از پنجشنبه ۳۰ دی تا همین امروز، برای تهرانیها و شاید اکثــــــــــــر کشور به واسطه آتش سوزی ساختمان پلاسکو روزهای پر استرس و حساسی می گذرد. از ساعت ۸ صبح روز پنجشنبه و به دنبال حادثه بروز حریق و ریزش ساختمان پلاسکو یک خلأ بزرگ به چشم میخورد؛ اینکه خبرگزاریها این بار در دام خبرپراکنیهای ضد و نقیض افتادند و نقل شایعات در خبرگزاریها قوت گرفت.
روزنامه ایران: از پنجشنبه ۳۰ دی تا همین امروز، برای تهرانیها و شاید اکثــــــــــــر کشور به واسطه آتش سوزی ساختمان پلاسکو روزهای پر استرس و حساسی می گذرد. از ساعت ۸ صبح روز پنجشنبه و به دنبال حادثه بروز حریق و ریزش ساختمان پلاسکو یک خلأ بزرگ به چشم میخورد؛ اینکه خبرگزاریها این بار در دام خبرپراکنیهای ضد و نقیض افتادند و نقل شایعات در خبرگزاریها قوت گرفت.
هر کدام از این رسانهها خبرها را بالا و پایین میکردند و همین باعث شد ضعف اطلاعرسانی مشهودتر شود. ضعف آنجایی نمایان بود که هر لحظه خبری منعکس میشد و چند دقیقه بعد از آن مسئول دیگر خبر مدیر اولی را رد یا تکذیب میکرد. حادثه سخنگوی واحدی برای انعکاس اخبار درست نداشت و بدتر اینکه صدا و سیما با وجود آنکه با مستقر کردن دوربین و خبرنگار همه چیز را پوشش میداد اما مردم را ترغیب میکرد بروند حادثه را از نزدیک ببینند و سپس عکسهای حادثه را برای تلویزیون بفرستند. بحث اصلی سر این بود بالاخره مردم باید به کدام منبع خبر اعتماد و استناد میکردند؟ مرجع اصلی خبر در چنین مواقعی کیست؟
خبرگزاریهای رسمی که بارها اخبارشان را از روی خروجیشان بر میداشتند یا صدا و سیما که هر شبکهای با افراد مختلف مصاحبه میکرد و هر کدام آمارها و حرفهای ضد و نقیضی بیان میکردند؟ در چند روز گذشته بیش از چند بار تیتر اخبار از خروجی خبرگزاریها حذف شد. آنها یک بار کشته شدن صدها و بعد دهها و نهایتاً چند تن بر اثر آتش سوزی را سرتیتر اخبارشان قرار دادند بعد از آن رسانه دیگر برای اینکه از این غائله عقب نماند کشته و شهید شدن ۵۰ آتشنشان را برای تیتر خود برگزید و البته در این میان کانالهای خبری مطبوعات هم سعی میکردند از این رقابت جا نمانند.
همان طور که کانال خبری یکی از رسانهها نوشت: «آتشنشانان گرفتار شده در موتورخانه پلاسکو با همکارانشان تماس گرفتهاند.» هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که بلافاصله رئیس آتشنشانی این خبر را تکذیب و اعلام کرد که هیچ یک از آتشنشانهای گرفتار در زیر آوار با همکاران خود تماس نداشته و این اخبار تأیید نمیشود. کاربران شبکههای اجتماعی از ضعف در اطلاعرسانی گلایهمند هستند. آنها میگویند فضای اطلاعرسانی اصلاً مناسب نبود و خبرگزاریها نیز به فضای شایعات دامن زدند.
مدیر عامل خبرگزاری ایرنا درباره اینکه چرا در مواقع بحران مانند آتش سوزیهای گسترده اینچنینی که در ساختمان پلاسکو تهران اتفاق افتاد، پروتکل واحدی برای اطلاعرسانی از سوی رسانهها وجود ندارد؟ پاسخ داد: من معتقدم رسانهها مهارت اطلاعرسانی صحیح در مواقع بحران را دارند اما ساختار پاسخگویی واحدی در این باره وجود ندارد. در این حادثه مشکل نخست، نبود تمرکز واحد در اطلاعرسانی بود. یعنی قبل از اینکه سراغ رسانه برویم، باید به این نکته توجه داشت که در حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو ما علاوه بر بحران آتش سوزی یک بحران رسانهای هم داشتیم.
محمد خدادی درباره بحران رسانهای بوجود آمده در چند روز اخیر اینگونه توضیح داد: «بحران رسانهای به آنجا برمیگردد که زیرساختهای اطلاعرسانی از سوی مسئولان دست اندرکار را در بحران نداشتیم لذا معلوم نبود در این حادثه سخنگو کیست؟ همه سخنگو بودند یعنی ارگان های مختلف از فرمانداری گرفته تا شهرداری و نیروی انتظامی و همه دستگاهها درباره حادثه نظر میدادند و این یکی از نکات ضعف نحوه اطلاعرسانی بود.»
خدادی مشکل دوم در ضعف اطلاعرسانی را به رسانهها نسبت میدهد. به اعتقاد او در نحوه خبررسانی حادثه پلاسکو عمده مشکل رسانهها علاقه آنها به سرعت انتشار خبر و نه محتوای خبر مربوط میشد. در واقع آفت اصلی این است که محتوا اولویت دوم شده است.
مدیر عامل خبرگزاری ایرنا این را هم توضیح داد که در مدل رسانهای محتوای رسانه بر سرعت آن مهم است. نکته دیگر که وی به آن اشاره میکند نبود رسانه تخصصی شهری است: «ما تعداد بیشماری رسانه داریم اما رسانه تخصصی شهری نداریم. رسانه شهری زیر ساخت، تکالیف، تجهیزات و امکانات مورد نیاز خودش را میطلبد بنابراین مشکل ما این است که جریان رسانه شهری تخصصی نداریم.»
