تصمیم سازیحزبی پشت در بسته «اتاق فکر»
اتاقهای فکر در درون جریانهای سیاسی با اینکه معمولا باید به یکی از تاثیرگذارترین مکانها برای تصمیم سازی بدل شوند اما یک معضل همیشگی تاثیرگذاری این اتاقها را به حداقل رسانده است؛ حزبی نبودن!
خبرآنلاین: اتاقهای فکر در درون جریانهای سیاسی با اینکه معمولا باید به یکی از تاثیرگذارترین مکانها برای تصمیم سازی بدل شوند اما یک معضل همیشگی تاثیرگذاری این اتاقها را به حداقل رسانده است؛ حزبی نبودن!
مذاکرات در پشت درهای بسته، محلی برای تفکر و اندیشه برای تهیه برنامه و نقشه راه، محفل های خصوصیِ پیشا انتخاباتی و...
می شود این جمله ها را تعریفی کلی برای مفهوم اتاقهای فکر در درون جریان های سیاسی دانست. سال ها است که چهره های شاخص جریان های سیاسی کشور پشت درهای بسته دور یکدیگر جمع می شوند؛ هدف ها هم مشخص است: یا تلاش برای پیروزی جناحی است یا تعامل با رقیب و یافتن راهکارهای مشترک در لوای واژه همفکری برای حل مشکلات. یا حتی هدف چیزی نیست جز تخریب که این سومی بیشتر از همه برای توصیف اهداف تشکیل اتاق های فکر سیاسی در ایران نزدیک است.
اتاق های فکر در میان جریان های سیاسی گرچه سال ها است نه تنها در ایران که در جای جای دنیا دست به کارند و سعی می کنند در کنار احزاب، تعیین کننده خط مشی های موثر برای جریانات سیاسی و دولت ها باشند که در کشور ما اغلب به جای خط دهی به همفکرانشان برای موفقیت های انتخاباتی- حزبی، بیشتر تخریب کننده بوده اند. گرچه این موضوع پدیده جدیدی هم نیست؛ هر دولتی که تا به حال روی کار آمده با این دست از اتاق های فکر دست به گریبان بوده؛ از دولت هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی بگیرید تا همین دولت یازدهم.
اتاق های فکر در درون جریان های سیاسی با اینکه معمولا باید در درون ساختار این جریانات به یکی از تاثیرگذارترین مکان ها برای تصمیم سازی بدل شوند اما در ایران تشکیل این اتاق ها گرچه گاهی سرنوشت ساز هم بوده اما یک معضل همیشگی تاثیرگذاری این اتاق ها را به حداقل رسانده است: غیرتحزب گرایی. معضلی به قدمت تشکیل اولین دولت بعد از انقلاب تا کنون.
سال ها است که سیاسیون کشور از غیرتحزب گرایی و خلاء تصمیمات حزبی در میان جریانات سیاسی گله دارند و به خاطر همین گله ها هم هست که تشکیل اتاق هایی به نام اتاق فکر در کنار تمام جلسات حزبی چندان موثر نبوده است.
در حالی در تعریف های جهانی برای اتاق های فکر سیاسی عملکردهای بسیار متنوع و مختلفی مانند انجام تحقیقات و تحلیل در مورد مشکلات سیاسی، فراهم آوردن توصیههایی برای تصمیمات سریع و آنی، ارزیابی برنامههای حکومتها و دولتها، تفسیر سیاستها برای رسانههای عمومی و جراید و ایجاد درک عمومی نسبت به این سیاست ها برای جلب حمایت عامه مردم، در نظر گرفته می شود که در ایران تشکیل دهندگان اتاق های فکر در بزنگاه های انتخاباتی وارد عمل می شوند تا با تشکیل جلساتی موقتی با درگیر کردن طیف وسیع و گستردهای از بازیگران عرصه سیاست راهی برای تجزیه و تحلیل های درونی برای تصمیم های انتخاباتی برسند. اما نتیجه چه می شود؟ تصمیم های ناگهانی برای بزنگاه های انتخاباتی. نمونه اش را هم زیاد دیده ایم. از گعده های انتخاباتی میان اصولگرایان بگیرید تا جلسات هم اندیشی بین اصلاح طلبان.
از طرف دیگر خبرهایی مبنی بر تشکیل اتاق فکر دیگری از سوی مرحوم عسگر اولادی، علی اکبر ولایتی و غلامعلی حدادعادل هم به گوش می رسید؛ اتاق فکری که از اتاق فکر مرحوم مهدوی کنی موفق تر عمل کرد.
بعد نوبت رسید به انتخابات سال ۹۲. دلخورهای مهدوی کنی از هم طیفی هایش همچنان ادامه داشت اما باز هم در کنار آن ها قرار گرفت تا شاید این بار بتواند باز هم با تشکیل اتاق فکر برای انتخابات ریاست جمهوری تجربه به وحدت نرسیدن اصولگرایان را در مجلس نهم جبران کند. اما فصل بعدی نافرمانیهای اصولگرایانه باز هم سررسیده بود تا این بار هم اصولگرایانی از جنس پایداری ها بنا را بر بدقلقی بگذارند و نتیجه هم چیزی نشد جز بیرون آمدن چند کاندیدا از دلِ هر طیف از جریان اصولگرایی. گرچه کسانی مانند آیت الله مهدوی کنی در چند روز پایانی تا انتخابات ریاست جمهوری به روش های مختلف دنبال منصرف کردن برخی کاندیداها بودند اما این بار هم کاندیداهای اصولگرا توجهی به توصیه های او نکردند و نتیجه اش هم چیزی نشد جز شکست. این روند در انتخابات مجلس دهم هم ادامه داشت و این بار در نبود مهدوی کنی، اتاق فکرهای متعددی هم از سوی کسانی مانند موحدی کرمانی، مصباح یزدی و محمد یزدی باز هم چاره ساز نبود و این بار هم نتیجه چیزی نبود جز ناکامی. تمام این اتاق فکرها یک مشکل عمده داشتند: همان غیرتحزب گرایی.
