مهرداد حجتي در روزنامه شرق نوشت: «سلام علیکم و رحمهالله برادر، شما هنوز نگران وزیر بعدی هستی؟»؛ چپی هنوز نرسیده و ننشسته، اینچنین سر صحبت را باز میکند. راستی که ساعتی قبل آمده، چهارمین فنجان قهوهاش را هم خورده است و منتظر پنجمی است.
مهرداد حجتي در روزنامه شرق نوشت: «سلام علیکم و رحمهالله برادر، شما هنوز نگران وزیر بعدی هستی؟»؛ چپی هنوز نرسیده و ننشسته، اینچنین سر صحبت را باز میکند. راستی که ساعتی قبل آمده، چهارمین فنجان قهوهاش را هم خورده است و منتظر پنجمی است.
میگوید: «سرسام گرفتهایم از این موضوع، دیگر حرفی نیست که بزنیم؟» چپی که روی صندلیاش مستقر شده، میگوید: «مثلا چه؟ میخواهی از سرآشپز کاخ ریاستجمهوری بگویم که بهتازگی گفته یکبار پیاز سوخته تو غذای احمدینژاد پیدا میکنند، میبرند آزمایشگاه تا ببینند مسئلهای نباشد؟!» راستی خندهاش میگیرد و میگوید: «شوخیت گرفته، گفتم حرف حساب». چپی میگوید: «حرف حساب را اتفاقا پرویز کاظمی، وزیر کار دولت احمدینژاد، به خود او زده؛ به احمدینژاد گفته تو به آخر خط رسیدهای».
راستی که حالا ترش کرده، میگوید: «این را که خودم شنیدهام. یک حرف تازهتر؟» چپی میگوید: «اینکه مدیر گروه اعتیاد دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان گفته مصرف الکل در ایران غیرقابل انکار است. این چطور؟ تازه نیست؟» راستی که دوباره خندهاش گرفته، میگوید: «این هم کهنه بود. تازهتر». چپی که از ولع او جا خورده، تبلتش را روشن و خبرها را جستوجو میکند. مکث میکند و میگوید: «از رو میخوانم. ایوبی، رئیس سازمان امور سینمایی، گفته سه سال پیش وقتی آمدم، سینما گرفتار بحران هویت بود. راهش را گم کرده بود و نمیدانست کجا هست و کجا باید برود؟
مهمتر اینکه دچار بحران هویت شده بود». راستی که فنجان پنجم را هم تمام کرده، بیهیچ خندهای میگوید: «یعنی ایشان آمد و سینما را نجات داد؟!» چپی که تازه فرصت کرده جرعهای قهوه بنوشد، میگوید: «لابد». راستی اسلایس کیک هویج را پیش میکشد و میگوید: «پس لابد خیلی وضع وخیم بوده؟! عجب! خُب بعدش؟» چپی به تبلت خیره میشود و میگوید: «بعدش گفته برای درستکردن اوضاع کلی دردسر کشیده تا آنجا که حتی برای دیجیتالکردن سینما به مجلس احضار میشود تا توضیح دهد چه سودی برای کشور دارد».
راستی که نیمی از کیک را خورده است، میگوید: «عجب؟! بعدش؟» چپی که فنجان قهوهاش را بالا برده تا جرعهای دیگر بنوشد، ناچار میشود ننوشیده جواب بدهد. میگوید: «ایشان گفته چطور میخواهیم با آمریکا مقابله کنیم؟ مگر مدعی مبارزه با آمریکا نیستیم؟ چطور میخواهیم در مقابل هالیوود بایستیم؟» کیک دیگری را برای راستی آوردهاند و او مشغول این یکی است که میپرسد: «خودش هم جوابش را داده لابد؟» چپی میگوید: «اگر مهلت بدهی، من جرعهای قهوه بخورم بعد» و منتظر پاسخ نمیماند. راستی هم کیک تازه را تمام میکند و میگوید: «اولی خوشمزهتر بود.
باید بگویم یکی از همان بیاورد». سفارش میدهد و گارسون هم بلافاصله میآورد. ضمن خوردن کیک تازه میپرسد: «خُب ایشان چه گفت؟» چپی میگوید: «هیچی. گفته برای مقابله با آمریکا باید هشتهزار سالن سینما داشته باشیم!» راستی که ترتیب کیک تازه را هم داده است، میگوید: «عجب؟! پس اگر اینطور است باید برای وزیر بعدی فکری کرد؟» چپی میگوید: «مجید مجیدی فکرش را کرده. گفته وزیر بهداشت چون بین هنرمندان محبوب است خوب است وزیر ارشاد شود». راستی میگوید: «اتفاقا اینطوری، پای بهداشت به فرهنگ باز میشود و فرهنگ بهداشتی میشود. چه خوب!»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر