اعتراف تکاندهنده نامادری به قتل پسر خردسال
پدر و نامادری پسرک ۶ ساله مشهدی در حضور بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان پلیس، به تشریح جزئیات کودک آزاری مرگبار پرداختند.
روزنامه ایران: پدر و نامادری پسرک ۶ ساله مشهدی در حضور بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان پلیس، به تشریح جزئیات کودک آزاری مرگبار پرداختند.
تحقیق درباره این جنایت از هفتم مهر امسال و در پی انتقال پیکرنیمه جان پسرک به بیمارستان رضویه مشهد در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت. این زن به پزشک اورژانس گفت: در گلوی فرزندش غذا گیر کرده است.این درحالی بود که ساعتی بعد «محمد طاها» به علت شدت جراحات جان باخت. پزشکان بیمارستان نیز در بررسی‌ها، علت مرگ این کودک را خونریزی مغزی تشخیص داده و با توجه به وجود آثار کبودی روی بدن پسرک، موضوع به پلیس و قاضی جنایی مشهد اعلام شد.
در ادامه نیز بازپرس جنایی مشهد دستور تحقیقات ویژه در این باره را صادر کرد و در نخستین گام پدر و نامادری محمدطاها بازداشت شدند. اما آنها ادعا کردند زمانی که پسربچه را به خانه مرد رمالی برده بودند، سرش با چارچوب در برخورد کرده و جان باخته است.
اما در پی تناقض گویی‌های زن ومرد جوان، بازپرس سید جواد حسینی دستور تحقیقات تخصصی را صادر کرد. تا اینکه درنهایت زوج جوان به کودک آزاری و قتل اعتراف کردند. به دنبال این اعتراف‌ها دو متهم، دیروز پس از انتقال به خانه-محل جنایت- به بازسازی صحنه قتل پسرک پرداختند.
پدر طاها که متهم به قتل و کودک آزاری است در تشریح حادثه گفت: «از دو سال قبل با همسرم اختلاف داشتم و در آستانه طلاق بودیم. دادگاه حضانت طاها را به من سپرده بود و مادرش هفته‌ای دو بار با او ملاقات داشت.» ۱۳ ماه قبل هم با مهناز آشنا شده و با او ازدواج کردم که حاصل این ازدواج یک دختر است.
طاها ابتدا رفتار خوبی با مهناز داشت اما سه ماه قبل به خانه مادرش رفت و مدتی نزد او بود. وقتی برگشت رفتارش تغییر کرد و مدام مهناز و خواهرکوچکش را اذیت میکرد.پسرم می‌گفت: اگر مهناز برود دوباره مادرش به خانه باز می‌گردد. به حرفهای من هم گوش نمی‌داد.
دو هفته قبل از مرگ بهانه گیر شده بود و حتی یک بار میخواست دخترمان را خفه کند. چند بار کتکش زدم تا رفتارش را درست کند اما فایده‌ای نداشت. روز حادثه ساعت ۸ برای خوردن صبحانه به خانه آمدم.مهناز برای طاها شیر آورد که او بعد از خوردن شیر، لیوان را به طرف نامادری پرت کرد.من هم عصبانی شدم و او را با کمربند کتک زدم.بعد پرتابش کردم که سرش به لبه مبل خورد و گریه‌اش قطع شد.
بعد از آن پسرم را به اتاقش بردم و چند ساعت بعد که برگشتم متوجه شدم جایش را خیس کرده است.او را به حمام برده و شستم.خواستم به او سوپ بدهم که نخورد. با این حال او را به خانه یک رمال بردم تا حالش خوب شود.می دانستم اگر او را به بیمارستان ببرم به خاطر کبودی بدنش به ما شک میکنند و گرفتار می‌شویم اما متأسفانه «طاها» جان باخت.
در این بین زن جوان نیز که در صحنه حضور داشت به بازپرس جنایی گفت: «طاها، اوایل زندگی هیچ مشکلی با من نداشت.وقتی متوجه شد من باردار هستم، خانه را جارو می‌کشید و می‌گفت تو استراحت کن. اما وقتی از خانه مادرش بازگشت رفتارش تغییر کرد. یک روز همسرم را عصبانی کرد.شوهرم طاها را داخل دستشویی برد و کتک زد. من هم دو سیلی به صورتش زدم.
قبول دارم او را کتک زده‌ام اما مرتکب قتل نشدم و دوست نداشتم او بمیرد.»!اعتراف‌های تلخ این زوج در حالی مطرح شد که همسایه ها نیز اعلام کردند صدای گریه و ناله‌های پسرک را همواره می‌شنیده‌اند.پس از پایان بازسازی صحنه جنایت، پدر محمد طاها به اتهام کودک آزاری و قتل و نامادری نیز به اتهام کودک آزاری روانه بازداشتگاه شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خداازسرتقصیرشان نگذره چجوری دلشان آمده این مرد هوس ران کثیفو کاش میشداعدامش کرد
شنیدم که قانون پدر متهم به قتل فرزندش را اعدام نمی کند!!!
مقصر اون مادریه که نشسته بچه رو پر کرده تو که دیگه طلاق گرفتی میخوای انتقامتو بچت بگیره نتیجشم میشه این .
وقتی میبینه بچش زیر دست زن بابا داره بزرگ میشه باید یادش میداده ک اونم دوست داشته باشه .
آگه نظر داعشی برای این پدر و مادر بدم یا اینکه سانسور میکنند و نظرم را پست نمیکنند یا اینکه همه میگن خیلی بیرحمم. خدا هم جهنم داره ولی رحمان و رحیم. فقط میگم حوالشون به خدا.
الهی دست هردوشون قلم بشه کاش خدا بچه رو به لایقش میداد.الهی بمیرم این بچه چه عذابی کشیده
واقعابعضی ها خیلی بابچه بد تامیکنن خب بشین ببین درد بچه چیه اون پدر کثیف وقتی خودش بچه رومیزنه از نامادری چه توقعی میشه داشت انشالله که تقاصشو پس بدن
من با بی نشان موافق هستم وقتی طلاق صورت میگیره و بچه مجبور هست پیش یکی از والد ها زندگی کنه باید نفر دوم هم هماهنگ با همسر قبلیش در تربیت درست بچه کمک کنه این دو نفر به هرحال مسئول خرابی زندگی فرزندی که به دنیا آوردن هستن ولی خیلی نامردیه که از بچه برای انتقام گرفتن و کینه جویی سو استفاده کنن اون مادر که میخواسته به وسیله این بچه زندگی شوهر و همسر جدیدش رو تلخ کنه مقصر اصلی این واقعه هست ولی به هرحال این مرد قتل رو انجام داده و باید به جزای عملش کثیفش برسه
اعترافات مربوط به پدر کودک بوده و قاتل هم پدر کودک هست و خودش گفته که چطور کودک رو کتک زده و پرت کرده ولی چرا تیتر زدین اعترافات نامادری به قتل کودک واقعا درست نیست یک رابطه رو این طوری زیر سوال ببرید و یک شخص رو که ممکنه این اسم روش گذاشته بشه خراب کنید در این خانواده مقصر اصلی خرابی زندگی این کودک پدر و مادر اصلی بودن نه به قول شما نامادری
در ضمن بهتره بگیم مادرخوانده اصلا این لفظ نامادری بسیار غلط و غیر قابل قبول هست
امان از دل اون بچه مظلوم..... وا اسفا به حال بچه های این چنینی که قربانی دل والدین خودشون میشن... اینا رو فقط خدا باید عقوبت کنه که قطعا میکنه....
خدا لعنتتون کنه دلم واقعا سوخت. اخه چرااااااااا؟
بچه های طلاق مظلوم ترین بچه هان……سرنوشت باهاشون بازی هاااااااا میکنه،بعضی به راه راست کشیده میشن واسه خودشون کسی میشن ،بعضی ها هم از بدروزگار به راه کج کشیده میشن بد تاوانی پس میدن،بعضی ها هم طاقت نمیارن و اینجوری به دست پدر یا نامادری از دنیا میرن بادستهای کوچیکشون قدرت دفاع از خودشون رو ندارن………بچه طلاق پر از بغض پر از حسرت پر از درد……
دوستان سلام بخدا من میخام دیگه درکنارتون نباشم وبرم پی کارم اما همانطور که خودم قبلا گفتم انگاری معتاد شدم به خواندن وخوب چکنم منم ادمم وچون سنم زیاده تحت تاثیر تجربه میگم منم چیزی بگم البته بهیچ عنوان قسم میخورم تعصب در گفته ندارم وتازه از خیلی حرفهای شما عزیزان پرمیشم اما این لحظه به شرفم قسم اشک بچشمان من پیرمرد اون طفل معصوم رفت باور کنید راحت شد چون بچه طلاق بود وروز بروز ناملایمات اشکار ونامحسوث اونو رفته رفته ازار وباعقده های حقارت دستو پنجه نرم خوب این سرجاش اما اما برگردیم به عقب زن وشوهر چرا نتونستن با داشتن ای معصوم ( اشک دارم ) چرانتونستن برا اینکه هردو صد کیلو ادعا وهردو منم منم واصلا یادشون رفت اولا وقتی ازدواج نیمی از منم منم فنا میشه وبا امدن اون طفل معصوم که مادر ناتنی گفت حتی این بچه بجای بازی جارو میکرد ( اشکم اجازه نمیده ) ای لعنت بر شما زن وشوهر هایی که اصلا متوجه نیستین خدا گذشت وبازم گذشت وبازم گذشت رو ارزانی کرده خود خدا ستار العیوبه نمیبینه میبخشه ای انسان توکی هستی چی هستی ؟ ( با اشکم برا اون معصوم ) زنه گفت خونه روجارو میکرد ……… میخاستم بازم بگم اما جگرم سوخت ما کی هستیم چی هستیم چرا ایقدر ادعا داریم چرا چشم بسته نداریم شمارا بخدا همتون همین الان پسر های این قدی توخونه رو به قلبتنا فشرده یاد اون طفل معصوم باشید واگر کنجکاوی کنید در اطرافتون زندگی ای در حال بگو مگو هست شما وارد وکمک کنید تا ازهم نپاشه وشماروبخدا حالم دگرگونه دیگه نیایین نمک بریزین اره من همون هموطن وهمون پیر هفتاد ساله هستم نیاز ندارم بعضیا پرخاش گر نباشن میبخشم اما بواقعیت حرفام فکرکنید موفق باشی سپاس که مراتحمل میکنید
طوطی جون سلام احترام قبلا گفتم من بچه طلاق نیستم اما بچه بین النحرین دعوای وجنگو جدل سالهای قشنگ کودکی باچشام ودلهره وترس بین پدر ومادرم خدایا بازم دعوا اره طوطی کاملا حق باتو من هفتاد ساله با بغض فرو برده همراهم وانگاری باید باهاش دفن بشم روحم ازرده بوده همیشه گم کرده داشته وپیدا نکردم چون جماعت هرکه سرش بکار خودشه چه میدونه من چی میگم پس میریزم تو دل وامونده همه بچه های بین النحرین وسط زن وشوهر جنگ وجدلی همینن وتا حدودی شکستنی وباید با اونا کنار اومد که اگر بتونیم اونها بخدا از همه ادما مظلوم تر ودوست داشتنی تر میشن اما اگر دایم سرکوفت بزنیم وازارشون بدیم اونا میشن این طفل معصوم که از بین ما پر زد باسمونا
واقعا اتفاق ناراحت کننده ای بود ودل هرانسانی را بدرد می آورد .جای تعجب دارد خانواده هایی که فرزندانشان را اینگونه تنبیه می کنند .ولی رفتار خانم ها (نامادری ها)عامل اصلی چنین خشونت هایی است واصولا خانم ها(نامادری ها) نسبت به فرزندان شوهر به چشم رقیب نگاه می کنند ومعمولا شوهر ها که جادوی خانم ها می شوند وفرزند را مقصر اصلی می دانند .حرف زیاد است ولی ....
