«ايران، چالش قوي و بزرگ رئيسجمهور جديد امريكا خواهد بود» اين عبارت، تيتر تحليلي روز گذشته سيانان است كه بار ديگر نشانگر اين نكته است كه جمهوري اسلامي ايران خواب را از چشم بسياري از سياستمداران ارشد امريكايي ربوده و سردرگمي ناشي از آن مقامات اين كشور را وادار به دادن هزينههايي كرده كه شايد در مواجهه با هيچ نظام سياسي حاضر به پرداخت آن نبودهاند.
جوان نوشت: «ايران، چالش قوي و بزرگ رئيسجمهور جديد امريكا خواهد بود» اين عبارت، تيتر تحليلي روز گذشته سيانان است كه بار ديگر نشانگر اين نكته است كه جمهوري اسلامي ايران خواب را از چشم بسياري از سياستمداران ارشد امريكايي ربوده و سردرگمي ناشي از آن مقامات اين كشور را وادار به دادن هزينههايي كرده كه شايد در مواجهه با هيچ نظام سياسي حاضر به پرداخت آن نبودهاند.
به گزارش سيانان، «مارك دوبو ويتز»مدير انديشكده «دفاع از دموكراسيها» مينويسد: «من چالش زودرسي را پيشبيني ميكنم.»وي با نام بردن از «ايران به عنوان چالشي قوي» گفت: «دولت جديد امريكا بايد خود را براي مجموعهاي از واكنشهاي متناسب و نامتناسب آماده كند.»
وی ايران را چالشي قوي و بزرگ براي امريكاييها عنوان ميكند كه كنث كزمان تحليلگر ارشد مسائل ايران در مركز تحقيقات كنگره امريكا نيز اخيراً به بخشي از هزينههاي سرسامآور امريكا براي برداشتن مانعي به نام ايران اشاره كرده و صرف چنين هزينههايی را مختص كشورمان ميداند.
كنث كزمان در گزارشي كه شهريورماه امسال منتشر كرد، به شرح بودجههايي پرداخت كه دولتهاي متوالي اين كشور از سال ۲۰۰۴ براي ايجاد تغييرات مطلوب واشنگتن در داخل ايران در قالب برنامههايي موسوم به «پيشبرد دموكراسي» و حقوق بشر اختصاص دادهاند. يكي از سرفصلهاي مهم گزارش مورد اشاره با عنوان «ايران: سياست، امنيت خليج (فارس) و سياست امريكا» به موضوع تلاشهاي دولتهاي متوالي امريكا و نظام حاكميتي اين كشور براي ايجاد تحولات همسو با واشنگتن در داخل ايران ميپردازد. «كزمان» ادعا كرده نام تلاشهاي دولتهاي امريكا و كنگره امريكا را نميتوان براندازي حكومت ايران دانست، زيرا آنها به دنبال «تحول سياسي در ايران از طريق ترويج دموكراسي و تحريمهاي حقوق بشري بودهاند.» (ص ۴۷)
بخشي از هزينه صدها ميليون دلاري دولتهاي امريكا براي براندازي در ايران را اين تحليلگر اينگونه ذكر ميكند: سال ۲۰۱۷امريكا ۳۰ ميليون دلار براي برنامههاي «دموكراسي منطقهاي خاور نزديك» و مصارف هزينههاي مربوط به ايران مشابه دو سال مالي قبل است يا در سال ۲۰۰۹ مبلغ ۶۰ ميليون دلار از برنامه «صندوق حمايت اقتصادي» وزارت خارجه جهت «حمايت از آرمانهاي جامعه دموكراتيك و باز» درخواست شد. مصوبه شماره ۱۱۰۵ كنگره با ۲۵ميليون دلار براي برنامههاي ترويج دموكراسي در منطقه از جمله ايران موافقت كرد.
تحليلگر كنگره امريكا همچنين بودجههاي امريكا در سال ۲۰۰۶ را اينگونه ذكر ميكند: «مبلغ ۶۶/۱ ميليون دلار از محل بودجه كمكي سال مالي ۲۰۰۶، ۲۰ ميليون براي ارتقاي دموكراسي، ۵ ميليون دلار براي ديپلماسي عمومي با تمركز روي جمعيت ايراني، ۵ ميليون دلار براي برنامه مبادلههاي فرهنگي، ۳۶/۱ ميليون دلار براي شبكههاي صداي امريكا و راديو فردا. بودجههاي شبكه پخش از طريق «هيئت كارفرمايان پخش» تأمين ميشود.»
سايت دويچهوله نيز روز گذشته از مانعي جدي به نام ايران در مسير تحقق اهداف امريكايي خبر داده و كاهش يا متوقف كردن قدرت روزافزون جمهوري اسلامي ايران را عملاً غيرممكن ميداند، اين رسانه آلماني با اشاره به ناتواني باراك اوباما در رسيدن به چنين هدفي تأكيد ميكند كه اعراب منطقه نيز چشم به راه آمدن هيلاري كلينتون براي متوقف كردن ايران هستند.
به نوشته دويچهوله كشورهاي عربي اميدوارند با سركار آمدن كلينتون، امريكا با قدرت بيشتري به منطقه برگردد و در مقابل نفوذ ايران در منطقه بايستد. در بخشي از اين گزارش ميآيد: «كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس خود را متحد ايالات متحده ميدانند اما محافل سياسي اين كشورها عقيده دارند در هيچ زماني به اندازه دوران باراك اوباما به آنها كمتوجهي نشده است. ناظري ميگويد كه اين كشورها براي رفتن اوباما و آمدن كلينتون روزشماري ميكنند.»
اذعان به قدرت جمهوري اسلامي ايران و ناكامي امريكاييها در تقابل با آن را ميتوان در رسانههاي ضدنظام نيز به وضوح مشاهده كرد، به عنوان نمونه وب سايت ضدانقلاب ايرانواير به نقل از يكي از كارشناسان خود اينگونه مينويسد: «در انتخاباتهاي قبلي، بحث درباره مسائل داخلي امريكا بود اما در اين انتخابات، بحث بسياري روي ايران است، يعني ايران قدرت دارد و امريكا به تدريج در حال شناخت آن است. اگرچه تغيير چنداني به وجود نخواهد آمد اما اين به معناي فقدان رابطه ميان ايران و امريكا نيست. در ۳۸ سال گذشته اين رابطه در حال فراز و فرود بوده است. ما در افغانستان به امريكاييها كمك كرديم، در عراق و لبنان با آنها مذاكره داشتيم و در نهايت، در مورد برجام هم تعداد مذاكرههاي ما از مذاكرههاي ميان جان كري و وزيرخارجه عربستان بيشتر شد.»
ايران؛ دغدغه هميشگي انتخابات امريكا
اما آنچه مهمتر از موضعگيري رسانههاست، موضعگيري نامزدهاي انتخاباتي امريكا در دورههاي مختلف زماني است، به گونهاي كه ميتوان گفت مطلع سخنان سياستمداران اين كشور در آستانه هر انتخاباتي «ايران» و لزوم متوقف كردن قدرت آن بوده است. شروع اين روند را ميتوان انتخابات امريكا در سال ۱۹۸۰ دانست؛ جايي كه شكست جيمي كارتر دموكرات از دونالد ريگان جمهوريخواه در انتخابات رياست جمهوري ۱۹۸۰ اين كشور در همين سال براي نخستينبار تأثير ايران را بر مسائل داخلي امريكا به موضوعي بارز تبديل كرد. با اين توضيح كه با شكست سياستهاي كارتر در خصوص انقلاب اسلامي و تسخير لانه جاسوسي اين كشور در ايران، افكار عمومي امريكا با انتخاب مجدد وي به رياست جمهوري امريكا مخالفت كرد.
در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری امریکا جهتگيري دولت هشت ساله اوباماي دموكرات در خصوص ايران زير ذرهبين قرار گرفته و هر يك از نامزدهاي دو حزب دموكرات و جمهوريخواه در طول ماههاي گذشته تلاش كردهاند نسبت خود را با اين سياست مشخص كنند.
هيلاريكلينتون نامزد نهايي دموكراتها در يكي از موضعگيريها درباره كشورمان ميگويد: «ايرانيها همچنان تندروترين رژيم در دنيا هستند كه قصد نابودي اسرائيل را دارند، بنابراين من ديپلماسي امريكا را به گونهاي هدايت كردم كه منجر به تحميل فلجكنندهترين تحريمها عليه ايران شد، بنابراين من از توافقي كه برنامه هستهاي ايران را نهايتاً مهر و موم كرد، حمايت كردم. اگر من به عنوان رئيسجمهور انتخاب شوم هيچگونه ابهامي وجود نخواهد داشت كه در صورت ديده شدن هرگونه تخلف ايرانيها از توافق هستهاي در راستاي دستيابي به سلاح هستهاي با آن مقابله خواهم كرد حتي اگر به استفاده از گزينه نظامي منجر شود.»
برني سندرز ديگر نامزد دموكرات كه در رقابت با هيلاري حذف شد نيز بيان ميكند: «هيچكس به ايرانيها اطمينان نميكند. اگر آنها اقدامي انجام دهند كه به سلاح هستهاي آنها را نزديك كند، من به عنوان فرمانده كل قوا هر كاري را انجام خواهم داد تا ايران را از دستيابي به سلاح هستهاي باز دارد. آنها حامي تروريسم هستند و ما بايد به اين مسئله رسيدگي كنيم. اما سالها پيش عدهاي از مردم ميگفتند رابطه با كوبا ايده احمقانه و بدي است. آنها كمونيست و دشمن ما هستند. اما چه شده؟ تغيير فرا رسيد.»
ترامپ نيز با زير سؤال بردن كارنامه اوباما در مواجهه با ايران اينگونه خواهان برخورد به هر قيمتي با كشورمان ميشود: «اولويت شماره يك من ازبينبردن توافق است. اين توافق اگر چه ايران را در مسئله هستهاي تحت نظر قرار خواهد داد اما اگر از من بپرسيد كه آيا اين هر آنچه من ميخواهم را برآورده ميكند، من ميگويم خير. من معتقدم ما بايد دو هدف را در برخورد با ايران پيگيري كنيم. اولاً بايد با تحركات و فعاليتهاي بيثباتكننده ايران در منطقه به شدت مقابله كنيم و در مرحله دوم درهاي ديپلماسي را نبنديم. من جلوي سلطهجويي ايران در منطقه را خواهم گرفت و با روحيه تهاجمي ايران مقابله خواهم كرد.»
تد كروز كه همانند سندرز در رقابتهاي درونحزبي با ترامپ شكست خورد نيز اينگونه درباره ايران سخن ميگويد: «اگر من رئيسجمهور شوم، بلافاصله تحريمها را مجدداً به ايران تحميل خواهم كرد. من فكر نميكنم كه بتوانيم به ايران قول عادي شدن روابط را بدهيم. ما همچنان اختلافات زيادي با آنان داريم. ما موضوعات متعدد ديگري براي حل كردن قبل از موضوع هستهاي داريم.»
در پاپان بايد به گزارش نيويوركتايمز اشاره كرد كه قدرت روزافزون ايران در انتخابات امريكا را از زاويه ديگر به نظاره نشسته است. اين رسانه در گزارش خود بيان ميكند: «در گذشته ايرانيها براي تمسخر ايالات متحده، تمثيل «عمو سام» [ نماد ملي امريكا] يا «مجسمه آزادي» را به آتش ميكشيدند اما در ماههاي اخير با اتفاقات عجيبي كه در انتخابات رياستجمهوري امريكا رخ داده است، ايرانيها با پخش زنده مناظرات انتخاباتي به دنبال مسخره كردن امريكا هستند.»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر