليه توافق هستهاي و البته جهتگيريهاي پوتين در قبال داعش و دولت قانوني سوريه، سبب نزديکي هر چه بيشتر ايران به روسيه شده است.
درباره چين نيز سفرهاي متعدد مقامات دو کشور نشاندهنده گسترش روابط دو کشور در دوره پسابرجام است. ايران و چين در مسائل خلع سلاح جهاني، امنيت بينالملل، مقابله با تروريسم، امنيت آبهاي آزاد مسير انتقال انرژي و... داراي مواضع مشترک بوده و اين مسائل بهويژه در کنار مسئله افغانستان و داعش، اين دو کشور را در ابعاد سياسي و نظامي در کنار هم قرار داده است. نفوذ داعش در خاورميانه، بهويژه افغانستان و به تبع آن آسياي مرکزي بههيچوجه خوشايند چين نبوده و جمهورياسلامي ايران تنها کشور مقتدر و البته متمايل به جلوگيري از اين اتفاق است؛ از اين رو، چين درصدد خواهد بود با مراودات بيشتر سياسي و نظامي با ايران، کشورمان را در اين مهم ياري کند.
به اين ترتيب، حفظ و توسعه مناسبات همهجانبه با چين و روسيه که هر دو نيز از حق وتو در شوراي امنيت برخوردار هستند و ميتوانند به همکاري مناسب در مبارزه با تروريسم و مانعي جدي در مقابل ترکتازيهاي دونالد ترامپ عليه ايران تبديل شوند، از مهمترين اولويتهاي سياست خارجي در شرق است.
اولويتهاي سياسي ايران در مواجهه با غرب آسيا
درباره همسايگان، اولويت راهبردي دولت يازدهم، روابط دوستانه و نزديک با همه آنها بوده و در عرصه عمل نيز تلاش دستگاه ديپلماسي کشور همواره بر اين بوده که با ۱۵ کشور همسايه، رابطهاي بسيار نزديک مبتنيبر حسن همجواري، دوستي، روابط متقابل و منافع متقابل داشته باشد. در اين ميان، کشورهاي حوزه خليجفارس و کشورهاي عربي هم از نظر سياسي و هم از نظر اقتصادي براي کشورمان اهميت استراتژيک ويژهاي دارند. باوجوداين، متأسفانه بهدليل تحولات رخداده در سوريه، عراق و بهويژه يمن، اين روابط سرد و گاهي تنشآلود و با پيچيدگيهاي خاص خود همراه شده و اين امر ضمن بالابردن هزينههاي امنيتي، سياسي و تبليغاتي طرفين، پاي قدرتهاي فرامنطقهاي از جمله بريتانيا را در منطقه باز کرده است؛ بنابراين لزوم درانداختن طرحي نو از طريق اعتمادسازي دوباره، احيا و بهبود مناسبات با کشورهاي همسايه و منطقه و طراحي يک سيستم امنيت درونمنطقهاي از مهمترين اولويتهاي دستگاه ديپلماتيک کشور در منطقه غرب آسياست.
تبيين راهبردهاي سياست خارجي در رابطه با مسائل منطقه و بينالملل
درحالحاضر ميتوان ايران را تنها کشوري در خاورميانه دانست که با وجود مسائل و مشکلات متعدد منطقه از جمله جنگ و آشوب بيسابقه در سوريه، عراق و يمن، پديده شوم داعش، بحران اقتصادي مبتنيبر قيمت جهاني نفت و... همچنان توانسته مقتدرانه، امن و باثبات به روند معمول خود در داخل و خارج ادامه دهد. اين مسئله سبب پديدآمدن شرايطي شده است که نفوذ روزافزون ايران در منطقه و حتي در عرصه بينالمللي را گسترش ميدهد.
با اجراييشدن برجام و کاستهشدن از فشارهاي بينالمللي در ابعاد اقتصادي و سياسي، اين نفوذ گسترده بالطبع باز هم افزايش بيشتري خواهد يافت. موارد فوقالذکر و شرايط خاص ژئوپلیتيک، ژئواستراتژيک و ژئواکونوميک ايران در غرب آسيا و جهان، در نوع نگرش و رويکرد قدرتهاي جهاني به ايران تأثير گذاشته و سبب اقبال آنها براي افزايش روابط و مناسبات همهجانبه با آن شده است.
در چنين شرايطي، راهبرد اساسي ايران در عرصه سياست خارجي نيز بايد استفاده از امکانات و توانمنديهاي همه کشورهاي دنيا (بهجز رژيمصهيونيستي) براي تأمين منافع ملي کشورمان باشد. تحقق اين راهبرد نيز مستلزم مبارزه با افراطگرايي، ايجاد صلح و ثبات در عرصه منطقهاي و ارائه تصوير بازيگري فعال، صلحطلب، مقتدر و اهل مذاکره و تعامل از کشور در عرصه بينالمللي است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
همه تحلیلهای شما اشتباه است و کارشناسی نیست ترامپ با بخشیدن شبه جزیره کریمه و لغو تحریم اروپا علیه روسیه -- پوتین را با خود در سیاست به ایران همگام میکند و نبض چین هم در تایوان است که جای تعامل و گفتگو با چین دارد و همین چین و بخصوص پوتین فقط به منافع فکر میکنند و نه چیز دیگر .
نظر کاربران
همه تحلیلهای شما اشتباه است و کارشناسی نیست ترامپ با بخشیدن شبه جزیره کریمه و لغو تحریم اروپا علیه روسیه -- پوتین را با خود در سیاست به ایران همگام میکند و نبض چین هم در تایوان است که جای تعامل و گفتگو با چین دارد و همین چین و بخصوص پوتین فقط به منافع فکر میکنند و نه چیز دیگر .