هر سه نفر در این قضیه مقصرن اول مادر که ذهن بچه رو خراب میکرده دوم پدر بخاطر خشونت و عدم ارتباط عاطفی با بچه و اینکه با زبون خوش اونو متوجه اشتباهش کنه سوم مادر خونده که صد در صد بهونه گیریهای اون طفل معصوم رو به گوش پدر میرسونده و به این واسطه در اصل اونو تحریک به تنبیه بچه میکرده بجای این کار اگه واقعا تو گفتار و رفتارش صادقه میتونست با محبت و صبر و تحمل کودک رو به طرف خودش جذب کنه چون بچه‌ها دلشون پاکه و مهر محبتی رو که بهشون میشه فراموش نمیکنن و سریع جذب اون شخص میشن این مادر خوانده اگه اون طفل ما خودش بود باز هم اجازه میداد پدر با کمر بند بزنه و عکس العملی نشون نده پس در واقع خودش هم راضی به تنبیه بچه بوده تو این اتفاق هیچ کدوم بی گناه نیستن
کامروا چرا تو هر چی میشه میندازی رو خانم ها یکم منطقی صحبت کن.بعضی موقع ها فکر میکنم بد از یه دختر ضربه خوردی که همش بر علیه دخترا حرف میزنی
عزیزان دقت کنید.اگر اظهارات این پدر و نامادری درست باشه خون این بجه به گردن مادرشه.اون مادر بچه اشو پر کرده بود.خوب این پدر بیچاره هم میخواست تنبهش کنه تا ادب بشه نمیخواست که بکشدش.متاسفانه من از موارد زیاد دیده ام مادر طلاق گرفته بچه هاشو پر میکنه زندگی رو برای خونواده جهنم میشه.نمیدونم خدا جای حق نشسته
بازهم مشهد.عجب ....
همسایه ها که میدونستند، چرا کاری نکردند و سکوت کردند
پدرومادرای هستن که با توجه به این که فرزند دلبند خودشون هست ولی خیلی بد کتک میزنن تا جایی که حتی نفس بچه بالا نمیاد وقتی هم تذکر میدیم میگن حقشونه بایدحرف گوش کنن نمیگن خدای نکرده وقتی داری پرت میکنی سربچه به جای میخوره یا نه همش که نباید بگیم نامادری یا نا پدری قتل انجام میدن پدر ومادرا روش تنبی رو نمیدونن بارها وبارها شده همین پدرومادرا از روی غرور وخود خواهی باعث مرگ جگر گوششون میشن همش هم میزارن روی اینکه اعصابمون بهم ریخت که اصلا حرف منطقی نیست
خدایا عجب صبری داری تا کی جنایت خدایا جواب این پدر سنگ دل ومادر بی مهر مادری را بدههههههههه
باز هم مشهد....
چقدر سنگدل تو مشهد زیاد شده....
چقدر جمعیت کودک آزارهای مشهدی زیاده....
بازم اتفاق و باز هم تو مشهد
با جناب بابک عزیز موافقم .این بچه راحت شد چرا که آینده مبهمی در انتظارش بود و خدامیداندچه سرنوشتی باید میداشت.خدا روح کوچک و مظلومش را بیامرزد.
اخ چه مرد بی عاطفه ای
دل هر انسانی از این خبر به درد می آید . لعنت خداوند به این پدر و نامادری بی وجدان که با این فرشته کوچک همچین کاری کردند . قانون باید این حیوان به اسم پدر را به سزای مجازات برساند .
این پدر هوس باز را که فرزند بی گناه خودش را بکشه باید حبس ابد بشه.و این قوانین ما که خیلی اشکال داره و همش حق را به مرد میده .در صورتی که مادر امکان نداره بچه را این طوری شکنجه کنه بی انصاف ها لعنت به تو پدر ونا مادری حیون.
بیمارهای روانی. پست فطرتها. چجوری بچه بیست کیلویی رو با دستهای قویت پرت میکنی. کثافت. خدا لعنتت کنه. تا آخر عمرت فقط زجر بکشی و گریه ی بچه جلو چشمات باشه
پدره بهتر نبود به جاي كتك زدن، بچه رو ميداد به مادر؟
بچه شش ساله آخه چرا اينطور بايد كتك بخوره اين زن كه نامادري بوده اون رواني كه اسم پدر رو روي خودش گذاشته بچه هر كاري هم بكنه بايد كتك بزني؟؟؟؟؟ اون هم اين طوري ؟؟؟؟؟بچه شش ساله چه جوني داره جدا از اينكه مفهوم جدايي و طلاق رو نمي فهمه فقط وابسته مادر و پدرشه فقط وابسته همين
چرانظرمنونذاشتین؟؟؟؟
با احترامم بهمتون مجددا اومدم درمورد نظرهایتان من تجربه تجدید فراش هم از اولی بچه دارم هم از دومی اینی که میخام بگم واقعیته مردان جدا شونده چند دسته اول معتاد وارازله اون هیچ دوم بخاطر چشم همچشمی وکم بودن پول توخونه کار به جدل وطلاق سوم مرد دست بزن داره حتاکه اینم معلوم اما بیشتر مردهای طلاق که منم جز اونها هستم پدر من نظامی بود سفت وسخت که البته اغلب جدل در خانه من 35 سال در نیروهای مسلح ویاد گرفتم سفت والبته بقولی مو از ماست بکش سیگاری نبوده بانماز وتقوا بدون دوست بازی پیوسته سرم توخونه تمام تعمیر وثگهداری را انجام دوشغله بودم اما بقول زن سابقم وحتی بچه هام بد اخلاقم …… تموم شد همین کلمه بسیار در زندگی های ما مردهای ایرانی خط مقدمه ببینید من خودم تقاضا کردم برم جبهه رفتم ترکش ومجروحیت انجا صدر صد تمام مردها مثل من فکر میکردن محکم وسفت اما ما درخانه میگن بداخلاقی همین الانم حرف زنم اینه من سالهاست حتی تو باو نگفتم اما خودم میدونم کمی در رفتار هایم محکم هستم عقیدم اینه الودگی در اجتماع زیاده یادتونه با تلگرام مخالف بودم اره این یکی از بد اخلاقیمه خوب چی میخام بگم مرد از زنش جدا میشه مثل همین پدر باور کنید درک میکنم این مثل من بوده درمانده وجان بلب زنش میگفته بد اخلاقی قاضی هام الا ماشاا زود طلاق حالا این مرد مثل خود من هنوز بدنبال زندگی قبله ولی نمیگه در واقع رونده ومونده اینه بزمین وزمان بد میگه بهمه بد بینه دایم بغض داره میگید چشمش کور چرا دوباره زن گرفته بابا بخدا نمیخاست دوبار زن بگیره زنش گفت بد اخلاقی تعصب خشک نداشته در اطرافتون چند نفر مثل ما هستن ایا میشه مارو توی جزیره کرد ؟؟