باهنر به دنبال احیای رؤیای ناطق
باهنر در پی ناطق. آرزویی كه ناطقنوری داشت و محقق نشد حالا در كنش پساپارلمانی رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری متبلور شده است. ناطقنوری بعد از شكست در انتخابات ریاستجمهوری ٧٦ دیگر در هیچ انتخاباتی نامزد نشد و گفت كهنهكارهای سیاسی باید به دنبال اتاق فكر بروند.
باهنر میخواهد مانند ناطقنوری در سال ٨٤ نقش ناجی اصولگرایان را بازی كند. در این صورت محتمل است رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری هم مانند ناطق نتواند از پس نقشی كه آرزویش را دارد، برآید. باهنر میخواهد همان نقشی را بازی كند كه ناطق در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در انتخابات سال ٨٤ بازی كرد.
ناطق رئیس شورای هماهنگی نیرویهای انقلاب بود و باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با ١٧ تشكل اصولگرا؛ تشكلی كه بعد از فوت حبیب عسگراولادی به او به ارث رسیده است.
سال ٨٢ خبرهایی میرسید که قرار است ستاد انتخاباتی جناح راست زیر نظر ناطق شکل بگیرد. اگرچه ناطق میگفت رئیس هیچ ستاد انتخاباتیای نیست. او گفت: «روزی که از مجلس بیرون آمدم اعلام کردم بنا ندارم در انتخابات شرکت کنم به دلیل اینکه قائل هستم در دنیا سیاسیون باید عمر سیاسی برای خود تعریف کنند؛ کهنهکارهای سیاسی باید به اتاق فکر بروند». باهنر هم نگفته است قرار است رئیس ستاد انتخاباتی شود، اما مدام از حزب فراگیر اصولگرایی سخن میگوید. اخبار حاكی از این است كه جامعه روحانیت مبارز و آیتالله مهدویكنی از كنارگذاشتهشدن جامعه روحانیت مبارز در مسیر ائتلاف سال ٨٤ دلخور بودند.
از اینكه یك عضو این جامعه شخصا شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را زعامت كند و جامعه روحانیت برخلاف سالهای قبل، نقش محوری نداشته باشد، خوشحال نبودند. حالا هم در ظاهر اگرچه همه از محوریت جامعه روحانیت برای انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ دم میزنند و اعلام شده این نهاد كمیتههای انتخاباتی خود را هم تشكیل داده است، اما مشخص نیست در عمل تن به این زعامت داده شود. همانطور كه در انتخابات مجلس هم داده نشد و مشخص شد فهرست تهران مورد قبول و اجماع اعضای جامعه روحانیت نبوده است. احتمالا باهنر از آن تجربه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب سال ٨٤ درس گرفته و تمایلی به برهمزدن ساختار و ظاهر ائتلاف با محوریت جامعه روحانیت ندارد، اما حتما به نقشآفرینی جدی در پشت صحنه فكر میكند.
در سال ٨٤، ایده ناطق عملی شده و او مسئولیت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را - که سازوکاری تعبیهشده برای انتخابات مجلس هفتم بود - در آستانه انتخابات ریاستجمهوری نهم برعهده گرفت. قرار بود از میان گزینههای انتخاباتی یک نفر بهعنوان نامزد جناح راست انتخاب شود؛ ولایتی، قالیباف، لاریجانی، رضایی و احمدینژاد. ناطق با هرکدام از اینها ساعتها جلسه گذاشت اما به نتیجه نرسید. تلاشهایش ناکام ماند و اجماعی رخ نداد. حالا هم اگر باهنر به دنبال همان نقش و ایده ناطق باشد، احتمال شكستش زیاد است، این را خودش هم فهمیده كه ایده مهندسی معكوس را طرح كرده است.
این پایگاه خبر داده بود كه «ناطقنوری دیداری با مهدویكنی، دبیركل جامعه روحانیت داشته و به وی پیشنهادی مبنیبر انتخاب علی لاریجانی داده است اما آیتالله مهدویكنی ضمن مخالفت با اعلام كاندیدای شورای هماهنگی در مقطع فعلی، اظهار میدارد در صورت اعلام حمایت از علی لاریجانی از سوی شورای هماهنگی، وی رسما از علیاكبر ولایتی حمایت خواهد كرد. از سوی دیگر گفته میشد كه آیتالله مجتبی تهرانی، از علمای بزرگ تهران نیز در دیدار ولایتی با وی، به وزیر خارجه سابق تأكید كرده است كه به صورت جدی در انتخابات حاضر شود. همچنین آیتالله مشكینی رئیس مجلس خبرگان رهبری در دیدار علیاكبر ولایتی با ایشان، وی را مورد تأیید جدی قرار داده است».
جایگاه ناطقنوری در میان جریان اصولگرا و حتی جامعه روحانیت مبارز، در آن زمان بسیار وزینتر از جایگاه امروزی باهنر، میان اصولگرایان بود. آن هم درحالیكه برخی بزرگان این قوم مانند آیتالله مهدویكنی و حبیبالله عسگراولادی هنوز در قید حیات بودند. باید گفت در این شرایط پیشبینی شكست نقش زعامتگونه باهنر چندان دور از ذهن نیست. در آن زمان مشكل ناطقنوری، رقابت چهرههای اصولگرایی بود كه هریك قبای ریاستجمهوری را از پیش دوخته بر تن خود میدیدند و از گروههایی مانند «احمدینژادی»ها یا جبهه پایداری كه حالا هركدام برای خود جریان و عده و عُدهای دارند، خبری نبود.
ارسال نظر