اسکوتر برقی؛ ولخرجی متظاهرانه یا نگاهی به آینده؟
انگار آشفتگی خیابانهایمان کم بوده که این روزها افرادی سوار بر «اسکوتر برقی» هم به آن افزوده شدهاند، تخته اسکیتهای الکتریکی با نورهای رنگی، خودرانهایی بدون دسته که صدها پوند قیمت دارند.
انگار آشفتگی خیابانهایمان کم بوده که این روزها افرادی سوار بر «اسکوتر برقی» هم به آن افزوده شدهاند، تخته اسکیتهای الکتریکی با نورهای رنگی، خودرانهایی بدون دسته که صدها پوند قیمت دارند. اوایل این ماه اوسین بولت را سوار بر یکی از این خودرانها در هیترو دیدهاند؛ حق دارد، احتمالاً بعدازآن همه دوی سرعت دیوانهوار در مسابقات قهرمانی جهان، پاهایش کمی خسته بودهاند. اما بهانۀ بقیۀ افراد چیست؟
اسکوتر برقی برخلاف آنچه از اسم انگلیسی آن به ذهن میرسد -پرواز کردن :hover- درواقع پرواز نمیکند. چرخ دارد. اگر بخواهید حس پرواز را به بهترین شکل روی آن تجربه کنید، باید دامن یا شنل بلندی بپوشید که تا زمین کشیده شود و آنگاه وانمود کنید مثل یک روح موتوری در هوا حرکت میکنید.
اما این نامگذاریِ نهچندان دقیق نشانگر آرزویی قطعی است. در داستانهای علمی-تخیلی دهۀ ۱۹۵۰ وعدۀ ماشینهای پرنده را میدادند. حالا آن ماشینها کجا هستند؟ یک آیندهگرای ناامید با خود میاندیشد خوب است تا زمانی که بتوانم مانند یک ایکاروسِ۱ امروزی پرواز کنم، روی تختهای دوچرخ پرسه بزنم و وانمود کنم به زمین وصل نیست. یا شاید کاربرانِ خودران، بهسوی مکون۲ میروند، دشمن سبز سر گندۀ دن دِیر که روی یک سکوی پرنده اوج میگرفت. یا مارتی مکفلای و تخته اسکیت پرندهاش در فیلم «بازگشت به گذشته». یا شاید میخواهند دالک باشند. کیست که نخواهد؟
البته این اختراعِ گران و غیرضروری ابزاری فوقالعاده برای چیزی است که بیش از یک قرن پیش تورستاین وبلن، جامعهشناس و اقتصاددان امریکایی «ولخرجی متظاهرانه» نامید. شاید عابران متوجه نشوند که ساعت اپل مدل بالایی در دست دارید یا اینکه کفشهای ورزشیتان از طلا ساخته شدهاند.
البته اسکوتر برقی نوعی سیاست پنهان نیز دارد. ظاهراً این وسیله جدیدترین پیامد فردگرایی سیلکون ولی۳ است که بر اساس آن ثروتمندانی که میتوانند از پسِ خرید این وسیله برآیند، مسائل اجتماعی را بهسادگی شخصی میکنند و از کنارشان رد میشوند. شهرها نیازمند وسایل حملونقل عمومی بهتری برای همه هستند اما من مشکلی ندارم جک، چون یک اسکوتر برقی دارم.
البته در زندگی شهری چیزهای بدتری هم به چشم میخورد. اسکوتر برقی را میتوان با تعرفۀ سوخت سبز شارژ کرد و درنتیجه از جهت زیستمحیطی از سرویس درخواست تاکسی اوبر بهتر است، زیرا اوبر درواقع با پیشرفت سریع فناوری خود، باعث میشود اتومبیلهای بیشتری با سوخت فسیلی در حرکت باشند و گرم شدن زمین تشدید شود.
پس در مقایسه با مجموعه آزردگیهایی که بر دل شاعر ولگرد شهر مدرن مینشیند، خودرانسوارها رتبۀ پایینی دارند. خودرانسوار بهمراتب بهتر از عابر پیادۀ احمقی است که ناگهان وسط پیادهرو میایستد تا چیزی یادداشت کند. شاید دستگاههای جدید به بینظمی خیابانها دامن بزنند اما به سرزندگی ملت هم کمک میکنند. درواقع ما همه زاغهنشینیم اما بعضی به ماشینهای پرنده چشم دوختهایم۶.
ارسال نظر