دستِ آخر، «مسعود سلطانیفر»، در یکقدمی وزارت ورزش قرار گرفت و صندلی ریاست سازمان میراث فرهنگی خالی ماند. موج ترمیم کابینه دولت یازدهم، از همان روزهای اول، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را تحتتأثیر قرار داده بود و مدام صحبت رفتن رئیس این سازمان بود.
روزنامه شهروند: دستِ آخر، «مسعود سلطانیفر»، در یکقدمی وزارت ورزش قرار گرفت و صندلی ریاست سازمان میراث فرهنگی خالی ماند. موج ترمیم کابینه دولت یازدهم، از همان روزهای اول، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را تحتتأثیر قرار داده بود و مدام صحبت رفتن رئیس این سازمان بود.
رئیس سازمان میراث فرهنگی که در آغاز دولت روحانی نتوانسته بود سکان وزارت ورزش و جوانان را به دست بگیرد، صبح دیروز بهعنوان گزینه معرفی شده رئیسجمهوری برای سکانداری وزارت ورزش، راهی بهارستان شد. سیل تعریفها درباره مناسب بودن او برای این وزارتخانه در مجلس چنان طنین انداخت که حتی پورتال اطلاعرسانی سازمان میراث فرهنگی هم به جای پرداختن به میراث فرهنگی، از خبرهای تمجیدآمیز درباره ریاست سلطانیفر بر وزارت ورزش و جوانان پر شد. در این میان آنچه نگرانی بسیاری را برانگیخته، انتخاب جایگزین برای رئیس فعلی سازمان است.
جالب آنکه رئیسجمهوری، انتخاب را بر عهده خود سلطانیفر گذاشته و سکوت درباره این تصمیم، همه را به حدس و گمان و اتکا به شنیدهها واداشته است. گزینههای احتمالی برای تصدی ریاست سازمان میراث فرهنگی در این روزها، یکی و دو تا نبود و در نبود خبری رسمی درباره فرد جایگزین، در روزهای پیشین صحبت از انتخاب افرادی چون محمد بهشتی، احمد مسجدجامعی و مهدی حجت در منابع خبری مطرح بود، اما دیروز بعد از حضور سلطانیفر در مجلس احتمال انتخاب دو تن از اعضای شورای شهر تهران هم خبرساز شد.
همه گزینههای پیشرو
عصر دیروز در آخرین خبر اعلام شد که احمد حکیمیپور، از گزینههای ریاست سازمان میراث فرهنگی است. با این حال طرح انتخاب او که اکنون رئیس کمیته میراث فرهنگی و عضو شورای شهر تهران است، کمتر از ولیالله شجاعپوریان باعث تعجب شد. در خبرهای غیررسمی آمده بود که این عضو شورای شهر یکی از گزینههای تصدی پست ریاست سازمان است. او در گفتوگو با شورا آنلاین این خبر را تأیید کرده و گفته است که «شاید تقدیر این باشد که از شورا بروم» چرا که «میراث فرهنگی با روحیات من سازگارتر است.» اینطور که شجاعپوریان اعلام کرد، گویا «بعضی از نمایندگان مجلس و بعضی از افراد نزدیک به کابینه» در اینباره با او صحبت کردهاند و «چند نفر از اعضای کابینه» هم در این مورد با او تماسهایی گرفتهاند اما «هنوز هیچ چیز مشخص و قطعی نیست.» در این سالها منتقدان سازمان از نبود تخصص در ریاست این سازمان همیشه گلهمند بودهاند.
بررسی سوابق گزینههایی چون شجاعپوریان و مرتضی بانک (سیاستمدار و کارشناس امور بازرگانی، گردشگری و صنعت) که در شنیدهها نام او هم آمده است، تاییدی بر نگاه این منتقدان است. روزهای نخست، زمزمههایی از انتخاب صالحی امیری هم شنیده میشد، بسیاری از فعالان میراث فرهنگی به این انتخاب امیدوار بودند اما هنوز خبری رسمی درباره احتمال انتخاب او گفته نشده است. از سوی دیگر از مرتضی رحمانی موحد، معاون گردشگری این سازمان بهعنوان جدیترین گزینه جانشینی سلطانیفر نام برده میشود. هرچند او هم منتقدانی دارد، اما آشنایی او با سازمان از شانسهای انتخاب اوست. سیدمحمد بهشتی، رئیس فعلی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری که پیش از این هم در سالهای ٧٦ تا ٨٣ ریاست سازمان میراث فرهنگی را برعهده داشته، یکی دیگر از گزینههای احتمالی است، هرچند در گفتوگو با رسانهها گفته اکنون ایران نیست و از این ماجرا بیخبر است.
دو روز پیش همچنین، یکی از رسانههای محلی، «ابراهیم رضاییبابادی» استاندار سابق کرمانشاه، مدیرعامل فعلی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی را بهعنوان یکی از گزینهها نام برد. در خبرهایی هم گفته شد که «صالحی امیری» به جای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سازمان میراث فرهنگی خواهد رفت. صحبت از انتخاب احمد مسجدجامعی، عضو فعلی شورای شهر تهران و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی از روزهای پیش مطرح بود، هرچند او گفته که قرار نیست برای جانشینی بیاید.
نام محمدمهدی حجت که از بنیانگذاران سازمان میراث فرهنگی است هم برای این مورد آورده شده است. در این میان صحبت از «جمشید حمزهزاده» رئیس جامعه هتلداران ایران، «ابراهیم بایسلامی» رئیس هلدینگ گردشگری سازمان تأمین اجتماعی (هگتا)، «مرتضی بانک» مشاور رئیسجمهوری و معاون کل سرپرست نهاد ریاستجمهوری و «محسن مهرعلیزاده» عضو کنونی هیأتمدیره منطقه آزاد کیش هم در خبرها آمده؛ گزینههایی که منتقدان زیادی، حتی در خود سازمان دارند. با منتشر نشدن خبری رسمی در اینباره به نظر میآید صندلی ریاست سازمان میراث فرهنگی همچنان خالی بماند.
میراث فرهنگی رها شده است
از آغاز دولت یازدهم، توجه به گردشگری تا حدی بود که رئیسجمهوری هم درباره تغییرنام این سازمان به «گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی» سخن گفت، او درمراسم روز جهانی گردشگری به این موضوع تأکید کرد که نام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باید از آخر به اول خوانده شود؛ اظهارنظری که اعتراض منتقدان را برانگیخت این است که توجه بیش ازحد به بخش گردشگری و صنایع دستی، میراث فرهنگی را دچار رکود کرده است.
«کار آقای سلطانیفر فقط با گردشگری بود. اصلا با میراث فرهنگی کاری نداشت. مدام درحال کلنگزنی پروژهها و افتتاح هتل بود. او حتی تمایلی به دیدن آثار باستانی هم نداشت.» اینها گفتههای محمود میراسکندری، مدیر گروه باستانشناسی پیش از تاریخ پژوهشگاه میراث فرهنگی است. او به «شهروند» میگوید: «میراث در مدت ریاست مسعود سلطانیفر رها شده بود و اگر او یکی- دوبار به پژوهشگاه میراث فرهنگی سر زد، اصلا با بدنه آن صحبتی نکرد تا مشکلاتش را بداند و آسیبشناسیاش کند. این بیتوجهی درشرایطی است که این مرکز، بدنه پژوهشی سازمان است و باید به آن بها داد. در این سهسالی که پژوهشکده از شیراز به تهران نقلمکان کرده، هیچ پیشرفتی نداشته است.»
او اینچنین میگوید و اضافه میکند: «از طرفی، تاریخهای دورتر را هم اگر ببینیم؛ از سال ٨٨ فقط آدمها عوض شدهاند اما کارایی لازم را نداشته و ندارند. حالا باید دید نفر بعدی کیست؟ آرزویمان این است که با آمدن رئیس جدید میراث فرهنگی از رکود دربیاید. گزینه بعدی باید فرهنگی باشد، اما عجیب است، ازکسانی صحبت میشود مثل «مرتضی بانک»، اما او چقدر درباره این موضوعات تخصص دارد؟ البته گردشگری هم باید تقویت شود اما نه با فراموشی بخشهای دیگر.»
گردشگری، حیات میراث فرهنگی و صنایع دستی است
با این حال اما ابراهیم پورفرج، رئیس جامعه تورگردانان ایران، معتقد است؛ توجه به گردشگری باعث احیای دو بخش دیگر این سازمان است. او به «شهروند» میگوید: «گردشگری امری اقتصادی است و اگر بناست رونق بگیرد، باید کسی سکان را به دست بگیرد که توانمند، آگاه و شناخته شده باشد و درکنار دانستن اقتصاد و روابط بینالملل، بداند که ما به اشتغالزایی نیازمندیم. مدیریت این سازمان آزمایشگاه نیست که مدام کسانی بیایند و بروند و اتفاقی نیفتد، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، ارگان مهمی است که میتواند از نظر اقتصادی کشور را از درآمد تکمحصولی نفت برهاند و روابط را با دیگر کشورها توسعه دهد و مشکل بیکاری را حل کند.»
پورفرج معتقد است سلطانیفر برای رشد گردشگری تلاش خود را کرد اما بودجه و ابزار نداشت. «تلاش به تنهایی کافی نیست و جز بودجه، دانستن روابط بینالملل و توانایی هماهنگی با دیگر وزارتخانهها هم مهم است. باید دانست که برای توسعه گردشگری، وزارتخانههای دیگر، ابزار کار این سازماناند. میتوان کسی را که در بخش میراث فرهنگی شناخته شده و تخصص دارد را برای این سازمان گماشت، اما این گزینه باید بتواند از قبل میراث طبیعی و تاریخی ایران؛ بهره اقتصادی ببرد.»
او ادامه میدهد: «از طرفی باید بتواند با گسترش ارتباطات، تاریخ و تمدن ایران را معرفی و از طریق آن درآمدزایی کند. با اینکه بیشتر انرژی دربخش گردشگری گذاشته شد، اما نتیجه آنچه میباید، نشد. ترکیه و روسیه روابطشان به هم خورد، اما ما نتوانستیم گردشگران روسی را به ایران جذب کنیم. چرا؟ چون هیچکس ما را نمیشناسد. رئیس جدید باید در این زمینه تلاش و با صرف بودجه در نمایشگاههای مختلف ایران را بهعنوان مقصد جدید گردشگری، به درستی معرفی کند. ما اکنون توان جذب گردشگر را نداریم چون زیرساختی مهیا نیست.»
مصطفی راستیدوست، باستانشناس پژوهشگاه میراث فرهنگی هم در گفتوگو با «شهروند»، با بیان اینکه به مدیریت اجرایی مجموعه نقد دارد، میگوید: «نقد من به مدیریت اجرایی مجموعه است که اغلب بدون تخصص و با تخصصهای غیرمرتبط بوده است. مدیران اغلب مقطعی و برحسب مورد و رابطه انتخاب و برکنار شدهاند. ندیدهایم که مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، دورنمای تعیینشدهای از سیاستها و برنامههای آینده خود بدهند. این درحالی است که باید سیاست کلان هم درخصوص طرحهای ملی جدی گرفته شود اما درنظرنگرفتن چنین مواردی باعث شده آثار تاریخی حفاظت نشوند. از طرفی مشکل اینجا لابیگری است. هربار گروهی میآید، گروهی که به دنبال منافع گروهی بودهاند و نه منافع ملی.»
راستیدوست درباره نقص بخشهای دیگر میگوید: «اگر بخشهای پژوهشی آسیبشناسی شود، خواهید دید که در این مدت پژوهش نو و بدیعی درحوزه نظری انجام نشده است. درخصوص فعالیتهای میدانی هم نظارت دقیق نبوده و این فعالیتها یا بدون درنظرگرفتن نیازهای پژوهشی و هدف حفاظت انجام شده یا اصلا انجام نشده است. طرحهای ملی ازجمله؛ تهیه نقشه باستانشناسی کشور هیچوقت به سرانجام نرسید.
او معتقد است؛ سازمان میراث فرهنگی باید قدرتمند باشد و استراتژی مشخصی را دنبال کند تا بتواند درمقابل ارگانهای دیگری که سهوا و عمدا باعث تخریب میشوند، قد علم کند و حرفی بزند. نه سازمانی که در برابر شهرداری و توسعه بیرویه دیگر ارگانها سر تعظیم فرو بیاورد، اما متأسفانه قدرت سازمان هم خیلی پایین آمده و در شهرستانها این موضوع به وضوح دیده میشود.
به گفته راستی«در نهایت مهم نیست چه کسی جای سلطانیفر را خواهد گرفت. مهم این است که اولویت میراث فرهنگی باشد، مجموعه سازمان آسیبشناسی شود و اهداف بلندمدتی براساس تعریف قانون درنظر گرفته شود. نیاز است کسی روی کار بیاید که منافع ملی را به منافع گروهی و شخصی ترجیح میدهد؛ هرکس بنا بر تخصصش باید در سمتی قرار بگیرد، حالا نام او مهم نیست.»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
میراث فرهنگی رو ول کنید پولهای بی زبان صندوق ذخیره فرهنگیان چی شد؟!!! جز جیگر بگیره هرکی پول فرهنگیان رو بخوره....