جای خالی مانور پوشش خبری آتش سوزی برای خبرنگاران و عکاسان
خدادی اصلیترین ضعف را نبود یک مرکز واحد در اطلاعرسانی موقع بحران عنوان میکند به این معنا که مدیریت بحران جریان واحد اطلاعرسانی نداشت، از طرفی تقسیم کار در اطلاعرسانی صورت نگرفت. برای مثال موضوعات مربوط به امدادرسانی را اورژانس و مسائل اورژانس را امداد منعکس میکرد و هر کسی در هرجایگاهی درباره مسائل مربوط به مدیریت ساختار جغرافیایی همه چیز میگفت. ابعاد موضوع از اول برای مردم توضیح داده نشد یعنی ابعاد موضوع روشن نبود که مختصات این اتفاق چیست.
او به نکته دیگری هم اشاره میکند: «یکی از ایراد رسانهها این است که رسانهها تخصصی نیستند و همه در یک موضوع نقش ایفا میکنند و به منبع خبر بیتوجهی شده است در حالی که وجود رسانه شهری با زیرساخت، تخصص، امکانات و تجربه ارتباطات متناسب با کار میتواند منبع مناسبی برای دریافت اخبار و اطلاعات باشد.»مدیر عامل خبرگزاری ایرنا در ادامه به مشکلات خبرنگاران و عکاسان در پوشش دهی اخبار مربوط به بحرانهای اینچنینی هم اشاره میکند.
او میگوید: خبرنگار نمیداند در چنین حوادثی اگر بخواهد سر صحنه حاضر شود از چه کسانی باید مجوز بگیرد؟ این مشکل برای عکاسهای خبری هم وجود دارد اینکه اگر بخواهد عکس بگیرد باید به چه کسی مراجعه کند و چه کارتی همراهش باشد؟ اصلاً کدام رسانه وظیفه پوشش خبر را دارند؟ آیا در 24 ساعت باید خبرها را به صورت زنده پوشش دهند؟ آیا روزنامهها وظیفه پوشش زنده اخبار را دارند؟ همه اینها در کنار هم موجب میشود یک خبر یا یک عکس را هزار نفر تهیه کنند و به رقابت رسانهای نه رقابت محتوا دامن بزنند. در حالی که فراموش میکنیم ابعاد دیگر موضوع یعنی پوشش آسیب شناسی و علت آتش سوزی را بررسی کنیم. بعضاً رفتار رسانه بیشتر احساسی است چون در حالت شروع ماجرا همه به میدان میآیند ولی بعد از آن همه از بررسی و آسیب شناسی ماجرا فاصله میگیرند.
به گفته خدادی در شرایطی که رسانه مدیریت بحران تعریف نکرده و زیرساختش را ندارد آموزش در مواقع بحران را هم نمیدهد. او این سؤال را هم مطرح میکند مگر چند درصد از عکاسهای ما برای آتش سوزی لباس ضد حریق در اختیار دارند؟ آیا تاکنون سازمان مدیریت بحران یا وزارت کشور مانور پوشش خبری آتش سوزی برگزار کرده اند؟ پاسخ این سؤال منفی است. این نشان میدهد یک نفر نه بلکه همه مقصریم، به خاطر اینکه کمتر به کارکرد حرفهای رسانه توجه شده است.
محمود مختاریان استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز درباره نحوه اطلاعرسانی اخبار مربوط به حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو معتقد است، شبکههای مجازی زودتر از رسانههای رسمی و از ساعت 8 صبح روز پنجشنبه خبرهای آتش سوزی را گزارش کردند. بعد از آن شبکه خبر زودترین اطلاعرسانی را در این باره انجام داد اما مردم از ضعف اطلاعرسانی گله داشتند. بالاخره باید شفافسازی شود که اطلاعرسانی شبکههای مجازی خوب است یا بد.
به گفته این استاد دانشگاه علامه؛ مطبوعات به دلیل آن که حادثه روز پنجشنبه رخ داده بود نمیتوانستند اطلاعرسانی کنند، به این خاطر شبکههای مجازی این بار بیش از پیش در اطلاعرسانی پیشی گرفتند.
مجریان کشور منافذ اطلاعرسانی را محکم گرفتهاند
علی اکبر قاضیزاده درباره اینکه چرا آموزش روزنامه نگاری در مواقع بحران در دانشگاهها وجود ندارد و در مواقع بروز چنین بحرانهایی نه خبرنگار و نه حتی رسانه نمیداند چگونه اخبار را منعکس کند، میگوید: همین موضوعی که شما به آن اشاره میکنید ۳۰۰ تا علت دارد. اول اینکه کسانی وارد رشته روزنامه نگاری در دانشگاهها میشوند که حرفه را نمیشناسند و البته بعضی استادان هم چیزی ندارند به این نداشتهها اضافه کنند. علت دوم این است وقتی خبرنگاری در رسانهای مشغول به کار میشود خودش را مبرا از آموزش، سفر و کتاب خواندن و تجربه کردن میداند.
به گفته قاضیزاده، یک علت مهم دیگر ضعف اطلاعرسانی این است که کل مجریان مملکت همه سوراخهای اطلاعرسانی را سفت و محکم گرفته ند و اجازه نمیدهند اطلاعرسانی صحیح اتفاق بیفتد. مردم حق دارند هر حادثهای که اتفاق میافتد در جریان باشند اما رسانهها در چنین حوادثی ته خط و متأسفانه شبکههای اجتماعی اول خط هستند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر