مادری که بخاطر یک آمپول جانش را از دست داد
یک زن، به دلیل تزریق آمپولی اشتباه، با بدنی سراسر از تاولهای بزرگ، جان باخت. بیمارستان ۱۰ الی ۱۲ ساعت بیمار را در اورژانس نگه داشت، در حالی که به دستور پزشک فوراً باید در آی.سی.یو بستری میشد.
این مقدمه، گذاری کوتاه است بر ادعای خانواده «سکینه .ل.د» مبنی بر آن که فوت عزیزشان مستند به قصور پزشکی بوده است. آنها در خصوص چگونگی فوت مادر و همسر ۵۸ ساله شان بر این باورند که تنها دلیل این اتفاق تلخ، ابتدائاً عدم تشخیص صحیح بیماری از جانب پزشک و تجویز داروی نامناسب و سپس قصور بیمارستان مربوطه در انتقال بیمار به بخش آی.سی.یو بوده است. در واقع از آنجایی که متوفی به دلیل بیماری «استیون جانسون» جان خود را از داده است، میتوان این ادعا را مطرح کرد که علت، یک داروی نامناسب بوده است زیرا بر اساس علم پزشکی، دلیل اصلی ابتلا به این بیماری، واکنش آلرژیک بدن به بعضی از داروها است. پس نمیتوان محتمل دانست که فرد فوت شده از پیش مبتلا به این بیماری بوده است.
شرح کلی ماوقع
«رضا هدایتی» وکیل اولیای دم در این پرونده در توضیح چگونگی فوت مادر و همسر موکلینش و نیز در شرح جزییات پرونده پزشکی مطروحه در دادسرای رسیدگی به جرایم پزشکی در گفتوگو با «قانون» میگوید: «چون پرونده در مرحله تحقیقات به سر می برد، بنده از ذکر نام، پزشک و بیمارستان معذورم و تنها به شرح ماوقع میپردازم و علت آن که اکنون برای بازگو کردن این پرونده در مقابل شما نشستهام، اولا آگاه کردن مردم از چنین بیماری خطرناکی است و ثانیا در جریان نهادن مردم از یک قصور احتمالی بزرگ پزشکی است که همه بدانند اگر مشکلات اینچنینی برایشان پدید آمد، میتوانند با طرح دعوای مرتبط، به احقاق حق خویش بپردازند زیرا آنچه در یک نظام قانونمدار مورد توجه است، اصل عدم مصونیت افراد حتی پزشکان در قبال قانون است. اما شرح آنچه در این پرونده گذشت: متوفیِ ۵۸ ساله فردای تولد فرزندش یعنی در تاریخ ۹۳.۱۲.۹ با علائمی مانند خارش و حساسیت چشم مواجه میشود. از اینرو خود را به درمانگاه می رساند تا مورد معاینه پزشکی قرار گیرد. او علائم حساسیت چشمش را به پزشک میگوید و پزشک علت حساسیت را عفونت سینوسی تشخیص می دهد. بنده پس از قبول این پرونده با پزشکان متعددی به مشورت پرداختم. تمام ایشان بر این باور بودند که عفونت در چنین حالتی، امری دور از ذهن است. اما به هر حال پزشک برای رفع عفونت مورد تصور خود، مبادرت به تجویز آنتی بیوتیک می کند. دو الی سه ساعت پس از تزریق پنی سیلین، بدن متوفی شروع به واکنش می کند و تاولهایی عفونی بر بدن او ظاهر می شود و به تبع آن چشمانش نیز به طور کامل عفونت می کند. فرزندان و همسرش نگران از وضع پیش آمده با اورژانس تماس میگیرند و در کمال ناباوری وقتی پزشکان اورژانس بر بالین متوفی حاضر می شوند، تشخیص آبله مرغان را میدهند.»
