مثلث نوشت: محمدعلی پورمختار معتقد است: «تغییر کابینه در ۸ ماه مانده به پایان کار دولت یازدهم ضرورتی نداشت اما اجبارهایی به وجود آمد
باوجودی که بعد از به سرانجام رسیدن برجام خیلیها برای تغییر و ترمیم کابینه به رئیسجمهور فشار میآوردند و معتقد بودند او بعد از برجام باید به سیاست داخلی توجه کند، بالاخره اقدامی دیرهنگام در این جهت صورت گرفت، آقای روحانی و حامیانش تغییرات در رأس سه وزارتخانه را نوعی ترمیم خواندند. نظر شما چیست؟
من اسم این کار را ترمیم نمیگذارم و معتقدم نباید چنین توصیفی از کنار رفتن سه وزیر داشت. اتفاقاتی پیش آمد و به نوعی دولت را به انجام این تغییرات اجبار کرد. فساد بزرگ هشت هزار میلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان و استیضاحی که مطرح بود مسلما اگر کار به روز استیضاح کشیده میشد بحثهایی را مخالفان آقایفانی مطرح میکردند که طبیعتا در ذهن مردم نسبت به عملکرد کلی دولت یازدهم تاثیرگذار بود. در واقع با پیشدستی و دادن استعفا اصل مساله حل شد. وزارت ورزش و جوانان هم رها بود و عنایتی هم دولت نسبت به شخص وزیر و وزارتخانه نداشت و حتی به نوعی آقای گودرزی تحت فشار بود که نباشد یا خودش جابهجا شود؛ به عبارت دیگر خودش استعفا دهد. متنها این رویکرد برای حل مشکل ورزش نیست بلکه آقای وزیر خارج از مجموعهای بود که در دولت کار میکرد. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم باز موضوع به نوع دیگری رقم خورد و سه تغییر اجباری میتوان گفت در ترکیب وزرای کابینه اتفاق افتاد.
برخی میگویند استعفای آقای جنتی بر اثر انتقادهایی بود که بر عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برمیگشت اما در مقابل کسانی هستند که میگویند استعفای او دلیل دیگری داشت. شما چه تحلیلی دارید؟
شاید به دلایل شخصی او برمیگشت واحساس کرد دیگر نمیتواند در این مسئولیت ادامه کار دهد.
اوایل سال ۹۵ نیز صحبت از این تغییرات بود، چرا همان زمان انجام نشد که تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد؟
توقع خود من این بود که این تغییرات حتی زودتر یعنی در سال گذشته آن هم در تیم اقتصادی رخ میداد تا افرادی سر کار بیایند که معتقد به اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید، ایجاد اشتغال و خروج از رکود و رفع مشکلات این حوزه باشند. از این نظر معتقدم تغییر کابینه هیچ مشکلی از مشکلات اولویتدار کشور حل نخواهد کرد.
آیا ضرورت داشت که رئیسجمهور در چند ماه پایانی مانده دولت یازدهم دست به چنین تغییری بزند؟
به نظر من حفظ ترکیب کابینه تا پایان دولت یازدهم مشکلی در مسیر دستگاه اجرایی ایجاد نمیکرد، کما اینکه با تغییرات ایجاد شده اتفاقی هم نخواهد افتاد. یعنی اگر همین وضع ادامه پیدا میکرد مشکلی برای دولت پیش نمیآمد و شرایط مطمئنا بدتر از این نمیشد.
بعضی تغییر وزرا در این مقطع زمانی را شجاعت رئیسجمهور تلقی کردند و برخی آن را عقبنشینی در مقابل انتقاد مخالفان دولت دانستند. به نظر شما کدام توصیف درستتر است؛ شجاعت یا عقبنشینی؟
در حوزه فرهنگ و ارشاد اسلامی عقبنشینی تلقی میشود چون بارها از وزیر انتقاد شد که چرا او به حرف مراجع و علما و متدینین گوش و کنسرتها را لغو کرد. در حوزه آموزش و پرورش بالاخره مشکلات بسیار بود. انتقادات فرهنگیان داشت فراوان میشد. مخصوصا اصلاحطلبان و فراکسیون امید بیشتر از دیگران نسبت به عملکرد آقای فانی منتقد بودند، بنابراین رئیسجمهور این تغییر را از روی اجبار و تحمیل انجام داد.
در حوزه وزارت ورزش و جوانان چه طور؟
به نظر من تغییر وزیر ورزش و جوانان ضرورتی نداشت بلکه آقای گودرزی برای آنکه وزارتخانه را بهتر مدیریت کند نیاز به حمایت داشت. تحلیل من آن است که او وزیری کاملا غیرسیاسی بود و واقعا سرش را پایین انداخت و کار کرد، تلاش زیادی به خرج داد تا فعالانه موضوعات مربوط به حوزه مسئولیت خود را سروسامانی دهد و مدیریت کند. در کل هیچ گاه وارد مسائل سیاسی نمیشد. به نظرم همین یکی از دلایل جا به جایی آقای گودرزی میتواند محسوب شود.
شما میگویید از تیم حاکم بر دولت روی آقای گودرزی فشار بود تا استعفا دهد اما موافقان تغییر در رأس وزارت ورزش و جوانان معتقدند بسیاری از ورزشکاران و فدراسیونهای ورزشی از عملکرد آقای گودرزی رضایت نداشتند، شما نگاه موافقان را چطور ارزیابی میکنید؟
من دلیل بر این عدمرضایت ندیدم یعنی هیچ گاه از آقای گودرزی رفتار یا تصمیم غیرحرفهای مشاهده نکردم. اگر با یک فدراسیونی برخوردی داشت باید موضوعی آن را بررسی کرد. در کل هیچ مصداقی از عدمرضایت ورزشکاران از دوره وزارت آقای گودرزی ندارم.
به نظر شما نگاه مردم به این تغییرات چیست و چطور قضاوت میکنند؟
مشکل مردم موج بیکاری فزاینده، تورم، تأمین معیشت و دیگر مباحث اقتصادی است. واقعا رکود خیلی جدی به جامعه فشار میآورد. وضعیت شکنندهای را ایجاد کرده و حتی میتوان گفت کمر تولید و کارخانهها را شکسته است. هماکنون کشاورزان مشکلات جدی دارند. رسیدگی به این مسائل مورد مطالبه، انتظار و توقع مردم است و خواستار آن هستند که تغییر مدیریت در این حوزهها انجام شود.
بانکها رفتارهای بدی با مردم دارند و عملا مقابل دولت و ملت ایستادند اما به جای آنکه به این حوزهها رسیدگی شود نوک پیکان تغییرات به طرف وزارتخانههای حاشیهای و کماثر رفت. بنابراین توقعات مردم در این زمینه حتما برآورده نشده است.
به نظر شما اصولگرایان و اصلاحطلبان از تغییر وزرا در وزارتخانههای آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان استقبال نکردند یعنی هر دو جناح سیاسی غالب قریب به اتفاق انتقاد داشتند تا آنکه حمایت کنند؟
دلیل آن روشن است. چه اصلاحطلبان و چه اصولگرایان واقعبین هستند. نیاز، شرایط و اولویت کشور در رسیدگی به مشکلات اقتصادی همچون رکود و بیکاری را درک میکنند. هر روز مردم به نمایندگان مجلس و حتی چهرههای سیاسی مراجعه و تقاضای کار میکنند یا تقاضای کمک برای سرپا ماندن واحدهای تولیدی را دارند، بنابراین جناحهای سیاسی هم توقعشان از رئیسجمهوری توجه به این مسائل بود.
