گفت و گو با آنتوني هاپکينز بازيگر مجموعه
«دنیای غرب» سریالی پُر راز و رمز
سرانجام پس از دو سال از ساخت مجموعه «دنیای غرب» شبکه HBO و انتظار برای دیدن آن، نمایش «دنیای غرب» (West world) از تلویزیون آغاز شده است و برخلاف آنچه تصور می رفت با عقاید و نظرات متفاوتی رو به رو گشته است.
در این جا هاپکینز به بعضی از سئوال ها درباره این مجموعه معمایی پاسخ می دهد:
یادمان می آید هر دو فیلم «غرب وحشی وحشی» و «کابوی ها و موجودات بیگانه» که وسترن را در ژانر تازه علمی/ تخیلی به کار گرفته بودند، با شکست مواجه شدند. فکر می کنید این بار چنین تلفیقی موثر افتاده است؟
فکر می کنم در مورد «دنیای غرب» قضیه فرق می کند زیرا اولین بخش این مجموعه بیش از ۳ میلیون بیننده داشته است و این توفیق برای شبکه HBO غیرمنتظره است.
به نظر می رسد تهیه کننده های مجموعه جاناتان نولان و لیزا جوی خواسته اند مجموعه پُر بیننده «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) را مدل قرار دهند، چنین نیست؟
اگر دقت کرده باشید «دنیای غرب» با نوع موضوع اش نیازی نداشته تا مثل «بازی تاج و تخت» از کار درآید. به تصورم شاید به دلیل موسیقی آن- که ساخته رامین جوادی سازنده موسیقی متن «تاج و تخت» است- و احتمالاً انتخاب لوکیشن های خاص این چنین به نظر آمده است.
موضوع دیگر درباره آهنگ هاست. داستان می دانیم در آینده می گذرد اما در صحنه «سالون سوئیت واتر» آهنگ معروف گروه رولینگ استونز «سیاه رنگ بزن» پخش می شود. معنایی در این باره وجود دارد؟
قصه بین قرن ۱۹ و ۲۱ اتفاق می افتد و سازندگان بر این عقیده بوده اند که این موسیقی می تواند به خوبی تضاد بین آن دو دوره را نشان دهد. شاید خودخواهانه باشد اما من از موسیقی روی آن صحنه ها خوشم آمد.
آیا «دنیای غرب» می تواند به این سبک دوام بیاورد و تماشاگران را راضی کند؟
خیال می کنم بسیار قوی شروع شده در عین حال که هنوز نتوانسته مسیر مشخصی را دنبال کند. آن چه شنیده ام این که سازندگان از نویسنده ها خواسته اند تا به قصه هیجان و ریتم بهتری بدهند و البته بکوشند بیننده ها را به حیرت بیاندازند. او هریس- که در مجموعه نقش «مرد سیاه پوش» را دارد- گفته است: «نه فقط روی شخصیت من حسابی کار شود بلکه به همه شخصیت ها پرداخته شود».
می دانیم قصه از روی داستان دلهره ای ۱۹۷۳ مایکل کرایتون (نویسنده «پارک ژوراسیک») برداشت شده و یک وسترن در آینده است و در یک پارک ماورای واقعی می گذرد. اساساً چه می خواهد بگوید؟
«دنیای غرب» نمایشی است که در حال و گذشته و آینده نشان داده می شود با موضوعی مبهم و گنگ، شاید هم تا حدودی مشکل. به گمانم هرگز نمی توانست در سیاره ما رخ دهد. شما گذشته ای دارید که تجربه کرده اید و خاطرات تان آن را ثابت می کند. محیط اطراف تان واقعی است و هزاران سال دنیا چنین بوده است. اما تصور کنید اگر این ها همه اش واقعیت نداشته باشد؟ این که مثلاً شما انسان نباشید؟ گذشته را برایتان برنامه ریزی کرده باشند و در حقیقت در حبابی قرار گرفته باشید و با توهم زندگی کنید؟ توهم در این که آزاد هستید در آن حباب و این آن چیزهایی است از بحرانی که قهرمان های «دنیای غرب» با آن ها دست به گریبان هستند.
آیا حقیقت داشته که نویسنده ها نخواسته اند فیلمنامه هر بخش را در اختیار شما قرار دهند و ناچار بوده اید سر صحنه با نقش و دیالوگ ها روبه رو شوید. این کار اولین بار است برایتان پیش آمده؟
من ابتدا پرسیدم «چه اتفاقی افتاده؟» و گفتند «نمی توانیم به شما بگوییم». بعد گفتم «هفته آینده چه باید بکنم؟» باز گفتند «به شما خواهیم گفت». وقتی برایم فیلمنامه بعدی را فرستادند، گفتم: «چه جالب!».
نظر کاربران
سریال درگیر کننده ای هستش