او میافزاید: «به تقاضای خانواده، اورژانس متوفی را نزد پزشک معرفی شده از جانب اولیای مرحومه می برند. آن پزشک با تخصص بالای خود به سرعت بیماری استیون جانسون را تشخیص می دهد و توصیه می کند که هرچه سریعتر او را برای درمان نزد دکتری که از ذکر نامش امتناع میکنم، ببرند. دختران مرحومه این سخن را اجابت می کنند و مادرشان را پیشِ آن دکتر هم می برند. او نیز همین بیماری را تشخیص می دهد و بر اساس بیمۀ درمانی آنها می گوید که به بیمارستانی تحت پوشش بیمه منتقل شود. قضیه از اینجا آغاز می شود. زمانی که هم بیماری تشخیص داده شد و هم به بیمارستان پوششدهندۀ بیمه منتقل شد. در این زمان دکتر بیمارستان بلافاصله پس از معاینه دستور میدهد که بیمار در بخش «آی سی یو» بستری شود که مستند نامهاش کاملا موجود است. اما بیمارستان میگوید که تخت خالی در آی سی یو وجود ندارد و همان طور که شاید بدانید، بیماری استیون جانسون به شدت به انواع باکتریها و ویروس های محیطی حساس است و همانند یک آهن ربا، تمام آنها را جذب خود می کند. پس باید برای چنین بیماری ای که سطح ایمنی بدن را به سرعت پایین می آورد، اتاقی کاملا ایزوله شده در نظر گرفته شود. اما با در نظر داشتن تمام این شرایط، بیمارستان حدود ۱۰ الی ۱۲ ساعت بیمار را در اورژانس نگه میدارد. در واقع متوفی در تاریخ ۹۳.۱۲.۱۰ وارد بیمارستان می شود و در تاریخ ۹۳.۱۲.۱۱ یعنی ظهر روز بعد به بخش آی سی یو منتقل میگردد و یک روز بعد هم متاسفانه فوت میکند. این یک شرح کلی از پرونده پزشکی اخیر بود که تحت عنوان مرگ مشکوک پس از تشریح جسد و اخذ گزارش پزشکی قانونی پرونده با عنوان قصور پزشکی به دادسرای جرایم پزشکی ارسال شد.»
شرح رسیدگی قضایی
این کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی و وکیل پرونده، به درخواست ما، شرح روند قضایی پرونده را اینچنین روایت میکند: «بر اساس گزارش پزشکی قانونی، و تشخیص علت فوت (بیماری استیون جانسون) بازپرس پرونده را به دادسرای ویژه جرایم پزشکی ارجاع داد. در آنجا نیز پرونده به کمیسیون سه نفره پزشکی فرستاده شد. آن کمیسیون تشکیل جلسه داد اما به اعتقاد من به هیچ عنوان رسیدگی جامع و دقیقی صورت نگرفت و حتی به بخشی از شکایت نیز رسیدگی نشد. شکایت ما بر دو محور استوار بود، یکی بر مساله تشخیص اشتباه بیماری توسط پزشک اولیه و دیگر تعلل بیمارستان در بستری کردن متوفی در بخش آی.سی.یو شکایت کردیم. کمیسیون پزشکی اصلا در خصوص ادعای ما نسبت به بیمارستان اظهارنظر نکرد. این موضوع را با دادیار پرونده مطرح کردم. پرونده به کمیسیون پنج نفره ارجاع داده شد. جالب برای من این است که پزشکِ اولیه در اظهارنظر نخستین خود، مدعی عفونت سینوسی شده بود اما اکنون در کمیسون پنج نفره علائم گلودرد را مطرح می کند که تناقض آشکار در اظهارات اولیه و ثانویه آن پزشک است.»
او می افزاید: «شاید یکی از نقایص موجود در سیستم درمانی، نبودن پرونده های بالینی در برخی از درمانگاهها و عدم ثبت مشخصات بیماری بیمار است. البته خوشبختانه به دلیل آنکه مراجعه متوفی فردای تولد بوده است، بسیاری می توانند شهادت دهند که وی به هیچ وجه علائم سرماخوردگی نداشته است. به هرحال تمام اینها را به دادیار پرونده نیز عرض کردم و در حال حاضر موضوع در کمیسیون عالی پزشکی تحت بررسی است. جالب این است که در جلسه کمیسیون که در روز شنبه ۱۱ دی ۹۵ برگزار شد، با وجود اعلام وکالت از سوی بنده در کمال ناباوری از حضور اینجانب در جلسه ممانعت به عمل آمد و حضور را منوط به ارائه معرفی نامه از سوی مرجع قضایی دانستند که این موضوع مورد اعتراض من هم واقع شد که در نهایت با پیگیری تلفنی و هماهنگی با دادیار پرونده به همراه یکی از موکلینم در کمیسیون حاضر شدم. هر چند باید به این نکته نیز اشاره کنم که رییس کمیسیون با احترام تمام نسبت به موکلین عزادارم و گفتن تسلیت به ایشان جلسه را آغاز کردند. به هر حال هر آنچه بود در اسفند ۱۳۹۳، درحالی که خانوادههای ایرانی در حال تدارک مقدمات نوروز بودند، موکلینم عزادار شدند. با تکیه بر چنین دردی این اطمینان را می دهم که در جهت احقاق حقوق موکلانم و تکرار نشدن چنین وقایعی تمام مسیرهای قانونی را طی کنم».
درد دلی از دختر متوفی
دختر آن مرحوم نیز در گفتوگو با ما تنها خواسته خود از مراجع قضایی را رای عادلانه می داند و میگوید: «مادر من حیف شد. او کسی بود که به واسطه کارش بسیاری از قِبل او نان میخوردند. ما هنوز به نبودنش عادت نکرده ایم. ای بسا هر روز داغ ما سنگینتر میشود و با رفتنش روزگار را تحمل میکنیم. حداقل خواسته ما از مرجع محترم قضایی آن است که بر اساس عدالت، انصاف و وظیفه قضایی حکم دهد تا هم، چنین اتفاقاتی در آینده پدید نیاید و هم مقصران پرونده خطای خود را بپذیرند تا ما گمان نبریم که جان مادرمان به هدر رفته است و همه از نبودش به سادگی گذشتهاند».
راهکارهای پیگیری قصور پزشکی
آنچه در پرونده اخیر به نظر میرسد، اشتباهی دیگر از جانب برخی پزشکان است. گرچه با تمام وجود می توان گفت که قریب به اتفاق جامعه پزشکی، افرادی دلسوز و متخصص هستند، اما این پرونده و پرونده های مشابه، چند وقتی است گریبان علم پزشکی را گرفته است و شاید حال طبابت در این روزها قدری نامساعد است. هرچند در پرونده اخیر نمیتوان قضاوتی کرد یا حکمی صادر نمود زیرا آنچه معیار و ملاک است که دادگاه به آن حکم دهد اما دانستن چنین مسائلی به هرحال خالی از لطف نیست زیرا از یک سو به پزشکان یادآوری میکند که جان انسانها به هیچ عنوان بازیچه آزمون و خطای افراد نیست و از سوی دیگر مردم را نسبت به راهکارهای قانونی برای احقاق حق خود آگاه میسازد.
رضا هدایتی در خصوص راههای قانونی احقاق حق در امور پزشکی چنین میگوید: «اگر کسی مدعی قصور پزشکی است باید به دادسرای تخصصی جرایم پزشکی که در خیابان شهید مطهری تهران واقع شده است رجوع و اقدم به طرح دعوا کند. پرونده های پزشکی در کمیسیونهای تخصصی مورد بررسی قرار میگیرند و پس ازآن اعلام نظر کمیسیون، به پیشگاه مرجع قضایی ارسال میشوند تا برای اعلام نظر تحت بررسی قرار گیرند. پروسه قضایی ممکن است در این پروندها قدری به طول انجامد که در نهایت اگر نظر کمیسیون مبنی بر خطای پزشکی باشد مرجع قضایی قرار مجرمیت صادر و اگر نظر کمیسیون عدم خطا باشد قرار منع تعقیب صادر خواهد شد. با صدور قرار مجرمیت، پرونده همراه با کیفرخواست به دادگاه ارجاع و دادگاه وارد رسیدگی ماهیتی میشود و در صورت صدور قرار منع تعقیب فرصت اعتراض برای شاکی وجود دارد. به هرحال این امکان قانونی برای مردم مهیا است، گرچه در همین مجال نیز با خلاهای زیادی روبهرو هستیم. به طور مثال منطقی به نظر نمیرسد که کمیسیون پزشکی تنها متشکل از پزشکان باشد زیرا هم براساس روابط صنفی و هم نگاه بعضا جانبدارانه ممکن است رای کمیسیون به ناحق ، بهسود پزشک باشد. از این رو به نظر میرسد وجود یک عضو قضایی در کمیسیونها امری ضروری است».
برائتنامه یا رضایتنامه
وی در پاسخ به اینکه چرا در حوزه پزشکی از بیماران یا همراهان بیمار برائتنامه اخذ میشود، میگوید: « یکی از مسائلی که به شدت مورد نقد است همین موضوع برائتنامه است زیرا در برائتنامه هرگونه مسئولیتی از پزشک سلب میشود و در واقع در صورت قصور پزشک، بیمار در احقاق حقوق قانونی خود به چالش می افتد. در صورتی که باید رضایتنامه از بیماران یا همراهان امری ضروری است زیرا رضایتنامه اشعار دارد که رضایت میدهیم بر معالجه پزشکی اما اگر قصوری رخ دهدقابل تعقیب قانونی است. از سوی دیگر آنچه به شدت مورد انتقاد است عدم تفهیم نامهای است که در مقابل بیمار یا همراه گذاشته میشود. در واقع باید موضوع برائتنامه یا رضایتنامه به طور کامل به بیمار یا همراه وی تفهیم شود نه آنکه در حال اضطرار در عملی انجام شده قرار گیرد.
تقصیرها مشخص شود
ما نمیگوییم تمام تقصیرها بر گردن همه عوامل درمان در یک بیماری است بلکه توقع داریم به طور واقعی میزان تقصیر هرفرد مشخص شود و براساس آن تقصیر، مجازات به عمل آید. ما از سال ۱۳۹۳ تا کنون به هیچ عنوان موضوع پرونده پزشکی استیون جانسون را رسانه ای نکردیم اما اکنون به دلیل آنکه تمام مردم قدری خودشان را به جای خانواده این مرحومه بگذارند، در مقابل شما نشسته ایم و به گفتوگو میپردازیم زیرا حقیقتا نمیشود درک کرد که یک خانواده به دلیل حساسیت ساده چشم، عزیزشان را از دست دهند . انگیزه واقعی ما در درجه اول ،پیگیری مقصران این اتفاق تلخ و سپس تلنگری به جامعه پزشکی است که بعد از این، جان انسانها را محترم شمارند و من اطمینان میدهم که این پرونده را با قاطعیت پیگیری می کنم». آنچه از پس اظهارات وکیل پرونده به روشنی پیدا است، احتمال قصور از جانب پزشک و بیمارستان است که البته برای اطمینان کامل باید منتظر اعلام حکم نهایی از طرف دادگاه باشیم. اما این موضوع و بسیاری موارد مشابه، به خصوص در چند وقت اخیر اذهان عمومی را بر آن میدارد که چرا در حوزه پزشکی اولا سرعت عمل مناسبی برای پیگیری قضایی وجود ندارد و ثانیاً به چه دلیل حریمی قدسی، پزشکان را از پاسخگویی در امان نگاه داشته است .اگر جامعه ما بر مبنای عدالت اسلامی و قانونگذاری مدرن بنا نهاده شده است، حتما و قطعا هیچکس مصون از مجازات عمل مجرمانه اش نیست.
نظر کاربران
برادر عزیز پزشکان درکشورمان خاطر جمع هستند که هیچ مرجبیعی انهارا محاکمه نمیکند واگر پروندهای تشکیل شود به ضرر انها محسوب نمیشود--- برای مثال دکتری که از اتاق عمل فرار کرد بعد از دو سال پرونده بجایی نرسید که برنامه بست وسی نشان داد خودم در عمل جراهی با لیزر بلکه معالجه نشدم بد تر شدم به چند دکتر مراجعه کردم گفتند اصلا باید دکتر عمل نمیکرد با دکتری دیگر به اتاق عمل رفتم بی حس موضعی بود خدا شاهد است که استاد به دکترهای اینده گفت اگر اشتباه کردید حرف نزنید مرض شتند به خاطر چی بود خداوند در بیمارستانها کمک ما کند --والسلام
یک مادر 58 ساله چگونه وضع حمل کرده؟ از این وکیل هایی که با دروغ می خواهند حق الوکاله میلیونی به جیب بزنند بدم میاد. مطمئنم خود متوفی یا همراهاش به پزشک اول اصرار کردن یه «چرک خشک کن» بزن خوب بشه!!
همینطوره همسایه ی مشکل قلبی داشت شب حالش بدشده بردنش اورژانس فشارش ۱۵بوده تحویلش نگرفتن وبستریش نکردن تاصبح بیچاره بدترمیشه بازم میبرنش بازم بهش توجه نمیشه اینام سروصدامیکنن میان دومسکن بهش تزریق میکنن که بیچاره دادمیزنه سوختم سوختم سریعامیره توکما الانم درجه هوشیاریش۳شده وامیدی بهش نیست خداوندبه همه مظلومان وبدون پارتی هارحم بکنه ایرانشهربیماراهیچ ارزشی برای کادرپزشکی ندارن
یعنی چه من نفهمیدم زن 58 ساله تازه زایمان کرده عجبا؟؟؟؟؟
با این روش جذب دانشجویان پزشکی در پردیس ها و ارائه مدرک بیشتر از این انتظار نداشته باشید امروزه فقط تکنولوزی سونوگرافی و ازمایش به پزشکان کمک می کند و گرنه خود آنها بیماری را تشخیص نمی دهند من در روزهای اخیر به علت سردرد به دکتر مراجعه کردم گفت برو سی تی اسکن احتمالا تومور داری بعد دکتر با تجربه گفت به علت خستگی و کم خوابی است با دو عدد مسکن خوب شدم حالا این همه هزینه که دکترها به دوش مریض ها می گذارند یک طرف و تشخیص های غلط ..............
متاسف شدیم
متوجه نشدیم 58ساله تازه زایمان کرده مگر میشه امکان داره واقعا58ساله باردار باشه وبعد بچه به دنیا بیاره
فردای زایمان رفته دکتر که این مشکل براش پیش امده ....
کمیسیون هم اصلا اشاره ای به بارداری نداشته عجیب نیست
حتی از خطرات احتمالی در سنین بالا اصلا اشاره نکرده
ما که متوجه نشیدیم اگر دوستان متوجه شدن زحمتش رابکشن
خدا بیامرزد آنمرحومه را و.......
حتماسنش اشتباه چاپ شده ۵۸ساله کحامیتونه بچه بدنیابیاره!!!!!!
منم تو سن این بنده خدا موندم 58سال دختر پسر بزرگم داشته چه جوری تواین سن باردارشده مگه داریم مگه میشه البته شاید خدابیامرز
خدا آن مرحومه را بیامرزد. و به خانواده اش صبر دهد. ولی بیماری استیون جانسون ربطی به تجویز داروی اشتباهی ندارد.این بیماری، در اثر آلرژی و واکنش دارویی بوجود می آید. و هر دارویی میتواند شروع کننده آن باشد. در ضمن وجود بیماری سینوزیت و گلودرد عفونی با هم تناقضی ندارند. یک گلودرد چرکی میتونه به قلب هم بزنه و روماتیسم قلبی ایجاد کنه.
مطلب دوم، اینکه خود خانواده ایشان هم باید بیمار رو به بیمارستان با تخت بیشتر اعزام میکردن.نه الزاما یه بیمارستان طرف قرارداد بیمه شون.به هر حال امکانات هر بیمارستان محدوده.تو همه ی بیمارستانا،در صورت خالی نبودن تخت، مریض باید تو اورژانس بمونه تا تخت خالی بشه. نمیشه مریض بقیه مردم رو از ای سی یو پرت کرد بیرون که.
تازه زایمان نکرده جشن تولد بوده
دقیقا مگه میشه خانمی در سن 58 سالگی زایمان کنه چه بسا اگه سن ایشون حقیقت داشته باشه همان زایمان در این سن باعث ایجاد حساسیت و پایین آمدن سیستم ایمنی بدن شده .بعضی از بیمارها خودشون پافشاری میکنن در مصرف دارو من در داروخانه کار میکنم و بطور مدام مریضهایی رو میبینم که اصرار به گرفتن داروهای آنتی بوتیک میکنند .مخصوصا امپولهای پنی سیلین که دادن این آمپولها بسیار خطرناک و وقتی ما امتناع میکنیم از دادن این آمپولها عصبانی و شاکی میشوند
منظورش جشن تولد فرزندش بودده
خب ننویسن فردای تولد فرزندش..خدا بیامرزش بی نهایت ناراحت شدم
دکترهاقبلش بداندکه انساندودارندیه انسان معالجه میکنند..من پدرم چندهفته بیمارستانه.خیلی تشکرمیکنم ازدکتراش وپرستاراش.ازرسیدگیشان.خداکنه پدرم خوب بشه برگرده خونه.
خدا صبر تون بده، مادر من هم با تجویز آمپول آلوپرینول که دکتر کوچکترین هشداری درموردش نداده بود، دقیقا مثل همین خانم جلوی چشممون زنده زنده سوخت و رفت! کاش بجای تسکین درد هموطنمون، نمک به زخم به این دردناکی نمی ریختید!حرف ذره ذره سوختن یک انسان است، فقط خانواده ما الان این خانواده را درک میکند! ما هم میخواستیم شکایت کنیم،اما با چند نفر مشورت کردیم، گفتند کارتان بی فایده است، چون بالایی ها از همکار شون دفاع میکنند وجز اعصاب خردی چیزی نیست، ما هم واگذار کردیم به خدا!