روایت یادگار امام از بی قراری همسر آیت الله هاشمی: بی معرفت مگر قرار نبود مرا تنها نگذارى؟
سید حسن خمینی نوشت: پریشب همسر آیتالله هاشمی خطاب به بدن بىجان آقاى هاشمى مىگفت بىمعرفت مگر قرار نبود مرا تنها نگذارى؟ حالا من بى تو چه کنم؟ تقدیر دیگرگونه رقم خورد.
امروز تن حضرت آیت الله هاشمى را در خاک گذاشتند و من که به اندازه عمرم از این مرد خاطره دارم، ناباورانه نگاه مى کردم. سى و شش سال همسایه دیوار به دیوار بودیم و با فرزندان ایشان از کودکى هم بازى و هم درس و هم مدرسه. روزى همراه ایشان به سفرم رفتم. جنگ بود و هزار خطر. مادرم از پدرم پرسید براى حسن خطر ندارد؟ یادم نمىرود که جواب شنید اگر خطرى آشیخ اکبر را تهدید کند بگذار حسن را هم تهدید کند. نمىدانم چرا ولى بسیار دوستش مىداشتم. نوشتهاند الحبّ و البغض یتوارثان (حب و بغض به ارث مىرسند) شاید این نیز میراث ماست. در این سالها و سالهاى مبارزه همسر مکرمهاش که سالها از نزدیکترین دوستان و همدمان همسر امام بود، بسیار سختى کشید. کمتر به ایشان تسلیت گفته شده است. لازم دانستم به این بانوى بزرگوار که از نوادگان مرجع عظیمالشأن حضرت آیت الله العظمى سید محمد کاظم یزدى (ره) است، مستقلاً تسلیت بگویم. پریشب خطاب به بدن بى جان آقاى هاشمى مىگفت بىمعرفت مگر قرار نبود مرا تنها نگذارى؟ حالا من بى تو چه کنم؟ تقدیر دیگرگونه رقم خورد.
نظر کاربران
بعضی خبرهای شما واقعا حال اذمو بهم میزنه
آقای رفسنجانی همسایه ما نبود، دوست خانوادگی ما نبود، اسم بچه های هم رو هم نمیدونستیم. اما فوت ایشون دردی به دل من گذاشت که برام عجیبه و واقعا نمیدونم چرا اینجوری شدم.
فقط این رو می دونم و هر چه بیشتر از سوابق ایشون مطلع می شم بیشتر مطمئن می شم که مملکت دلسوزترین مسئولش رو از دست داد. مسئولترین مسئول و دلسوزترین دلسوز.
مسئولین با این مرد چه کردن ؟
کنایه های مطبوعات و هی آیت الله آیت الله کردن کنایه آمیز و بدون نام حق آقای هاشمی بود ؟
چرا از حضرت لوط و حضرت نوح و حتی امام معصومی که فرزند ناخلف داشت اینهمه گلایه نمی کنید ؟
خداوند این مثال های مذهبی و تاریخی رو گذاشته تا ما بفهمیم که گناه کسی رو نباید به پای دیگری نوشت.
حالا که رفت همه دوست و یاورش شدن. عجب دنیاییست.
من جوانم و سنم به انقلاب قد نمیده اما زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی رو بیاد میارم و خوب یادم هست که اوضاع معیشت مردم چقدر نسبت به امروزی که 26 یا 27 سال از جنگ میگذره بهتر بود.
همه چیز بهتر بود.
خداحافظ نگارنده نامه بی سلام
من از آنجایی که با است الله هاشمی. رفسنجانی. را می شناختم
ازخداوند. خیلی گله دارم که. چرا این امانت. خودش را از ما گرفتند. باید بیشتر باما می ماند افسوس. سود افسوس. که ما بیشتر ديگه بااو هم سفرنیستیم او رفت. نزد حضرت امام خمینی ازماجدا شوده ودلهره همسفر حضرت امام خمینی رحمت الله. شوده وبيشتر دیگر مارا تحمل نکرده واز ملت ایران جدا شوده وخداوند. او را قریب رحمت. خپدنماید وجاسوس را دربهشت وصبروشکیبای را به همه ی بازماندگان. اورا عطا فرماید. انشالا. ازطرف ناصرپیام پاسدار جانبازوخانواده ش
بسیار غنگین و متاثریم از دست دادن یکی از پایه های اساسی انقلاب خیلی سخت است بعد از این مسؤلین خواهند فهمید چه وزنه ای را از دست داده ایم خداوند رحمتشان کند
خداوندبه ایشان وفرزندانشان صبرعنایت کند.
روحش شاد
حاجیه خانم تسلیت عرض میکنم.وبهترین عمل رابرایتان هماناصبر(هاشمی)رابرایتان آرزومندم.
روحش شادباد.
بی شک کلمه صبرمنبعدبانام آن عزیزکرده درتاریخ عجین میشود.
روحش شاد سردار سازندگی و امیر کبیر انقلاب اسلامی ایران
چقدر همدیگه رو دوست داشتند.همسر با وفایی داشتند آقای هاشمی.
روحشون در ارامش انشالله