گفتوگو با «محسن امیریوسفی»، کارگردان سینما، درباره «ناصر تقوایی»
تقوایی، به سینمای ایران انرژی میدهد
نمایش فیلمهای کوتاه «ناصر تقوایی» در سینماهای گروه «هنر و تجربه» فرصت مناسبی است که تأثیرات فیلمسازی تقوایی بر پیکره سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهیم.
روزنامه شرق - فرانک آرتا: نمایش فیلمهای کوتاه «ناصر تقوایی» در سینماهای گروه «هنر و تجربه» فرصت مناسبی است که تأثیرات فیلمسازی تقوایی بر پیکره سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهیم. این فیلمها از هشت آبان اکران خود را در سینماهای گروه «هنر و تجربه» آغاز کردهاند؛ فیلمهایی همچون، «کشتی یونانی»، «تعزیه» و «تمرین آخر» که هر یک در جای خود درخور بحث و بررسی هستند. بههمیندلیل با محسن امیریوسفی گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم تا با نگاه نسل جدید درباره سینمای تقوایی بیشتر آشنا شویم. محسن امیریوسفی شاید از یک نظر با ناصر تقوایی قرابت داشته باشد و آن، اینکه او هم مثل تقوایی بهراحتی نمیتواند فیلمِ خودش را بسازد. تازه نمایش فیلم «آتشکار» پس از مدتی توقیف در سال ۱۳۸۹ با شرط سنی بالای ۱۶ سال اکران عمومی شد. «خواب تلخ» بعد از ١٢ سال به نمایش درآمد و فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» او هنوز بلاتکلیف است و در انتظارِ اکران عمومی.
حتما میدانید که اینروزها سه فیلم به کارگردانی ناصر تقوایی در گروه «هنر و تجربه» در حال اکران است. از نظر شما ناصر تقوایی چگونه فیلمسازی است؟
معتقدم ناصر تقوایی، شناسنامه سینمای ایران است. قدرت درک بالای تقوایی از هنر سینما، او را در جایگاه منحصربهفردی نشانده است. البته بیش از هر چیزی، فیلمهای این فیلمساز گواهی ادعای من هستند. او و همنسلیهایش همچون بهرام بیضایی و زندهیاد عباس کیارستمی، با آثار خود پیکره سینمای ایران را قوی کرده و به ستونهای اصلی سینمای ایران تبدیل شدهاند. تقوایی از همان ابتدای حضورش در سینما، با ساخت فیلمهایی مانند «آرامش در حضور دیگران» و سریال عمیق و بهظاهر عامهپسند «داییجان ناپلئون» جاپای خود را در سینما محکم کرد. بههمیندلیل تأثیرات او انکارناپذیر است. فقط متأسفم که در این سالها فیلم نساخته و تماشاگرانی همچون من را از شگفتیسازیهایش محروم کرده است. کارنکردن او اتفاقی دردناک است که خیلی راحت نمیتوان از کنارش گذشت. البته منظورم فیلمسازی ایشان فقط در عرصه سینمای بلند داستانی نیست، حتی حضور ایشان در فیلمسازی مستند دلگرمکننده خواهد بود. اگر به سالهای پایانی دهه ٤٠ نگاه کنیم، میبینیم در کنار فیلمهای مهمی همچون «گاو» و «قیصر»، «آرامش در حضور دیگران» خوش درخشید و حتی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در
فیلمهایی همچون «ناخدا خورشید» و «ای ایران» ردپای خلاقیت و متفاوتبودن را در ساخت فیلم شاهد هستیم. بههمیندلیل میگویم که فیلمنساختن او، چندان برای سینمای ایران خبر خوشایندی نیست.
در اینکه ناصر تقوایی، فیلمسازی متفاوت است، شکی نیست. البته در کنار چنین نگاهی، تحلیلهای دیگری وجود دارد، مبنیبر اینکه درست است که فیلمسازانی همچون کیمیایی و مهرجویی در ظهور موج نوی سینمای ایران نقشي مهم و بیبدیل داشتهاند، اما در سالهای اخیر برخی از فیلمهای آنها، مانند فیلمهای مهمشان نیست. بههمیندلیل این بیم وجود دارد که ناصر تقوایی در ساخت فیلم، نتواند سالهای طلایی خود را تکرار کند. در این حالت آیا فیلمنساختن، بهتر از فیلمِ بدساختن نیست؟
شاید تعبیر این جمله این باشد که طرف از ترسِ مرگ، خودکشی کرد! نمیتوان درباره فیلمی که هنوز ساخته نشده، قضاوت کرد. کمااینکه بهرام بیضایی که متأسفانه این روزها در ایران نیستند، سالهاست که فیلم نساخته است، اما خداراشکر که خبرهای خوش از ایشان از آنسوی مرزها میآید که ایشان در صحت و سلامت کار میکنند و به فعالیتهاي هنریشان در زمینه تئاتر و... میپردازند، تدریس میکنند و شاگردان خودشان را هم دارند. بنابراین اگر شرایط برای کارکردن مهیا باشد، حتما میتوانند در داخل کشور هم به آفرینشهای هنری خود ادامه دهند.
منظورتان از شرایط در فیلمسازی چیست؟
خب در این سالها در سینمای ایران شاهد هستیم که انگار فیلمهای بسیاری در مسابقات سرعت شرکت کردهاند! یعنی بهدنبال این هستند که در کمترین زمان ممکن، فیلمبرداری یا تصویربرداری و در حداقل فرصت کار تدوین و سایر مراحل آمادهسازی فیلم را پشت سر بگذارند! طبیعتا در این ماراتن سرعت و در این عصر شتابزده، نمیتوان توقع فیلمی شاهکار داشت، درحالیکه فیلمسازی از جنس تقوایی به زمان مکفی نیاز دارد. چون وسواس و دقت بینظیر ایشان در ارائه کار مناسب، کیفیت فیلم را تضمین میکند. البته جای این نکته هم خالی است که اساسا فیلمسازی جدی و سینمای متفاوت، نهتنها در ایران، بلکه در تمام دنیا سخت است و سهلالوصول نیست؛ یعنی همهجای دنیا، کار خوب خوندلخوردن هم دارد.
با این نگاه شرایط فیلمسازی در سینمای ایران درحالحاضر چگونه است؟
به نظرم یکی از شرایط خوب فیلمسازی در این سالها، افزایش مخاطبان سینمای ایران است. حالا اگر دلیل آن افزایش قیمت بلیت، تبلیغات فیلمهای ایرانی در شبکههای ماهوارهای و هرچه که باشد، خوشبختانه بهنفع فیلمهای ایرانی تمام شده که از این نظر سرمایهگذاری برای ساخت فیلم را بهتر کرده است، اما ساخت فیلمهای متفاوت همچنان مسئلهای مهم است و باید سرمایهگذار کاربلد و فرهنگی بهاصطلاح وارد گود شود. حالا اگر در این شرایط آقای تقوایی بخواهند فیلم بسازند -که رغبت فیلمساز خیلی مهم است- میتوانند انرژی مثبتی به کلیت سینما تزریق کنند و مهمترین تأثیر را روی نسل جوان فیلمساز میگذارند. شما اگر به سینمای آمریکا نگاه کنید، فیلمسازانی همچون مارتین اسکورسیزی، وودی آلن و... که هرکدام سبک خاصی در فیلمسازی دارند، هنوز هم کارهای درخشانی ارائه میدهند و هنوز هم در آستانه ٨٠سالگی یا بیشتر، حرفی برای گفتن دارند و حتی شگفتیسازند.
خود شما از ناصر تقوایی چه آموختید؟ در تجربه شخصی، چه نکاتی از روش کاریشان یاد گرفتید؟
اصولا دلبستگی ایشان به ادبیات را میستایم که البته به پیشینه آقای تقوایی به داستاننویسی برمیگردد. همینطور وسواس خاص ایشان در قاببندیها، شیوه بازیگرفتن از بازیگران و همینطور نگاه تیزبین ایشان به پیرامون خود که همگی ویژگیهای خاصی دارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر