برجام در جناح غرب شکاف ایجاد کرد
تقریبا میتوان گفت از فردای جنگ جهانی دوم با توجه به رقابت آمریکا و شوروی سابق و اهمیت دوچندان انرژی و نفت جایگاه خاورمیانه هم در صحنه سیاسی جهان افزایش چشمگیر داشته است. از طرف دیگر در پسا جنگ سرد بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان و عراق معادلات در منطقه پیچیدهتر هم شد.
یکی از موضوعاتی که در معادلات این روزهای خاورمیانه بسیار تاثیر گذار است تنش میان روابط ایران و عربستان است. در حال حاضر دو کشور در سوریه سیاستهایی مخالف هم را پی میگیرند، حتی در بخش نفتی هم به رغم تصمیم اخیر با یکدیگر مشکل دارند. برخی معتقدند بین ایران و عربستان به نوعی جنگ سرد شکل گرفته است. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
خاورمیانه پیش از این هم جنگ سرد را تجربه کرده است. جنگ سرد عربی میان اعراب محافظه کار وابسته به اردوگاه غرب و اعراب چپ و بوروکراتهای نظامی متکی به اتحاد جماهیر شوروی سابق در همان دوره جنگ سرد در عرصه نظام بینالملل وجود داشت. در شرایط فعلی اما جنگ سرد خاورمیانه با محوریت ایران و عربستان شکل گرفته است. در واقع اگر طرفها بدانند که میتوانند طرف مقابل را شکست دهند بر اساس ماهیت رئالیستی خاورمیانه که توازن در آن مهم است با بهم ریختن توازن جنگ گرم میتواند رخ دهد. اما درجایی که توازن حتی با نوسان وجود داشته باشد جنگ سرد شکل میگیرد. بنابراین جنگ سرد روندی فرسایشی خواهد داشت، همانند جنگ سردی که بین آمریکا و شوروی ۴۵ سال ادامه یافت. جنگ سرد ایران و عربستان ماهیتی ایدئولوژیک دارد. در این جنگ طرفی به پیروزی میرسد که خودسازی درونی داشته باشد. اقتدار داخلی و قدرت خود را افزایش دهد، اما نه در یک بعد، چرا که برای مثال روسها قدرت نظامی خود را در جنگ سرد افزایش میدادند اما در نهایت شکست خورده و تجزیه شدند. تفاوتهای مختلفی میان ایران و عربستان وجود دارد، بعد ایدئولوژیک در کنار رقابت بر سر هژمونی هم از دیگر موارد است. این روند نشان میدهد وضعیت به سمت جنگ گرم نمیرود اما با توجه به دیتاها و فکتها جنگ سرد ادامه پیدا میکند. این جنگ سرد میتواند حالت فرسایشی به خود بگیرد کما اینکه جنگ سرد شوروی سابق و آمریکا ۴۵ سال به طول انجامید.
همین شرایط جنگ سرد ایران و عربستان موجب نمیشود که جنگ در سوریه هم پایانی نداشته باشد؟
این درحالتی است که ایران و عربستان تنها قدرتهای حاضر در سوریه باشند. اما درحال حاضر قدرتهای فرامنطقهای نیز نقش مهمی دارند. برای مثال اهمیت نقش آمریکا از عربستان بسیار بیشتر است. نقش روسیه نقش ایران را کامل میکند نه اینکه هدف یکی باشد، در واقع تاکتیکها یکی است. روسها بر اساس منافع ملی و ایران براساس منافع ملی و منافع ایدئولوژیک خود وضعیت سوریه را دنبال میکنند. چالشهایی که بین عربستان و آمریکا بود، هم جهت بودند اما مسیرشان تغییر کرد. عربستان یک کنشگر در سوریه است اما سرنوشتساز و تصمیمساز نیست .
روابط ایران و عربستان در دو سه سال اخیر بدتر شده است، چرا با توجه به اینکه روحانی در حال تقویت روابط با کشورهای مختلف است در مواجهه با عربستان روند وارونه شده است؟حتی برخی معتقدند در دوران احمدی نژاد روابط ایران و عربستان بهتر بود.
روابط با ایران تحت تاثیر پادشاه جدید عربستان تغییر کرده است. چرا که پادشاه قبلی ملک عبدا... اهل مذاکره و تعامل بود اما ملک سلمان یکی سلفی محافطه کار است که دیپلماسی تهاجمی را در قبال ایران انتخاب کرده است. اختلافات ایدئولوژیک به دلیل حضور ملک سلمان افزایش یافته است. بنابراین اینکه روابط ایران با عربستان در زمان روحانی با احمدی نژاد مقایسه شود، به همین دلیل اشتباه است، چه بسا اگر در زمان فعلی ملک عبدا... پادشاه بود با توجه به نگاه مبتنی بر تنش زدایی دولت کنونی در تهران، روابط با عربستان بسیار بهتر از دولت قبل میشد.
برجام یکی از موضوعات مهم این روزهای سیاست خارجی روحانی است. شاید به جرات بتوان گفت توافق هستهای در همه جهان طرفدار دارد اما دو مخالف سرسخت آن در همین خاورمیانه هستند. عربستان و رژیم صهیونیستی. چرا این دو کشور نگاه خوبی به برجام نداشتند.
سعودیها و رژیم صهیونیستی به دلیل دستاوردهایی که برجام نصیب ایران کرده است، با این توافق مخالفت کردند. برجام برخی موانع را از مقابل جمهوری اسلامی برداشته است. در حقیقت، این توافق توانسته یک فضای اعتماد زایی در مواجهه با ایران در نظام بینالملل به وجود بیاورد. اتهامی که اعراب به ایران میزدند که ایران به دنبال هولیگانیسم سیاسی در حوزه هستهای و منطقهای است با برجام به ادعایی پوچ تبدیل گردید و مشخص شد ایران به دنبال چنین هدفی نبوده و درصدد تنش زایی در منطقه نمیباشد. از سوی دیگر،توافق هستهای میان ایران و ساختار نظام بینالملل است و نه ایران و آمریکا، بنابراین انعطافپذیری سیاسی و توان دیپلماتیک جمهوری اسلامی را در عرصه نظام بینالملل نشان میدهد. علاوه بر این شکست تحریمها، افزایش صادرات نفت و بازگشت تولید آن به دوران پیش از تصویب تحریمها و بازپسگیری بازارهایی که به دست عربستان، امارات و عراق افتاده بود در کنار اهمیت پیروزی دیپلماسی انرژی ایران در اوپک که اخیرا در وین روی داد و ایران از فریز و کاهش صادارت نفتی کشورهای صادرکننده نفت مستثنی گردید، دستاوردهای دیگری است که نشان میدهد چرا کشورهای عربستان و رژیم صهیونیستی نباید از برجام خرسند باشند، چرا که توازن قدرت در منطقه به نفع ایران تغییر پیدا کرده است.
برخی همچنان معتقدند برجام هیچ دستاوردی نداشته است و سیاست خارجی روحانی یک سیاست شکست خورده است. شما از دستاوردهای برجام گفتید، اما مهمترین دستاورد این توافق چه بوده است؟
نکته نخست آن است که این توافق انعطاف ایران را در عرصه سیاست خارجی نشان داد. در واقع، دیپلماسی هستهای بخشی از سیاست خارجی کلانی است که به دنبال ارتقای جایگاه ایران در نظام بینالملل از مسیر دیپلماتیک است. امری که این توافق در راستای آن شکل گرفت. برجام ثابت کرد ایران به دنبال ماجراجویی سیاسی و هستهای نیست و میتواند با قدرتهای جهانی معامله کند. در این میان امتیازاتی هم گرفته که همانطور که گفته شد ترک برداشتن دیوار تحریمها، حضور شرکتهای سرمایهگذاری انرژی و انعقاد قرارداد خرید هواپیمای مسافربری بعد از چند دهه هم از آن جمله اند. اما نکته مهمتر در واقع این است که برجام برای ایران اعتماد زایی و تنش زدایی در نظام بینالملل را پیش برد و توانست در جناح مقابل یک شکاف ایجاد کند. برای نمونه، در روزهای اخیر خانم فدریکا موگرینی به عنوان نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا از این توافق دفاع میکند و به هم پیمان فراآتلانتیکی هشدار میدهد که نباید برجام را نادیده بگیرد. هر چند، بخشی از تحریمها همچنان باقی ماندهاند؛ از آنجا که برجام توانسته در جهت تعلیق و نهایتا لغو تحریمهای هستهای گام بردارد. از طرف دیگر تاثیرات این قبیل توافقات را نیز میتوان علاوه بر جنبه کوتاه مدت، در بازه زمانی میان مدت، به ویژه در حوزه سرمایهگذاری، بررسی نمود. همچنین نباید معضلات ساختاری در اقتصاد کشور را دست کم گرفت که یکی از همین موارد وابستگی به اقتصاد نفتی است. نروژ بیشترین تولیدات هیدروکربنی را در اروپا بعد از روسیه در اختیار دارد اما این درآمد، پشتوانه دولت نروژ و در قالب سرمایهای برای نسلهای آینده است و بودجه براساس دیگر درآمدهای داخلی تنظیم میشود. وقتی نفت ۱۳۰ دلاری به یک باره تا زیر۵۰ دلار سقوط میکند مشخص است که اقتصاد کشور آسیب میبیند. باید توجه داشت دوران طلایی نفت تمام شده است.
موضوعی که در شرایط فعلی مطرح است این است که در ارتباط با روابط ایران با آمریکای ترامپ یک پارادوکس وجود دارد. ترامپ جیمز متیس را به عنوان وزیر دفاع خود انتخاب کرده که دیدگاهی ضد ایرانی دارد و حتی ایران را خطرناکتر از داعش میداند، از طرف دیگر رکس تیلرسون وزیر خارجه ترامپ خواهد بود که نگاه تعاملی به ایران دارد و حتی از عدم تجارت با ایران ناراضی است، این دو نگاه چه آیندهای را برای ایران و آمریکا رقم خواهند زد؟
سیاست در کشورهای توسعه یافته تابع ساختار است و نهادها در مقایسه با افرادتاثیرگذارتر میباشند. تاکتیکها ممکن است عوض شوند اما بنیان تصمیم گیری و سیاستورزیها تغییر نمیکند. با اینهمه همانطور که گفته شد در ارتباط با ترامپ باید به این نکته اشاره نمود که هر چند نوعی پوپولیسم مبتنی بر هیجانات سیاسی شکل گرفته، اما سیاستها و رویکردها به سمت نوعی پراگماتیسم و عملگرایی حرکت خواهند کرد. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که آمریکا در سال ۱۹۴۵بیش از نیمی از ثروت و تولید ناخالص ملی جهان را در اختیار داشت اما در شرایط حاضر این رقم به ۲۰ درصد کاهش یافته است. البته این به معنای صرفا تضعیف ایالات متحده نیست اما با قدرت گیری رقبای بینالمللی،نظام بینالمللی به سمت چند جانبه گرایی در حال حرکت بوده، و از آنجا که آمریکا درصدد نخواهد بود شرکا و همپیمانان خود را از دست بدهد، در حقیقت، تهدیدی به نام دونالد ترامپ در عالم سیاست میتواند به یک فرصت نیز مبدل گردد که رویکرد مثبت وی در قبال روسیه، مخالفت با سیاست منطقهای عربستان و برخی شیخنشینهای عرب، جدیت بر مقابله با داعش و تروریستهای تکفیری گواهی بر این مدعا محسوب میگردند.
در مجموع با توجه به اینکه یکی از مهمترین دلایلی که مردم در انتخابات ۹۲ به روحانی روی آوردند، وعدههای رئیس دولت یازدهم در سیاست خارجی بود سیاستهای او را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در تحقق وعدههای خود موفق بوده است؟
سیاست خارجی روحانی در عین اینکه از رویکرد انقلابی و ژئو ایدئولوژیک، همانند مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از محور مقاومت، برخوردار است، تلاش دارد تا این مسیر را مبتنی بر واقعیات و از طریق ژئوپلیتیک دنبال کند. طبیعتا این سیاست مخالفانی را میتواند در داخل داشته باشد، کسانی که صرفا تاکید بر حوزه ایدئولوژیک سیاست خارجی دارند و واقعیات و تحولات ژئوپلیتیک را در نظام بینالملل در نظر نمیگیرند. با توجه به اینکه رویکرد غالب در حوزه ساختار نظام بینالملل مبتنی بر واقعیات ژئوپلیتیک است، لذا این پادگفتمان میتواند به تنشزدایی کمک کند. این ارتقای جایگاه ایران از طریق دیپلماسی تعامل و توازن روحانی در سیاست خارجی، در حوزه منطقهای نیز نفوذ جمهوری اسلامی را افزایش داده است، از آنجا که جایگاه و نفوذ طیف مقابل را تقلیل داده است. بنابراین شرایط فعلی ایران روند روبه رشد را طی میکند و از جهاتی چون ورود به ائتلافهای بینالمللی، حل مناقشه اتمی و اینکه برجام توانست پرونده هستهای ایران را از حوزه نظامی و سخت افزاری به حوزه فنی- حقوقی تبدیل کند، همگی نشان از دستاوردهای سیاست خارجی روحانی و تحقق وعدههای اوست.
ارسال نظر