خیر زن دوم با توجه به شناخت قبلی کمی سخته بتونه راحت باشه چون این مرد هم زندگی قبلیش رو دوست داشت ازدست داد نمیگه ام اینطوره در این زندگی هم اون کلمه طلایی رومیخام بگم قشنگ گوش کنید من بارها نزد مشاور وروانشناس رفتم این حرفمو تایید کردن نه همه مردان تجدید فراش فقط مردانی که از اولی بچه دارن داغونن وپیوسته میترسن به زن دوم بی حرمتی نکنن تا دوباره زنگی جهنم بشه من 31 مرتبه جلوی میز قاضی مردان کمتر نق میزنن وتازه بعد مدتها ازکورن در رفته در حالت تدافعی اما زنهای این زندگی ها پیوسته شکایت اول بمرد بهمراهش بدرفتاری وتوهین وبعدش بهدیگران شکایت وبدبختانه همه ما پروفسوریم زود اره جانم تودرست میگی برو جداشو یا پدرشو درار که مرده میاد اون طفل معصومو پرتش میکنه ……جون مادرتون اگر نمیدونین الکی نگین باور کنید اینها که گفتم عین حقیقته در واقع دعا که طلاق نباشه ولی اگر بود باید خیلی بیشتر از یک دختر وپسر زنو مرد دباره ازدواج بسیار اندیشه بعد ازدواج که خیلی سخت تراز پسر ودختره
واقعا عجیبه زوجهایی در حسرت داشتن فرزند سالها با هزینه هنگفت و پبش هزار دکتر و متخصص رفتن تنها آرزوشون داشتن یه فرزنده اونوقت اینهارو ببینید
بابک جان زندگی 2 بخشه اولش عشق دومش تفاهم تا زمانی که این دو در کنار هم قرار نگیرن پازل زندگی ناقصه که متاسفانه بیشتر زندگی ماها فارغ از ایندو میباشد و ما در اصل با سایه خوشبختی زندگی میکنیم .همه ی ما یه جورایی تو زندگی می لنگیم ولی بازم سرپا می ایستیم و لنگان لنگان ادامه میدیم چون چاره ای نداریم اینجور تربیت شدیم.
سلام کاش کمی منتطقی تر به زندگی و فرزندانمان بیاندیشیم چه فایده مگر محمد طاها زنده خواهد شد افسوس به این پدر و نا مادری سنگ دل
بختیار عزیز باهات کاملا موافقم اصلا من ظرف این 20 روز درکنار شما بودنم همینه خواستم همینو بگم من اینو در دادگاهای خانواده تجربه کردم خیلیا الکی زندگی میکنن و ادای زندگی کردن نه نه اینه بردگی میکنن فرقی نداره چه زن وچه مرد اون دو بخش که جنابعلی فرمودین کاملا وجود داره یعنی خیلی از زنگی ها پوشالی اتش زیر خاکستره با کمترین گفته ونکته از طرفین به تلی از اتش بدل میشه وبازم خوب گفتی بزرگوار میخاییم بی صدا باشیم ومیگیم این نیز بگذرد بقولی خیلیا کم اوردن اما پوستشان کلفت شده وگرچه از رمق افتادن اما چکنن گفتم بدبختانه امروز واقعیات اجتماع ما شده خط قرمز نباید گفت که بابا من دارم فنا میشم تو زندگی فرق نمیکنه زنم هم داره فنا میشه البته در کل میگم این هست اما ادعا داریم خیر خوشبختیم نه بابا دروغ میگید وهمون این نیز بگذرد اقا شب موقع خواب در ابنه بچشمان خود نه جای دیگر روکرده وبه نفس خود بگیم چی هستی کی هستی چه میکنی چه میخاهی انوقت که لحظات تنهایی قبل خوابه جواب در عدسی های چشم میگه بعد برو ببین کی هستی وچی میخای وایا خواست تو منطقیه همین وبس اما از روی وجدان بیدار ببین تو کی هستی وچه هستی خدا ترا برای چه اورده وتو چه پاسخ دادی بخدای خود وبا بندگانش چه کردی تو نماینده خدا بودی وهستی چه میکنی همین