افشاگری عسگرپور در مورد شمقدری
فریدون جیرانی این هفته در برنامه ۳۵ مقابل محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل پیشین خانه سینما نشسته و تعطیلی خانه سینما و دلایل و زمینههایش در دولت دهم را مرور کردهاند.
فریدون جیرانی در ابتدای این گفتوگو از عسگرپور میپرسد چقدر صالحی امیری را میشناسد و نظرش درباره دوره وزارت او چیست؟ عسگرپور با اشاره به اینکه شناخت زیادی از او ندارد، اینطور پاسخ میدهد: «شناختی در چند سال اخیر و در دوره آقای روحانی از ایشان پیدا کردم. کمیتههایی در حوزه فرهنگ و هنر تشکیل شد و از ما برای حضور در آن دعوت کردند که آقای صالحی امیری هم حضور داشتند. در زمانی که در کتابخانه ملی بودند هم چند جلسهای با هم داشتم. ایشان شخصیت فرهنگی هستند و در این حوزهها کتاب نوشتند و صاحب اثرند. برایشان آرزوی موفقیت میکنم.»
بخش قابل توجهی از وقت وزرا صرف اثبات عملکرد خودشان میشود
اما جیرانی که در گفتوگوی قبلیاش با سید ضیا هاشمی نیز به بحث تغییر وزیر ارشاد پرداخته بود، این بحث را با عسگرپور نیز که سابقه مدیریت در کارنامهاش دارد ادامه میدهد و میپرسد سه سال گذشته جنتی را چطور ارزیابی میکند؟ عسگرپور که معتقد است وضعیت حاکم بر وزارت ارشاد در دیگر وزارتخانهها نیز وجود داشته اما کمتر دیده و شنیده میشده است، اینطور نظر میدهد: «بخش قابل توجهی از وقت وزرا صرف اثبات عملکرد و موقعیت خودشان بود درصورتی که خیلی از آنها سابقه کار اجرایی داشتند و قبلا نیز وزیر بودند. با اینحال برای اینکه نشان دهند شبیه کجا هستند یا شبیه کجا نیستند وقت خود را صرف کردند، معنی واقعی جسارت و بی رودربایستی صحبت کردن را نمیدانستند. فکر میکنیم اگر امروز بگوییم فیس بوک خوب است آدم جسوری هستیم و اگر فردا بگوییم منظورمان از فیسبوک چیز دیگری بود آن جسارت را زیر سوال بردیم. محافظهکاری زیاد هم وجود داشت و البته قبل از این ۴ سال وضعیت خیلی بدی بود. نباید سختی آن سالها را نادیده بگیریم. در این سالهای اخیر اما موهبت بزرگ آن بود که آرامش نسبی برقرار شد و حداقل آدمها به جان هم نمیافتادند. اما این که فکر کنم در این چند سال اتفاقات مثبت در حوزه فرهنگ رخ داد و از پتانسیلهای همین حوزه استفاده شد باید بگویم که نه این طور نیست.»
در دولت دهم میخواستند سینماگران را بهخط کنند
در ادامه جیرانی به اتفاقات خانه سینما در دوره قبلی میپردازد و معتقد است عسگرپور در دوره خود واژه جسارت را در اداره خانه سینما به درستی صرف کرده است و از او میخواهد درباره آغاز بحران خانه سینما از کجا شروع شد و تقابل با مقامات و مدیران بگوید که عسگرپور میگوید: «پیدا کردن نقطه شروع سخت است. شما در برنامهتان کسی را دعوت کردید که نقطه شروع را به دعوا شخصی دو نفر ربط داد. بعضیها معتقدند در برنامه خود شما «دو قدم مانده به صبح» که من و آقای شمقدری را دعوت کردید بحران شروع شد. اما اینها تقلیل دادن یک موضوع بزرگ است و اصل ماجرا نیست. این موضوع نه فقط در حوزه سیما بلکه در همه حوزههای مدیریتی کشور سابقه طولانی بعد از انقلابی دارد و شاید به این خاطر که کسانی که باید مدیران سینمایی را اداره میکردند، اشراف کافی بر این حوزه نداشتند و بحرانها شکل گرفت.»
او در ادامه توضیح میدهد: «افراد زیادی سعی کردند موقعیت سینما را زیر سوال ببرند. میگفتند این فیلمها مگر چقدر میفروشند؟ مدیرانی داشتیم که میپرسیدند کل تولیدات سینمایی چقدر میشود و دست در جیبشان میکردند تا کل سینما را مدیریت کنند، اما متوجه نبودند که این عدد و رقم آن چیزی نیست که تاثیرگذار است و نقش تعیینکننده دارد، بلکه کیفیتی است که محاسبه آن بسیار سخت است. سینما موقعیتی پیدا کرد که حداقل در چند انتخابات اخیر کارکردهایی خاص برای سیاستمداران داشت و موضوعی بود که باید رفتار خاصتری با آن میشد. رفتار خاصتر یک ظاهر و یک باطن دارد. ظاهرش این است که مثلا یک آقایی با یک سری وعده و وعید تکراری مدیریت را برعهده میگیرد. اما در عمل و حداقل در دولت دهم آنچه قرار بود اتفاق بیفتد به نظر من یک رو کمکنی بزرگ بود. کسانی که در موضوعات اجتماعی و نه فقط در حوزه فیلمسازی موثر بودند باید یک شرایط جدید را تجربه میکردند و البته کسانی هم مدیر شده بودند که به بالادستی خود قول داده بودند اوضاع را کنترل میکنند و همه این افراد را به خط خواهند کرد، اما متوجه نبودند که با این جماعت چطور باید برخورد کنند. کسانی بودند که به شکل ظاهری عضو این خانواده بودند و فیلم ساخته بودند اما به شکل واقعی حضور نداشتند. نمیدانستند چطور با این خانواده باید برخورد کنند و آمال و آرزوهای خود را هم دخیل میکردند. عدم موفقیتهایشان را در کار دخیل میکردند و اظهارنظرهایشان از سر فشار روحی و روانی بود.»
سکوت مرگبار خانه سینما که سجادپور بعد از ۸۸ به آن اشاره کرد عکسالعمل مرا برانگیخت
جیرانی در ادامه با اشاره به مناظره خوب عسگرپور با جواد شمقدری در برنامه «دو قدم مانده به صبح» میگوید بعد از وقایع ۸۸ اختلافات سینما آشکارتر و واضحتر شد و نظر این کارگردان سینما را در اینباره میپرسد که عگسرپور نیز میگوید: «اصل موضوع در سطوح مختلف قابل تعریف بود و در سینما شکل دیگری گرفت، بنده و تعدادی از دوستان و خانواده سینما فکر کردند باید در مقابل نظر اشتباهی که درباره خانه سینما وجود دارد ایستادگی کنند. واقعیت این است که نمیتوانیم بگوییم دقیقا در یک روز حرفی زده شده و ماجرا از آنجا شروع شده، بعد از ۸۸ آقای سجادپور اظهار نظری کردند و گفتند این سکوت مرگبار خانه سینما در قبال وقایع ۸۸ ناشی از چیست؟ معنای حرف این بود که خانه سینما باید موضع مشخصی در قبال موضوع ۸۸ داشته باشد. سوال من این بود آیا اتاق بازرگانی و سازمان نظام پزشکی هم اظهار نظر مشخص کردند؟ این سکوت مرگبار مفهومی بود که عکس العمل من را برانگیخت. دوستان در هیات هنرمندان و دقیقا بعد از انتخابات که هنوز دولت تشکیل نشده بود جلسهای تشکیل دادند و بنده و سینماگران را دعوت کردند که البته واضح بود من در آن جلسه شرکت نمیکردم. اما بعضی دوستان که در ستاد انتخاباتی آقایان دیگر فعالیت میکردند به جلسه رفتند. زودتر از ساعت مقرر هم رفته بودند و فراموش کرده بودند که تا همین چندروز پیش به کاندیدای دیگر گفته بودند change به معنای تغییر است. البته من با این پدیدهها مشکل ندارم چون در سالهای مدیریتم انواع این رفتارها را دیدم و پوست کلفت شدهام.»
او سپس به تجربههای خود درباره برخی خصلتها اشاره میکند: «در سال ۶۴ و در نسل اول فارابی عضو بخش فرهنگی بودم. بعد از آن چند سال در تلویزیون بودم و دوباره به فارابی برگشتم، با شورای تهییهکنندگان وقت جلسه میگذاشتیم و همه در مقابل هم قربان صدقه میرفتند و تعارف میکردند. آخر جلسه میگفتند چند دقیقه کار خصوصی با شما داریم و در آن چند دقیقه کار طرف را تمام میکردند. بنابراین از آن سالها من به این رفتارها عادت دارم و با آن مواجه بودهام. من بارها گفتم که تصمیمگیری درباره خانه سینما با مجمع عمومی است اما کاملا آمادگی این را داریم که اگر فکر میکنید فرد دیگری برای شرایط جدید و حفظ آرامش مناسب است، ما میپذیریم. آرامش به معنی فضایی که سینماگران امنیت بیشتری را در آن داشته باشند، اما فضای آن زمان طوری بود که نه در سینما بلکه در همه موارد لحظه به لحظه قطبیتر میشد و هنوز هم ادامه دارد. نمود این فضای دو قطبی در زمان حاضر این است که مسئولان صحبتِهای خود را با مقدمهچینی و در تایید حرف بزرگان و طبق فرمایش ایشان و ... آغاز میکنند چرا که میخواهند بگویند در کدام قطب جای دارند. من و خیلی از دوستان متوجه شدیم که فضا در حال تغییر است و با آقای شمقدری وارد صحبت شدیم. قبل از آن با آقای شمقدری که معاونت سازمان سینمایی وقت را بر عهده داشتند رابطه کاری داشتیم هرچند که بودجه ما را خیلی سریع قطع کردند. قبل از آقای شمقدری و در زمان آقای جعفری جلوه بودجه ما در حد مقدورات داده میشد.»
خانه سینمای ایرانیان نیز طنز جالبی بود!
او در ادامه خاطرهای از دوران حضور جعفریجلوه را بازگو میکند: «در آخرین سال مدیریت جعفری جلوه جشن خانه سینما را به دبیری امین تارخ در فضای باز برج میلاد برگزار کردیم. درمورد فیلم آقای فرمانآرا صحبت شده بود که به خاطر پروانه نمایش باید از جشن کنار گذاشته شود. در آن زمان قانون این بود که پروانه ساخت برای نمایش آثار کفایت میکرد. اما فشارها زیاد شده بود که اگر این فیلمها را از جشن کنار نگذارید وزیر و معاون وزیر و ... در مراسم شرکت نمیکنند، اما ما ایستادگی کردیم و آن فیلمها جایزه خودشان را هم در جشن خانه سینما گرفتند. من فکر میکردم که آقای جعفری جلوه به خاطر این مسله بودجه ما را قطع کند یا با تاخیر بدهد، اما این طور نبود و به موقع بودجه را به ما دادند که نشان از بزرگیشان دارد.»
معاونت سینمایی دولت دهم خبرهای ما را داشت اما نمیدانست به همان طریق ما هم با خبریم
حوزه فرهنگ توسط مشایی مدیریت میشد
جیرانی میپرسد مذاکرات مشایی با خانه سینما به کجا رسید؟ و عسگرپور با بیان اینکه برای اداره خانه سینما احتیاج به بودجه بوده است میگوید: «بعضی دوستان کدهایی میدادند که محیط فراهم است و آقای مشایی نوع نگاهش با بقیه فرق دارد. ما به دلیل وظیفه صنفی با ایشان جلساتی داشتیم. جایی را معرفی کردند که بیمارستان پارسیان هم ظاهرا یکی از زیر مجموعههای آنجاست. بنیادی که تمام اعضا خانواده سینما میتوانند عضو شوند و مثل تعاونی است. فهمیدن آن برای ما سخت بود و قرار شد رفت و آمدی شکل بگیرد تا بشتر آشنا شویم. یک روز به ما گفتند همه اهالی سینما را یک جا جمع کنید، یک مقام دولتی میآید راجع به این پروژه صحبت میکند. ما این کار را نکردیم و گفتیم اول آن را در مقیاس کوچک آزمایش کنید. جلسهای دیگر با حضور فعالان صنفی تشکیل شد با حضو آقای مشایی و من فکر میکنم در این جلسه با وجود حرفهایی که زده شد و انتقادهایی که بیان شد ایشان متوجه شد نمیتواند با این خانه سینما کار کند و کار هم نکرد.»
برخی دوستان دولت دهم فکر میکردند میخواهم کمسوادیشان را به رخشان بکشم
سوال بعدی جیرانی درباره مواضع فرهنگی احمدینژاد داشت و از عسگرپور میخواهد تحلیلی از اختلافات آن زمان بدهد که او نیز میگوید: «اتفاقی که در دولت دهم افتاد و روز به روز شدت پیدا کرد این بود که در دل گروه و نیروهایی که فکر میکردند خواستگاه فکری مشترک دارند اختلاف نظر جدی به وجود آمد. خیلی از گروههایی که چشم امید داشتند به شدت از فعالیت های دولت دهم ناامید شدند و فکر میکردند این میزان ماجراجویی و لجاجت برای چیزهایی که معلوم نیست چقدر درست باشد و چقدر بحث کارشناسی پشت آن وجود دارد درست نیست. به نظر من در حوزه هنری و نهادهای انقلابی دیگر هم این تفکر ایجاد شده بود که نباید بر کشتیای که دولت دهم راه انداخته سوار شوند. به این نتیجه رسیدند که این کشتی اتفاق ناگواری را برایشان رقم میزند یا آنها را به جزیرهای میبرد که نمیدانند کجاست. این شد که حوزه هنری و بعضی نهادهای دیگر به بعضی اهالی سینما که تفکری جز تفکر دولت دهم داشتند نزدیک شدند. بعضی دوستان دولت دهم فکر میکردند من با ادبیات نیشدارم میخواهم کم سوادی آنها در حوزه فیلمسازی را به رخ بکشم، در صورتی که این یک واقعیت است. تلویزیون و حوزه هنری بعد حرفهای برایشان مهم است و اگر بخواهند کاری تولید کنند به سابقه حرفهای توجه میکنند.»
کسانی که 20 سال نتوانسته بودند فیلم بسازند تمام عقده خود را برای عدالتخواهی جمع کرده بودند!
اما جیرانی با وجود این توضیحات میپرسد آیا پشت اختلاف حوزه هنری و دولت توصیه کسانی مثل او که تفکر مخالف دولت دهم داشتند، وجود نداشته است؟ که عسگرپور نیز انکار نمیکند و میگوید: «شاید وجود داشت، سردار کارگر کمک کردند جلساتی با اهالی سینما برگزار شود و نیروی انتظامی آن زمان باعث اتصال افراد فرهنگیای شد که از حوزه فرهنگ و هنر کشور قطع امید کرده بودند. حوزه هنری کم کم داشت خرج خودش را از دولت دهم جدا میکرد. مسولانی وجود داشتند که به اختلافات دامن میزدند و فکر میکردند اختلاف باعث میشود تمرکز بر سوء مدیریت آنها کم شود. با اغتشاش ایجاد کردن و دعوا ایجاد کردن موافقند و آن را به نفع مدیریت خود میدانند. دولت دهم در صنوف مختلف از کسانی استفاده کرد که بیست سال نتوانسته بودند فیلم بسازند و همه انرژی و عقده خود را جمع کرده بودند تا عدالتخواهی کنند و معنای عدالتخواهی را زیر سوال بردند.»
دولتها علیرغم شعارهایشان از قدرت گرفتن صنوف نگرانند
جیرانی در ادامه سوال جالبی از عسگرپور میپرسد و میگوید چرا هر موقع دولت و خانه سینما به هم نزدیک شدند خانه سینما هویت خود را از دست داده است؟ که عسگرپور میگوید: «پیدا کردن منافع مشترک میان خانه سینما به عنوان نهاد صنفی با دولتی که ممکن است در هفته نظرش عوض شود -و در این دولت هم در خصوص پروانه نمایش و اکران فیلم ها شاهد آن بودیم- کار سختی است. در این موقعیت متزلزل نمیتوان کار کرد. در دوره من یا مرحوم داد به دلیل تفاوتهای روشن و مشخصی که با دولت وجود داشت همیتی شکل گرفت و وقتی آرام آرام این شباهت بیشتر شود شکل همیت عوض میشود. اگر ما بخواهیم خودمان را با دولت کوک کنیم باید هر روز سازمان را عوض کنیم. خصوصا در دولت یازدهم که فکر میکرد فقط باید آتشهای قبلی را خاموش کند و هیچ برنامهای نداشت. دولتها علیرغم شعارها و خیرخواهیهایشان از تهدل با قدرت گرفتن نهادهی صنفی موافق نیستند و نگران این موضوعند.»
وزیر جدید مراجعه به مراجع را کنار بگذارد
جیرانی با اشاره به اینکه عسگرپور در برنامه «افق» گفته بود در مدیریت نسبت به فیلمسازی موفقتر عمل کرده از او میپرسد تصمیم دارد به مدیریت برگردد یا خیر؟ و عسگرپور پاسخ قاطعی در اینباره نمیدهد: «نمیتوانم تصمیم قطعی بگیریم و باید ببینم در چه بخشی توانایی بیشتر دارم و میتوانم مفید باشم. من نمیتوانم مثل مدیران حال حاضر پشت فرمایشات دیگران پنهان شوم و نظرم را درباره یک موضوع با فرمایشات مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری و در جهت اهداف دولت تدبیر و امید و .... شروع کنم.»
جیرانی در پایان سوالی را مطرح میکند که هفته گذشته نیز از هاشمی پرسیده بود و از عسگرپور درباره وظایف وزیر جدید میپرسد که این کارگردان نیز پاسخ جالبی به این سوال میدهد و میگوید: «چون التهابی در دوره فعلی وجود ندارد و نیاز به کنترل ندارد ما فقط نیاز داریم کدهایی دریافت کنیم تا بفهمیم ایشان برای این حوزه مناسب است و تخصص دارد، از پتانسیل فرهنگ و هنر استفاده کنند و مراجعه به مراجع تقلید را کنار بگذارند و از مشارکت جمعی هنرمندان بهره ببرند.»
ارسال نظر