وب سایت اصولگرای مثلث آنلاین نوشت: اگر بنا باشد درباره جبهه پایداری و نسبتش با انتخابات پیش رو بحث کنیم و البته مبنا را هم بر این بگذاریم که نشانههای فعلی و موجود را بدون رودربایستی به میان آوریم همین ابتدا باید این را بگوییم که پایداری و تصمیمیکه خواهد گرفت حتما از مولفههای تاثیرگذار بر انتخابات است.
به یک معنا اینکه پایداریها به روند وحدتبخش موجود بپیوندند یا اینکه از همین حالا ساز حرکت مستقل را بزنند، هر کدام گزارهای است که فضای انتخابات را در حد خودش تحت تاثیر قرار خواهد داد. سوال مهم این است که پایداریها در نهایت چه خواهند کرد و این سخنانی که این روزها مطرح میکنند و یا به رشته تحریر درمیآورند روایت گر چه چیزی است؟
نسبت پایداری با اصولگرایان در انتخابات 96
آنچه رخ داده این است که آنها لااقل تا امروز روی چندان خوشی به تحرکات اصولگرایان برای رسیدن به وحدت نشان ندادهاند.
برای مثال یکی از افراد رسانهای جبهه پایداری در مطلبی نوشته است: «همه تلاشهای بخشی از دلسوزان و فعالان جبهه انقلاب اسلامی این روزها به این معطوف شده که چطور برای انتخابات پیش رو مکانیزمی ترتیب بدهند تا از مسیر آن به «کاندیدایی واحد» برسند؛ با این استدلال مبنایی که «اگر به کاندیدای واحد رسیدیم، در انتخابات پیروزیم یا اینکه اگر در 92 به کاندیدای واحد رسیده بودیم پیروز بودیم.»
من حداقل یکی، دو نمونه تاریخی دمدستی سراغ دارم از وحدت حداکثری و مطلق که اتفاقا نتیجهاش در انتخابات شکست حداکثری و مطلق بوده است؛ یکی مربوط میشود به سال 76 و وحدت حداکثری روی جناب ناطق و شکست مطلق از سیدمحمد خاتمی و دیگری مربوط میشود به سال 94 و وحدت حداکثری بر فهرست زرد رنگ جبهه متحد اصولگرایان، و باز هم شکست مطلق، سی بر هیچ و حداکثری در تهران!پس مشکل اصلی کجاست!؟ کجای کار میلنگد که اینهمه ساز و کار تولید و تحکیم وحدت ثمر و اثرش میشود عکس آنچیزی که برایش طراحی شده است!؟ اصلا مساله امروز «جریان انقلابی» برای انتخابات پیش رو چیست؟»
در ادامه این مطلب آمده است: «فکر میکنم مساله فرم و قالب سیاستورزی جریان انقلابی نیست، بلکه مساله در محتواست، در باور است، در ایمان است. باور و ایمان به اینکه «گفتمان انقلاب اسلامی» میتواند و اتفاقا به بهترین شیوه هم میتواند کشور را اداره کند و اقبال عموم مردم را به خود جلب کند و دقیقا امروز «جریان انقلابی» از همین محل ضربه میخورد؛ از «تردید» به جای «باور»! امروز خیلیها با محاسبات رایج عالم سیاست، با بررسیهای جامعهشناسانه و پیمایشهای رنگ و وارنگ دنبال آن هستند که خواست عمومی را کشف کنند و بعد با هزارجور «زرنگ بازی سیاسی» تنها با یک صورت ریشدار و یقهای بسته، آن را فریاد بزنند، شاید که اقبالی کسب کنند!
غافل از آنکه خمینی کبیر، خارج از همه این محاسبات، فقط و فقط با ابزار «باور» به کارآمدی گفتمانش اقبال میلیونها ایرانی که هیچ، اقبال میلیونها انسان در سراسر دنیا را به خود جلب کرد. تعارف نداریم، ایمانمان ضعیف شده است، تردید کردهایم؛ وگرنه مردم ایران برای این گفتمان عزیزترینهایشان را دادهاند؛ بدون رنگ و لعابهای رسانهای و هزار اتاق فکر و طراحی تبلیغاتی و هزار و یک ساز و کار و تشکل و سازمان که بخواهد انقلابیها را به گزینهای واحد برساند. هر گاه انقلابیها با ارادهای محکم و با ایمان به گفتمانشان پا در عرصه گذاشتند، هم به وحدت کلمه میرسند، و هم به توفیق دنیایی!تردید را کنار بگذارید، وحدت حاصل میشود.
نمونه دمدستی هم چند تایی یادم هست؛ از سوم تیر 84 بگیر تا همین انتخابات 94 در شهر مشهد...» یا در اظهارنظری جدید و البته مصداقیتر فاطمه آلیا، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری با بیان اینکه اعلام موجودیت این گروه (جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی) را تبریک میگویم،گفته است: «آنها کار خودشان را میکنند ما هم که بهعنوان یک تشکل دیگر هستیم، کار خودمان را میکنیم.» او در ادامه افزوده است: «بر اساس تجربیات گذشته نباید اینطور باشد که در آستانه انتخابات عدهای دور هم جمع شوند مجموعهای را ایجاد کنند و بگویند ما کاروان وحدت هستیم درحالیکه ممکن است مجموعهها و گروههای دیگر اصلا اطلاع نداشته باشند و این را بگویند که ما کاروان وحدت هستیم هرکس به ما بپیوندد جزو طرفداران وحدت است و اگر نیاید با وحدت مخالف است.»
با این تفاسیر خیلی رک و صریح باید گفت یا جبهه پایداری رسما به این نتیجه قطعی رسیده که نمیخواهد وارد ساز و کار وحدت با اصولگرایان شود یا اینکه هنوز در این رابطه قانع نشده و ممکن است در آینده باتوجه به جامعیت و شاملیت اکثریتی این سازوکار وحدت بخش آنها نیز تجدیدنظر کرده و به جمع بقیه بیایند. اما برای درک بهتر اینکه پایداریها در نهایت چه تصمیمی خواهند گرفت، باید روند سیاستورزی آنها را در چند ماه اخیر بررسی کرد.
معمای حرفهای محرمانه و رسمی
پایداریها البته مدتهاست بحث در مورد انتخابات سال 96 را آغاز کردهاند؛ بحثهایی که از میانه آنها میشود به خوبی دریافت که چه نگاهی به رقابت اردیبهشت دارند. نکته مهمی که در مورد پایداریها تاکنون مطرح بوده این است که آنها همیشه تکلیف را برنتیجه مقدم دانستهاند. بر همین مبنا هم بوده که گفتهاند رایآوری نامزد برای ما مهم نیست بلکه اصلیت با این است که فرد اصلحی در میان باشد. پایداریها گویا این بار تغییراتی در این ایده داشتهاند. بهترین نشانهها در این مورد را میتوان از سخنان چندی پیش صادق محصولی مشاهده کرد.او در ضمن مصاحبه چند بار از احتمال معرفی یک نامزد «جدید» سخن گفت و البته ادامه داده بود: « اصلحی را که یقین داریم رایآور نیست او را معرفی نخواهیم کرد.»
تحلیل محتوای این مصاحبه و اظهاراتی از این دست چند نکته مهم را در اختیار ما قرار میدهد:
۱- مهمترین بحث این است که وقتی گفته میشود دنبال فرد جدیدی هستند و سپس نام افرادی همچون زاهدی، فتاح، ضرغامی یا حتی میرکاظمی به میان میآید پس تا همین جای کار میتوان گفت سعید جلیلی گزینه صددرصدی آنها نیست و ممکن است فرد دیگری برای انتخابات از سوی آنها مدنظر باشد.
۲- نکته دیگر این است که آنها سر یک بحث قدیمی را باز کردهاند. برای مثال صادق محصولی به صورت واضح گفته است: «اصلحی را که یقین داریم رایآور نیست او را معرفی نخواهیم کرد.» این در حالی است که آیتالله مصباح پیشتر تاکید ویژهای روی این جملات داشت: «گاهی باید- فرد اصلح ولو رایآوری نداشته باشد - مطرح شود تا حداقل مشخص شود هنوز بین مردم اعتقاد و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد. آیا خوب بود از میان کاندیداهای ریاستجمهوری هیچ کس حرفی از اسلام و انقلاب نزند و همه به فکر ارزانی اجناس و رفع تحریمها باشند؟ آیا نباید از کسی که ولو رایآوری ندارد، اما دغدغه انقلاب و اسلام را دارد، حمایت کرد؟»
۳- وقتی میگوید به سراغ او میرویم نشان از آن دارد که گزینه مشخص شده اجماعی در میان پیشنهاددهندگان و تصمیمسازان صورت گرفته اما شاید همچنان آن فرد پاسخ نهایی را نداده است.
آنها البته از چند ماه پیش زمزمههایی از خروج از ائتلاف احتمالی را مطرح کرده بودند. چه اینکه محصولی گفته بود:« اگر عدهای بدون هماهنگی با دیگران خود را محور قرار داده و ادعای دعوت از دیگران برای کار مشترک داشته باشند مسلما وحدتی شکل نمیگیرد یا عدهای دیگر اگر از قبل روی نامزدی به قطعیت رسیده باشند و بخواهند با مکانیزم دلخواه خودشان ولو تحت عنوان ائتلاف و وحدت، آن را به دیگران تحمیل کنند مطمئنا نتیجه لازم را نخواهند گرفت.» حرفهای او از جنس همان حرفهای سال ۹۲ است. حالا راحت میتوان گفت که پایداریها استارت زده؛ بیش فعالی پیشه کردهاند و گویسبقت را از همجناحیهای خود ربودهاند.
ایده چند نامزدی
مجموع حرفهای پایداریها نشان میدهد که آنها یک مدل خاص برای انتخابات پیش رو دارند. میگویند هر طیف و گروهی با نامزد خود به میدان بیاید و هر کس توانست با روحانی به مرحله دوم برود همگی از او حمایت کنند. شفافترین تحلیل در این مورد را حسین طلا داشت که گفته بود: «اگر مبنا را بر این بگیریم که آقای روحانی رئیسجمهور مستقر و یک طرف معادله است، فکر میکنم طرف مقابل میتواند وحدت را در عین کثرت ایجاد کند و آن «نه به روحانی» است بنابراین هر نامزد اصولگرایی که میآید رقیب اصلیاش باید آقای روحانی باشد، یعنی آقای روحانی را نقد کند و موجب ریزش آرای آقای روحانی شود چون جامعه آمادگی پذیرش دارد. نهایتا با وحدتی که در عین کثرت اتفاق میافتد، هر که به مرحله دوم رسید، همه با او وحدت خواهند کرد، حالا قدیمی باشد یا جدید.»
حسین طلا که این حرفها را زده است یک نکته دیگر را هم به همه یادآوری کرده است: «بعید میدانم در مرحله اول کل جریان اصولگرایی روی یک کاندیدا تفاهم کنند.در واقع این فرد نزدیک به جبهه پایداری تلاش کرده نسخه «هر کسی کار خود را بکند» را تئوریزه کند.به بیان دیگر تحلیل پایداریها این است که ضرورتی بر وحدت اصولگرایان روی یک نامزد در انتخابات ریاستجمهوری 29 اردیبهشت 96 وجود ندارد، بلکه بهتر است همه گرایشها نامزد معرفی کنند و نامزدهای اصولگرا علاوه بر طرح دیدگاههای خود در یک نقطه و آن نقد محکم و صریح دولت یازدهم با هم مشترک باشند. به ادعای آنها این مشی موجب کاهش آرای روحانی زیر نصاب میشود و انتخابات به دور دوم میکشد. بالطبع هر نامزدی که گفتمان قویتری داشت میتواند رقیب روحانی در مرحله دوم باشد و همه اصولگرایان یکپارچه از او حمایت خواهند کرد.» اما عباس سلیمینمین این نوع ورود و مشی انتخاباتی را متأثر از منیتهای گروهی میداند و معتقد است:«رسیدن به قدرت تعارفبردار نیست چون بالاخره یک نفر همراه آقای روحانی به دور دوم خواهد رفت، بنابراین هر نامزد اصولگرا میکوشد با نقد رقبای همسنخ خود آن فردی باشد که به دور دوم
راه پیدا میکند.»
او که میگوید براساس شنیدهها تعداد نامزدهای اصولگرا بیش از انگشتان یک دست است، این را هم تاکید میکند باید نظرات روی یک نفر متمرکز شود تا تشخیص برای هواداران سخت نشود. سلیمینمین تاکید میکند: «اجرای مدل وحدت در عین کثرت برای انتخابات سال آینده، بدون تردید به اصولگرایان ضربه میزند، چراکه این تنوع سلایق بیشتر نامزدهای اصولگرا را با هم درگیر خواهد ساخت.»اصولگرایان دیگری هم هستند که مانند سلیمینمین فکر میکنند.چنانکه حسین صفارهرندی در اظهارنظری مهم گفته است: «سال 92 بعضی احساس تکلیف کردند و وارد عرصه انتخابات شدند اما در انتخابات سال 96 باید اصولگرایان با یکدیگر وحدت پیدا کنند.
گفتمان وحدت غالب شده و مطالبه خروج یک نفر از جبهه متحد اصولگرایی در انتخابات 96 وجود دارد. این ایده در حال تحقق است، این جبهه باعث میشود هر کسی برای اعلام نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری در سال آینده اقدام نکند و همه با تبعیت از مرکزیت فرماندهی متحد اصولگرایی کشور فرمان بگیرند.» در تحولی دیگر ذالنور هم به تایید سخنان حسین صفارهرندی پرداخته و با اشاره به اینکه تعدد کاندیدای اصولگرا در سال 96 خطری برای این جریان است، گفته است: «اگر اصولگرایان به یک کاندیدا برسند و انتخاب آن کاندیدا نیز مبتنی بر معیارهایی چون محبوبیت و رایآوری باشد، قطعا میتوانند در این دوره برنده انتخابات شوند، حتی اگر این کاندیدا دست دوم و سوم باشد. در دوره گذشته عدممحبوبیت و عدمتوان رایآوری آقایان مطرح نبود، بلکه رای نیاوردن آنها محصول تفرق و تشتت بود، ممکن است کسی بگوید رای جلیلی و قالیباف با هم 12میلیون میشد و اگر با هم وحدت میکردید، یکی از این آقایان رای میآورد، یا بگویند اگر هم وحدت میکردید رایتان کمتر از روحانی بود.
جواب ما به این افراد این است که متفرقشدن اصولگرایان باعث شد جمعیتی که به وحدت نگاه میکردند حجت را بر خود تمام کنند که وقتی اصولگرایان به وحدت نرسیدهاند و چند کاندیدا دارند دیگر با اختیار خودمان انتخاب میکنیم و چون آقای روحانی لباس روحانیت پوشیده بودند و از نظر آنها بیان وی ملایم است، از وی حمایت کردند. اگر اصولگرایان یک جبهه میشدند میتوانستند حجت باشند و آن رای سراغ آقای روحانی نرود. اگر وحدت در جبهه اصولگرایی اتفاق بیفتد دیگر کسی از اصولگرایان سراغ آقای روحانی نخواهد رفت.»
اعتراض به سبک سنتیها
در این میان دیگرانی هم هستند که سخنانی در نقد رویه جبهه پایداری دارند. برای مثال امیر محبیان گفته است: «قرار بر این است که اصولگرایان در هیچ شرایطی به پایداری امتیاز ندهند. قطعا اگر به سمت امتیازدهی بروند، عملا جریان اصولگرایی را به سمت انحلال و نابودی میبرند. هر گروهی که در اصولگرایان این کار را بکند، از سوی جریان کلی اصولگرایی طرد میشود و در عین حال هیچ سهمی هم نخواهد داشت. ما نباید به کسانی که وحدتشکن هستند، امتیاز دهیم. اینبار با دفعههای قبل فرق دارد. اگر جریان اصولگرایی در پی این باشد که برای رسیدن به وحدت باجدهی کند، این روند، محکوم به شکست است. جریانات مختلف هم درمییابند که برای رسیدن به سهم بیشتر باید وحدتشکنی و طغیان کنند. بنابراین اصولگرایان نباید اجازه چنین کاری را دهند که بهعنوان یک روند در جریان اصولگرایی باب شود.
باید اصولگرایان بهگونهای حرکت کنند که گروههای اصولگرایی متوجه شوند که اگر با نظم کلی اصولگرایان همراهی نکنند، سهمی نخواهند داشت.» در این میان البته یک اظهارنظر مهم هم از سوی آیتالله موحدیکرمانی بیان شده است؛ سخنانی سربسته که گلایهها و هشدارهایی به همراه دارد. آنجا که او در مصاحبهای درباره لیست ۳۰ نفره تهران اصولگرایان برای انتخابات ۷ اسفند گفته است: «اشکال آن لیست این بود که برخی افرادی که بودند، برای مردم ناشناخته بودند. در آن ائتلاف افرادی وارد شدند که سهم بیش از حد خواستند؛ این یعنی هوای نفس و سقوط.» او البته در جای دیگری از این مصاحبه گفته است: «قصد داریم تا از تمام احزاب و تشکلهای اصولگرا که جمعیت قابل توجهی دارند، دعوت کنیم تا مبادا یک گروه بگوید چرا ما غایب بودیم. در انتخابات مجلس هم من این را گفتم اما نشنیدند. در همان ائتلاف ۲۱ نفره گفتم که باید همه اصولگرایان دعوت شوند، اما نپذیرفتند.»
اما اشاره آیتالله موحدیکرمانی به زیادهخواهی کدام گروه است؟ کدام بخش از اصولگرایان اجازه ورود به فرآیند وحدت را نیافتند که حالا یکی از دلایل شکست اصولگرایان برشمرده میشوند؟ آنالیز فهرست انتخاباتی اصولگرایان در مجلس دهم نشان میدهد که سهم جبهه پایداری در این لیست بیش از سایر جریانها و تشکلهای باسابقه اصولگرا بوده است. طیفبندی این لیست نشان میدهد که پایداریها و افراد متمایل به آنها نزدیک به ۴۰ درصد از لیست را در اختیار داشتند. رخدادی که البته با اعتراض شدید سنتیها و تشکلهای باسابقه اصولگرا مواجه شد اما آنها در نهایت باتوجه به تعهدی که برای پیروی از فهرست نهایی داشتند اعتراض خود را مسکوت گذاشتند.
غلامرضا مصباحیمقدم روایت جالبی دارد از آن برهه: «حضور جبهه پایداری در ائتلاف ترکیب لیست را تحت تاثیر قرار داد و مطمئن بودیم لیست رای نمیآورد اما اصل ائتلاف برای ما مهم بود.» نکته دیگر سخنان آیتالله موحدیکرمانی آن بخش از سخنان اوست که از غیبت برخی جریانهای اصولگرا در فرآیند تهیه فهرست نهایی روایت میکند. این هم نکتهای است که در جای خود نیاز به بررسی دارد.
نامزد جدید یا بازگشت به سال 92؟
هر چه هست به نظر میرسد که پایداریها برنامه خاصی برای انتخابات پیش رو دارند. به نظر میرسد که آنها غیر از سعید جلیلی افراد دیگری را نیز مد نظر دارند. آنها تا کنون هیچ حمایت شفاف و روشنی را از سعید جلیلی انجام ندادهاند. باید منتظر ماند و نتیجه را دید.
نظر کاربران
خوشم میاد شکست وخانه نشینی برا جبهه پایداری خیلی عادی شده ماشاله هزار ماشاله رو که رو نیست