به نظر شما نگاه فراکسیون ولایت مجلس به سه وزیر پیشنهادی چیست و چه تصمیمی درباره دادن رای اعتماد به آنها خواهد گرفت؟
هر سه آقایان دانشآشتیانی، صالحیامیری و مسعود سلطانیفر زمان مجلس نهم برای تصدی وزارتخانه معرفی شدند اما در کسب رای اعتماد ناموفق بودند البته الان یک مقدار بهطور کلی فضای مجلس نسبت به دوره قبل عوض شده است. معتقدم فراکسیون ولایت نسبت به وزرای پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان رویکردش مثبت باشد اما نسبت به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش نظر مثبتی نداشته باشد.
چرا چنین تحلیلی دارید؟
آقای دانشآشتیانی نقشی که سال ۸۸ در فتنه، تحصن و تحریک دانشگاهیان داشت یکی از دلایل اصلی این نگاه منفی به حساب میآید. خط قرمز ما همچنان فتنه است. مقاممعظم رهبری درباره این مساله تاکید دارند و خطر آن را بارها و بارها، حتی شهریور امسال در ملاقات با هیأت دولت گوشزد کردند.
توقع ما این بود که آقای رئیسجمهور به این مساله عنایت کند.
چرا نگاه فراکسیون ولایت درباره وزرای پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان مثبت است؟
روی آنها موضوع فتنه مصداق ندارد چون همان روزی که در مجلس نهم بهعنوان وزیر پیشنهادی معرفی شدند خود آنها صراحتا موضع خودشان را در قبال فتنه اعلام کردند ولی آنچه باعث عدمتوفیقشان در اخذ رای اعتماد شد مسائل دیگری بود مثلا درباره آقای صالحیامیری دخالت در معاملات نفتی بود که بعد معلوم شد آن مسائل درست نبود یا درباره آقای سلطانیفر هم به همین ترتیب.
شما اگر بخواهید نسبتی را بین تغییرات کابینه در دولت یازدهم با دولتهای آقای احمدینژاد برقرار کنید چه شباهتها و تفاوتهایی را میبینید؟
تغییرات کابینه در دولت آقای احمدینژاد به وفور اتفاق میافتاد چون او بدون ملاحظه اقداماتی میکرد حتی اگر وزیری دستوری اجرا نمیکرد بلافاصله دستور عزل او را میداد ولی در این دولت با وجودی که آقای روحانی میدید هدف وزیر در اداره وزارتخانه چیز دیگری است اما بیشتر وزرای خودش را تحمل میکرد.
به نظر شما آقای دانشآشتیانی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش از مجلس دهم رای اعتماد میگیرد یا خیر؟
حالا البته باید بیشتر در صحنه بحث را دید اما در کل معتقدم احتمال رایآوری او ضعیف است. مگر آنکه رای سیاسی به او داده شود.
یعنی شما احتمال زیاد میدهید که آقای دانشآشتیانی رای اعتماد از مجلس نمیگیرد؟
بله.
به نظر تغییرات کابینه باید ادامه پیدا کند یا همین جا متوقف شود؟
خیر دیگر الان تغییر کابینه فایدهای ندارد در هشت ماه باقیمانده تا پایان دولت کاری از دست وزیر جدید برنمیآید.
برخی میگویند این سه تغییر در ترکیب وزرای دولت که در حوزه فرهنگی اجتماعی بود با هدف ایجاد موج اجتماعی به نفع آقای روحانی در انتخابات انجام شد؛ نظر شما چیست؟
البته میتواند با این رویکرد هم تحلیل شود ولی به شرطی که وزیر منتخب بتواند کاری کند.
چرا آقای نجفی در آخرین لحظه از فهرست وزرای پیشنهادی کنار رفت؟
الان این تحلیل میشود که شاید مجلس نسبت به آقای نجفی رویکرد منفی داشته باشد، در واقع آقای رئیسجمهور اول آقای دانشآشتیانی را معرفی کرد که اگر رای نیاورد در مرحله بعد آقای نجفی را معرفی کند.
ارسال نظر