کسری نوری در روزنامه شرق نوشت: حال مطبوعات و اهالی رسانه خوب نیست؛ مثل خیلی از بخشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور که این روزها همچنان تاوان برخی رفتارها، سیاستگذاریها و سوءتدبیرها را میدهند.
کسری نوری در روزنامه شرق نوشت: حال مطبوعات و اهالی رسانه خوب نیست؛ مثل خیلی از بخشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور که این روزها همچنان تاوان برخی رفتارها، سیاستگذاریها و سوءتدبیرها را میدهند.
نه اینکه اهالی رسانه در شکلگیری این فضای غبارآلود و رخوتانگیز سهم و تقصیری ندارند؛ بالاخره آنها هم مثل صاحبان همه حِرف و مشاغل و مثل همه مردم در خوب و بد شرایطی که در آن به سر میبرند، نقش دارند و قرار نیست کسی جاخالی بدهد و مسئولیت کاستیها و نابسامانیها را فقط متوجه فرد یا گروهی خاص کند؛ ولی باید سهم و نقش هرکس به نسبت قدرت و جایگاهی که داشته واکاوی شود تا شاید و چنانچه عزمی برای برونرفت از مسیر سنگلاخ پیشرو وجود داشته باشد، بشود و بتوانیم چارهای بیندیشیم.
حالا هم وقتی میگوییم حال مطبوعات و اهالی رسانه خوب نیست، نمیخواهیم یقهگیری کنیم و فریاد دریغا آزادی سر بدهیم. چشم و گوش خودمان و مردم از این حرفها لبریز است. اگر میگوییم مطبوعات رمق و بنیه ندارند؛ اگر میگوییم دچار خودسانسوری شدهایم و گاه از ترس مرگ خودکشی میکنیم؛ اگر میگوییم میان دولتمردان و اهل رسانه درک مشترکی از معنا و مفهوم منافع ملی وجود ندارد؛ اگر گلایه میکنیم مرغ عزا و عروسی شدهایم و هرکه از هرجا کم میآورد، ما را خفت میکند و... قصد فرافکنی و گریز از اشتباهات و لغزشهای خودمان را نداریم؛ بلکه اینها را میگوییم که شاید صدایمان پژواکی پیدا کند.
شاید کسی بیاید و بیآنکه به گرایش فکری و شکل و شمایلمان نگاه کند، حرفهایمان را بشنود؛ به این امید که سیاه و سفید دیده نشویم و هر نورسیدهای نتواند چشمش را ببندد و دهانش را باز کند و بود و نبودمان را رقم بزند.اینها را میگوییم تا کسی پیدا شود و جا بیندازد رسانهها نباید به خاطر انجام وظایف ذاتیشان عقوبت شوند. باید بین جرم و مجازات نسبتی منطقی و معقول برقرار شود. میخواهیم فضایی فراهم شود تا بتوانیم دور هم جمع شویم و چارهجویی کنیم که در این تنگنای اقتصاد رسانه آنهم با این رقیب موذی و قدرتمند سایبری چه باید بکنیم تا همین علائم کمرنگ حیاتیمان هم محو نشود.
این حرفها را شاید در مقاطع مختلف به زبان و اشکال متفاوت گفتهایم و تکرار مکررات باشد؛ اما مثل هر دردمند دیگری هر چند بار دیگر هم که مجال و فرصتی بیابیم، میگوییم، به این امید که شاید گشایشی حاصل شود.حالا هم که قرار شده جامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان صاحب عله مطبوعات بر تن فردی دیگر برود، تصور میکنیم مجال دیگری است برای واگویههایمان با فردی که او را گوش شنوا میپنداریم.
دکتر سیدرضا صالحیامیری که از جانب رئیسجمهوری برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شده، اگر نگوییم بهترین و شایستهترین فرد برای تصدی این مسئولیت است- که شایستهترین، امری بهغایت نسبی است- اما یکی از چهرههایی است که در این مسند و جایگاه میتوان به او امید بست تا دستکم همه توانایی و داشتههایش را برای گرهگشایی از کار اهل فرهنگ و رسانه صادقانه به میدان بیاورد. او در تمام سالهایی که مسئولیتهای فرهنگی و اجتماعی بهعهده داشت، نشان داد بهعنوان یک چهره اهل فرهنگ و نظر نسبت به مسائل جامعه نگاهی کاملا علمی و کارشناسانه دارد و معتقد است برای حل بسیاری از مشکلات جامعه باید از مسیر فرهنگ، شفافیت و گردش آزادانه اطلاعات گذر کرد.
هرچند برخی افراد سابقه امنیتی او را نقطه ضعفی برای اداره وزارت ارشاد مطرح میکنند؛ اما اهل انصاف و آنها که آشنایی بیشتری با صالحیامیری دارند؛ خوب میدانند که او حتی هنگامی که در وزارت اطلاعات دولت اصلاحات مدیریت میکرد، در پی نهادینهکردن نگاه تحقیقی و استراتژیک به مسائل بود و حتی برای حفظ امنیت هم قائل به بهرهگیری از کارهای فرهنگی بود.
مطالعات و کارهای پژوهشی گسترده و اشراف صالحیامیری در بحث اقوام و فرهنگ قومیتها مزیتی است که در اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کار میآید.البته انتقاد کسانی که سابقه امنیتی او را دلیلی بر انتخاب نادرستش از سوی رئيسجمهوری برای وزارت ارشاد میدانند، از همان قسم مواردی است که چنانچه قرار شود ملاک و معیار سنجش واگذاری مسئولیتها قرار گیرد.
شاید بتوان از بیشتر گزینشهای مدیران در همه ادوار پس از انقلاب انتقاد کرد؛ چراکه اکثر قریب به اتفاق مدیران کشور سابقه فعالیت در نهادهای اینچنینی را داشته و دارند.این نکات بیشتر به این دلیل مطرح شد که از نگاه بسیاری از اهل رسانه که آشنایی بیشتری با صالحیامیری دارند، حضور او در جایگاه مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند نقطه امیدی برای زمینهسازی اقداماتی باشد که به کاهش مسائل مبتلابه جامعه رسانهای کشور منجر میشود.
اهل رسانه آنقدر واقعبین و باتجربه شدهاند که صالحیامیری را در قامت یک ابَرمرد و ناجی افسانهای نبینند که قادر است به اشارتی انبوه مسائل آنها را به فوت و دمی، دود کند و به آسمان بفرستد؛ اما آنقدر هم هوشمند هستند که گزینه پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد را با توجه به همه سوابق و کارنامهاش و همچنین رابطه نزدیک و مؤثرش با رسانهها، گزینهای ببینند که میتواند میان آنها و حاکمیت پل ارتباطی مؤثری برای برقراری یک دیالوگ مؤثر باشد که غبار سوءتفاهمهای متقابل را کاهش دهد. دراینصورت رسانهها قادر خواهند بود در فضایی با آرامش فعالیت کنند و علاوه بر آنکه اعتمادبهنفس لازم را به دست میآورند، به ماندگاری و تبدیلشدن به نهادهای مطبوعاتی و رسانهای امیدوار شوند.
خلاصه آنکه اهل رسانه بهویژه آنها که پوستی ضخیمتر و شکیبایی بیشتری داشتند و با وجود همه ناملایمات هنوز ماندن در این عرصه را به عطایش ترجیح دادهاند، چراغ رسانهها را با امید روشن نگه داشتهاند؛ چراغی که بسته به رویدادهای سیاسی و اجتماعی، رفتوآمدهای دولتی و مدیریتی و حتی تحولات تکنولوژیک، گاه فروغ پیدا میکند و گاه کورسویی رو به خاموشی میشود. میخواهیم و امید داریم که صالحیامیری به روشنترشدن این چراغ یاری برساند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر