«جنگ برای سیاره میمونها»در دنیای تاریکی
مت ریوز کارگردان، دیلن کلارک تهیهکننده و اندی سرکیس در نقش سزار در گفت و گویی اطلاعات تازهای از فیلم «جنگ برای سیاره میمونها» دادهاند و درباره اینکه در این دنباله چه چیزی را باید انتظار داشت صحبت کردهاند
در آخرین فیلم ما در نهایت دریافتیم که انسانها و میمونها با یکدیگر کنار نمیآیند، چیزی که به این دنباله پیش رو منتهی شد. از آن زمان چقدر گذشته و داستان حالا در چه نقطهای قرار دارد؟
ریوز: از آن زمان دو سال گذشته بنابراین ما در نبرد قرار داریم.
کلارک: ما در «طلوع..» سزار را در نقطه بسیار خاصی رها کردیم. او به تازگی یکی از قوانین میمونها را، "میمون نباید میمون را بکشد" شکسته است، و به او خبر رسیده که یک نیروی جنگنده از شمال -یعنی یک ارتش واقعی- برای شروع جنگ در حال پایین آمدن است، بنابراین جنگ شروع شده و ما در این زمان قرار داریم. جنگی که سزار خواهان آن نبود.
بسیاری کنجکاو هستند که در این برهه از زمان جهان چه شکلی است و اینکه آیا جنگلها هنوز وجود دارند.
کلارک : ما در این مورد بسیار صحبت کردیم. ایده مت این بود که ما زمانی که از «طلوع..» به فیلم بعدی رفتیم یک تصویر بزگ تر از "دنیای میمونها" بدست آوردیم و تماشاگر را به درون آن بردیم. برای «جنگ..» مت میخواست که در یک جغرافیای تازه کار را آغاز کند که تماشاگر متوجه شود ساکنان میمون حالا کجا هستند تا تماشاگر را در سفر افسانهای سزار به هرکدام از نقاط این منطقه ببرد و او را متوجه زمان ورود و خروج هر کاراکتر کند، که چیز متفاوتی بود. بنابراین جغرافیا از چیزی که در دو فیلم قبلی وجود داشت اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
ریوز : چیزی که به نظر من در فیلم قبلی جالب بود این بود که شما فکر میکرید در حال تماشای یک فیلم که اساس آن را کاراکترهای انسان تشکیل میدهند هستید. اما معلوم شد که این فیلم سزار است، و انسانی ترین کاراکتر در این داستان یک میمون است که این نابغه که کنار من نشسته آن را بازی میکند. نکته اینجاست زمانی که من در پروژه «طلوع..» وارد شدم چارچوب کلی کاملا میمون-محور نبود. سزار البته در داستان بود اما این کاملا داستان او نبود. به بقیه گفتم "بچهها، شما این را بدست آوردید. در دو فیلم قبل ما داستان را از نقطه دید سزار دنبال میکردیم و این یکی حتی باید بیشتر اینگونه باشد." و خب تقریبا ۱۶ دقیقه بعد ما داستان را کمی تغییر دادیم.
اندی، تو در نقطه بسیار جالبی با سزار ایستادهای، چراکه تو در چند فیلم نقش گالوم را به همین منوال بازی کردی اما او زیاد تغییر نمیکرد چون همان گالوم بود. در این فیلم تو نقش سزار را کاملا متفاوت با دو فیلم قبلی بازی میکنی، بنابراین چه چیزی را برای پیشرفت این کاراکتر به این فیلم آوردی تا این تغییر را نشان دهی؟
سرکیس: میدانید این بسیار اتفاق نادری است که یک بازیگر کاراکتری را از زمان کودکی او تا بلوغ و اساسا در طول زندگیاش بازی کند. سفری واقعا خارق العاده بوده است، و یک چیز بسیار جذاب و گیرا که همیشه دیدهایم سزار بوده است که در حوزه اخلاقی بسیار پابرجا ایستاده است. او از طرف انسانها مورد عشق و محبت واقع میشد، این بسیار بسیار مهم است، و او با این بزرگ شد. او تقریبا مثل یک انسان بزرگ شد، بنابراین این بسیار در تجربه زندگی او تا رسیدن به «طلوع..» اهمیت داشت، در آنجا او درواقع کوبا را میکشد، او را رها میکند و این گناه را پس از آن بر دوش میکشد. در «جنگ..» ما او را میبینیم که هنوز برای آن ماجرا از هم پاشیده است و کاملا نابود شده، و در همان زمان جنگ شروع شده است. او و میمونها حالا در معرض تهدید انقراض هستند. انسان ها هم سعی در بقا پیدا کردن دارند و موقعیت ناامیدکنندهای ایجاد شده که هیچ برندهای در آن وجود ندارد و آنها اساسا میخواهند یکدیگر را محو کنند. اتفاق زودهنگامی در داستان میافتد که او را به سویه بسیار تاریکی میکشاند و باعث میشود سرانجام متوجه منشاء خشم کوبا شود و به نوعی آن را بفهمد.
«جنگ برای سیاره میمونها» ۱۴ام ژوئیه ۲۰۱۷ به اکران سینماها درخواهد آمد.
ارسال نظر