تنابنده عاقبت تن به گفتوگو داد
محسن تنابنده با حضور در برنامه اینترنتی «۳۵» که شامگاه چهارشنبه ۲۶ آبان پخش شد، عاقبت تن به گفتوگو داد و از مشکلات این روزهای سینما و تلویزیون پرده برداشت.
محسن تنابنده، بازیگر، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون، مهمان این هفته برنامه «۳۵» بود و با فریدون جیرانی به گفتوگو پرداخت.
تنابنده ابتدا درباره محله کودکی خود گفت: «من در میدان اعدام متولد شدم، چون پدرم کارگر کارخانه ایران ناسیونال بود به پیکان شهر رفتیم و کودکی من در آنجا گذشت. خاطرهای که از دوران مدرسه به یاد دارم، بیشتر به تئاتر مربوط میشود. هشت سالم بود که از طرف مدرسه برای تئاتر انتخاب شدم و اولین نقشی که بازی کردم، کرم دندان بود. جذابیت این نمایش و البته شیر و کیکی که میدادند، سبب علاقه من به تئاتر شد و علاقهام بیشتر شکمی بود.»
او درباره علاقهاش به بازیگری توضیح داد: «از نوجوانی عاشق بازیگری بودم، خیلی علاقه داشتم مانند جمشید هاشمپور بشوم که از نظر کلهای شدم. در دوران دبیرستان هم تئاتر کار میکردم. بیشتر بلد بودم اداهای آدمهای مختلف را دربیاورم. یادم هست صدای آقای رفسنجانی و افرادی را که ویژگیهای بارزی داشتند، تقلید میکردم.»
این بازیگر درباره اولین تجربه سینماییاش گفت: «در سینما اولین کار من «دانههای ریز برف» به کارگردانی علیرضا امینی بود. سپس در فیلم «چند میگیری گریه کنی» اولین تجربه فیلمنامه نویسیام را تجربه کردم. چون جایی بازی به من نمیدادند، سراغ نوشتن رفتم، البته دستی هم در نوشتن داشتم.»
بازیگر سریال «پایتخت» درباره این مجموعه و شکلگیری ایده آن توضیح داد: «تورج اصلانی که با او رفیق بودم، ایدهای مانند همان خانوادهای که در سریال بود، داشت و من این طرح را از او خریدم و به تلویزیون فرستادم که درجا رد شد. متن را دوباره بازنویسی کردم و اینبار تلویزیون به دلیل نداشتن برنامه با پخش سریال موافقت کرد.»
او ادامه داد: «همه فصلهای «پایتخت» برای بار اول رد شدند. برای فصل پنجم «پایتخت» به دلیل تغییر مدیریت روسای صدا و سیما و مشکلاتی که بود، دیگر بحث ساخت آن مطرح نشد. ما سالها به دنبال ساخت نسخه سینمایی «پایتخت» بودیم، متاسفانه تلویزیون هم سعی میکند با تکنیکهای غیراخلاقی آدمهای خودش را نگه دارد و سر «پایتخت» همین کار را کردند و گفتند یک قسمت دیگر بسازید تا ما پولتان را بدهیم و هنوز ندادهاند و من به شخصه گذشت کردم.»
این نویسنده و بازیگر درباره مهمترین معضل فیلمهای کمدی گفت: «مهمترین معضل را در متن میبینم، مباحث هرچه جدیتر، شوخی با آن جذابتر است. ما الان سمت خیلی چیزها نمیتوانیم برویم؛ مانند سیاست، مذهب، مشاغل و تا این معضلات حل نشود، فایده ندارد و فیلمنامه موفقی نخواهیم داشت. تا زمانی که نتوانیم پرسوناژ خوبی طراحی کنیم، کمدین خوبی هم نداریم و مجبوریم صبر کنیم تا فضا کمی باز شود.»
او در مقایسه نوع کمدی مدیری و عطاران هم توضیح داد: «کمدی مهران مدیری بیشتر فانتزی و تمیز است، کمدی من و عطاران واقعی و ملموستر است. در واقع عطاران بیشتر لحظه محور است تا قصه محور، من خودم بیشتر سعی میکنم که قصه خوبی در کارهایم داشته باشم.»
تنابنده در پایان درباره بهترین نقشی که بازی کرده است و بهترین فیلم ایرانی این روزها گفت: «من نقشم در «هفت دقیقه تا پاییز» و «ندارها» را خیلی دوست داشتم. از میان فیلمهای این روزهای سینما هم «فروشنده» و «ابد و یک روز» را خیلی دوست داشتم.»
نظر کاربران
بله همیشه باید صبر کنیم تا فضا یکم باز شه،درصورتیکه هرچی زمان جلوتر میره خط قرمزا بیشتر میشه،شبهای برره مرد هزار چهره خانه به دوش و بزنگاه سریالهایی بودن که سالها پیش از تلویزیون ایران پخش میشدن ولی الان همونام با کلی سانسور و ممیزی پخش میشن یا اصلا اجازه پخش ندارن
در سیمای جمهوری اسلامی باید خط قرمزهایی وجود داشته باشد. فضای باز میخواهید به شبکه جم بروید!
نظر شخصی من اینه که کارای ایشون و جناب عطاران بیشتر به لودگی میزنن تا طنز ولی کارهای جناب مدیری بیشتر طنز هست و به معنای واقعی طنز هست. طنز واقعی طنزی هستش که واقعیت ها به صورت مضحک درش بیان بشه و گاهی حتی بتونه مخاطب رو به جای خنده به تفکر و یا حتی گریه واداره. به شخصه چنین چیزی رو در کارهای آقای مدیری میشه دید. کاملا در لفافه به هر مسئول بی نظم و انضباط یا خطاکاری تیکه میندازه . مخصوصا در دورهمی رشد کارهای طنز ایشون بیشتر بوده. و به ویژه 5 دقیقه پایانی هر برنامه. شما نگاه کنید ، اولش کاملا با خنده و شوخی آغاز میکنه برنامه رو، بعد اون بین ها ، تیکه های خیلی ریزی رو بیان میکنه که باید حداقل یک یا دوبار دیگه گوش بدی به اون حرفش تا متوجه منظور واقعیش بشی. آخر هر برنامه هم که واقعا همیشه، همیشه در طول این 80 و اندی برنامه پخش شده از دورهمی، همیشه حرف دل مردم رو زده یا هم واقعیت رو راجب اون موضوع خاص گفته.
.
.
.
کدوم یک از مواردی که گفتم در کارهای جناب تنابنده و یا عطاران یافت میشه؟؟؟؟؟
باتشکر