گرچه تشکیل اتاق های فکر برای اصلاح طلبان پیش از انتخابات سال ۹۲ و ۹۴ سودمند بود و چهار ضلعی هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ناطق نوری، سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی توانست اردوگاه چپ ها را پس از سالها دوباره به مسند قدرت بازگرداند و حتی به قول اصولگرایانی همچون عزت الله ضرغامی اتاق فکر اصلاح طلبان «منطقی» عمل کرد، اما تشکیل اتاق فکرهای موقتیِ پیشا انتخاباتی باب انتقاد درون جناحی را گشود. در این میان فقدان اتاق فكري كه نقشه راه و چگونگي پيگيري مطالبات اصلاحطلبي را براي آينده و به صورت بلندمدت برنامهريزي كند با توجه به شرايط سياسي ایران برای تحقق مطالبات اصلاحطلبي چندان جدی گرفته نشد. گرچه کسانی مانند آذر منصوری تشکیل شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان را به مثابه همان اتاق فکر از سوی اصلاح طلبان می دانند اما اختلافات داخلی میان این اتاق فکر را می توان به منزله همان آسیب های موجود در میان حزب های سیاسی کشور دانست. آسیبی که به گفته آذر منصوری تیشه به ریشه این اتاق ها می زند.
این عضو شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان معتقد است ناکارامدی اتاق های فکر برمی گردد به بحث توسعه سیاسی در کشور و نقشی که احزاب باید در این ارتباط ایفا کنند. او به خبر آنلاین می گوید: «در واقع باید این احزاب باشند که به عنوان بازی گردانان اصلی صحنه سیاسی کشور حضور پیدا کنند. در هر جامعه ای که افکار عمومی بیشتر تحت تاثیر احزاب باشند طبیعتا کنش گری در میان اتاق های فکر هم تقویت می شود. اما در جوامعی که احزاب نقش کم رنگی دارند و اساسا رویکرد، رویکردی غیر حزبی است طبیعتا معضلات درونی اتاق های فکر خودش را بیشتر نشان می دهد. بنابراین به دلیل اینکه جامعه، جامعه متشکل و نهادمندی نیست هر جریانی که بتواند بیشتر تاثیر را روی افراد عمومی جامعه که غیرمتشکل و غیرسازمان یافته هستند، در انتخابات می تواند پیشی بگیرد.»
اوایل سال جاری بود که نوبخت، سخنگوی دولت از وجود اتاقهاي فكر عليه دولت خبر داد که با تشکیل جلسه در شنبه هر هفته سعی در تخریب حسن روحانی و یارانش دارد. گرچه دولت یازدهم اولین دولتی نبود که با این پدیده رو به رو ميشود. سالهاي نهچندان دور اتاقهاي فكر كميتههاي بحران ناميده شدند؛ وجود همين كميتهها بود كه سبب شد تا سيد محمد خاتمي دولتش را دولت هر ٩ روز يك بحران بنامد.
او ادامه می دهد: «اتاق های فکر تخریب علیه دولت از زمانی که روحانی در سال ۹۲ پیروز شد فعالیت های خودشان را شروع کردند و هرچه به انتخابات سال آینده نزدیک تر می شویم تخریب گری آن ها علیه دولت بیشتر خواهد بود.
منصوری می گوید: «جریان های سیاسی که دغدغه ملی دارند باید مناقشه های داخلی را به حداقل برسانند و این اتاق های فکر به جای دو قطبی سازی باید در فکر برگزاری انتخاباتی آرام باشند و نه غائله سازی. طبیعتا دولت باید این آمادگی را داشته باشد که در مقابل تخریب گری اتاق های فکر در جریان روبرو بتواند در میان کشور آرامش را برقرار کند نه اینکه با مقابله به مثل به جو دو قطبی گرایی در کشور دامن بزند. دولت باید با تنویر افکار عمومی در بزنگاه هایی مانند ماجرای فیش های حقوقی دولت باید این آمادگی را داشته باشد که به موصع بتواند افکار عمومی را مطلع کند.»
از سوی دیگر حسین کنعانی مقدم، دبیرکل حزب سبز هم با بیان اینکه یکی از خصوصیاتی که باید احزاب داشته باشند این است که به اتاق های فکری تبدیل شوند که تولید راهبرد کنند، به خبرآنلاین می گوید: «اتاق های فکر باید برای جریانات سیاسی راهکار ارائه دهند. اما متاسفانه این اتاق های فکر به جای اینکه اتاق تفکرگرایی باشند تبدیل به عملیات روانی شده اند. اتاق های جنگی که خارج از قواعد سیاسی هستند و این موضوع خارج از اخلاق اسلامی است.»
او ادامه می دهد: «اتاق های فکر سیاسی باید یک گفتمان اعتمادساز برای مردم داشته باشند و بر اساس واقعیت جامعه حرکت کنند و نباید اینگونه باشند که با تبلیغات مس را طلا جلوه دهند.»
کنعانی مقدم با بیان اینکه شیوه های اتاق ها فکر علیه دولت مورد قبول اکثر اصولگرایان نیست، ادامه می دهد: «اگر برای انتخابات آینده شاهد افزایش این اتاق های فکر باشیم قطعا جلوی تشکیل آن ها را خواهیم گرفت.»
ارسال نظر