«مطالبات حزبي بر خواستههاي مردمي ارجحيت دارد» اين شعار نانوشته جريان تجدیدنظرطلب در داخل كشور است كه به رغم آنكه در هيچ كدام از اساسنامههاي حزبي آنها به صراحت به آن اشاره نشده است اما با بررسي رفتار و مواضع اين جماعت طي سالهاي اخير ميتوان به راحتي دريافت كه تنها موضوعي كه براي آنها اهميت ندارد، مطالبات مردمي است.
روزنامه جوان نوشت: «مطالبات حزبي بر خواستههاي مردمي ارجحيت دارد» اين شعار نانوشته جريان تجدیدنظرطلب در داخل كشور است كه به رغم آنكه در هيچ كدام از اساسنامههاي حزبي آنها به صراحت به آن اشاره نشده است اما با بررسي رفتار و مواضع اين جماعت طي سالهاي اخير ميتوان به راحتي دريافت كه تنها موضوعي كه براي آنها اهميت ندارد، مطالبات مردمي است.
از زماني كه رئیس دولت کارگزاران سازندگی در اوايل دهه ۷۰ تأكيد كرد كه در پيشرفت كشور به ناچار قشر مستضعف بايد زير چرخهاي توسعه له شود تا مقطعي كه در شعارهاي تبليغاتي محمد خاتمي توسعه سياسي و آزادي بيان جاي شعارهايي كه مرتفعشدن مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم اولويت آن بود تاكنون همواره دغدغههاي مردم جايگاه بسيار پايينتري را نسبت به اهداف جناحي داشته است و بازخواني كارنامه سه ساله اخير وابستگان به اين طيف به خوبي چنين ادعايي را اثبات ميكند.
هرچند بهبود فوري معيشت يكي از دستاوردهاي مسلم مذاكرات هستهاي مطرح ميشد كه اكنون پس از گذشت هفت ماه از روز اجراي برجام نه تنها هيچ كدام از وعدههاي اقتصادي محقق نشده بلكه بيتوجهي به معيشت مردم موج نگراني و ناراحتي جامعه از خروجي برجام را دامنهدار كرده آن هم در شرايطي كه طي هفتههاي اخير بسياري از كالاهاي اساسي مردم گران شده و ركود به صورت گستردهتري در اصناف مختلف قابل رؤيت است. در چنين شرايطي نه تنها جريان غربگرا كوششي در جهت بهبود اوضاع اقتصادي جامعه در دستور كار قرار نميدهد بلكه در تريبونهاي مختلف و از جمله در سطح رسانهها نسبت به آن بياهميتي نشان ميدهد و اولويت خود را كه همان مطالبات حزبي است پيگيري ميكند.
روش كنوني برخورد جريان تجديدنظرطلب در برخورد با مشكلات روزمره مردم و بيتفاوتي نسبت به آن نشان ميدهد گره زدن مشكلات اقتصادي مردم با مذاكرات- كه استارت آن يك سال مانده به انتخابات بهار۹۲ زده شد - تنها محملي براي رسيدن به يك هدف بالاتر بوده است، به عبارت بهتر شعار «گشايش اقتصادي با ابزار مذاكره با امريكا» يك هدف را دنبال ميكرده و آن همراه كردن مردم با خواستههاي حزبي است، چرا كه تئوريسينهاي اين جريان اعتقاد دارند در صورتي كه اهداف بالادستي حزبي نظير «عاديسازي رابطه تهران- واشنگتن» با حمايتهاي مردمي همراه شود، ميتواند ضمن مشروعيتبخشي به شعارهاي حزبي، حاكميت را براي تغيير رفتار تحت فشار قرار دهد و آن را در مقابل اين خواستههاي حزبي به تسليم بكشاند، به همين دليل ميتوان بهخوبي درك كرد زماني كه يك گام از يك سناريو، ظاهراً با موفقيت طي شده است- و آن قبحزدايي از روابط مستقيم ايران - امريكاست- آنچه اهميت و اعتبار ندارد دغدغههاي عمومي است چراكه اساساً هدف اوليه و اساسي چيزي غير از مرتفع شدن مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم است و آن «عاديسازي روابط تهران- واشنگتن» بوده است.
حال نبايد انتظار داشت شخصيتها و رسانههاي وابسته به اين جريان طي هفتهها و روزهاي اخير از مشكلاتي نظير تورم، گراني، ركورد و بيكاري سخني به ميان آورند يا به انتقاد از دولت در اين رابطه بپردازند چرا كه اهداف اوليه با موفقيت به تحقق رسيده و بايد به فكر برداشتن گامهاي اساسي ديگر بود.
بهخوبي ميتوان با تورق روزنامههاي جريان تجديدنظرطلب واظهارات برخي شخصيتهاي وابسته به اين جريان كه در برخي صفحات همين روزنامهها پوشش داشته پي برد كه آنچه داراي اهميت و ارزش نبوده و نيست، دغدغههاي روزمره مردمي است كه به اميدهاي فراوان به دکتر روحاني رأي مثبت داده و در انتظار بودند برجام حداقل برخي گرههاي اقتصاديشان را بگشايد در حالي كه اساساً اولويت اهداف حزبي است كه به صورت پيوسته براي تحقق آن گام برداشته شده است.
«ناگفتههاي زندگي خصوصي آيتالله هاشمي»، «اختيارات شهرداري تهران بيشتر از رئيسجمهور است»، «ناكامي هجمه آلماني عليه دلواپسان ايراني»، «تجمع عليه يك بازي فوتبال»، «خوشحالي ظريف از نگرفتن جايزه صلح نوبل»، «مقابل ساپورتپوشان منطق جواب نميدهد»،«چكها براي مداحان متعلق به ما نيست»، «لاريجاني نامزد انتخابات۹۶ نميشود»، «لشكر ناكارآمد حقوقبگيران»، «كنسرت در خودرو»، «لاريجاني: نميآيم»، «سفير تركيه: پيشنهاد كمك به بهبود رابطه ايران و عربستان را دادهايم»، «تجمع اعتراضي به بازي فوتبال» و «هاشمي: ميخواهم قهرمان صلح باشم» اينها تنها بخشي از تيترهاي روزنامههاي زنجيرهاي جماعت تجديدنظرطلب است كه نه تنها به مشكلات اقتصادي مردم نپرداخته بلكه تلاش كرده همچنان اهداف حزبي را در اولويت قرار دهد و هيچگونه اشارهاي به بينتيجه بودن برجام در بخش رفع تحريمها و بهبود وضعيت معيشتي مردم نداشته است.
به راستي در شرايطي كه اهداف حزبي اين جريان در زمينه مذاكرات هستهاي تحقق يافته است چرا بايد انتظار داشت اين جماعت روي مسائلي تمركز كند كه براي آنها موضوعيت ندارد و مسئلهاي فرعي به حساب ميآيد؟
زماني كه اينگونه با مسئله بيتفاوتي جريان غربگرا به دغدغههاي عمومي روبهرو ميشويم ميتوانيم به راحتي بسياري از معادلات سياسي را هم حل كنيم و از جمله اين شبهمعادله را كه در شرايطي كه دغدغههاي اصلي جامعه، برآورده نشدن وعدههاي برجامي و لزوم تحقق وعدههاي داده شده توسط دولت يا ضرورت برخورد قاطع با مديران صاحب فيشهاي حقوقي است چرا روزنامههاي زنجيرهاي سعي كردند «برگزاري دادگاه متهمان حمله به سفارت عربستان»را به صورت هماهنگ به تيتر يك خود تبديل كنند؟
يا پاسخ سؤالات مشابه را هم ميتوان به راحتي جستوجو كرد؛ چرا اين جماعت از لزوم برخورد قضايي و حتي كيفري با مجرمان دولتي حرفي به ميان نياورده و به اين مطالبه عمومي ارج ننهاده است و در مقابل تلاش كرده هر چند روز در ميان با برجستهكردن جرائم بابك زنجاني يا ديگر مفسدان اقتصادي دست به فرافكني بزند؟
اين برخورد دوگانه جماعت تجديدنظرطلب با مسئلهاي به نام فساد و جرم اين شائبه را تقويت و حتي به يقين تبديل ميكند كه اين غربگرايان تلاش ميكنند با بهكارگيري تاكتيكهايي نظير «اصلي كردن مسائل فرعي» اهداف حزبي پدرخواندههاي خود را محقق سازند و توجهي به مشكلات و دغدغههاي عمومي مردم ندارند.
برهمين اساس بايد اذعان كرد براي وابستگان به اين جريان مطالبات مردمي اعتباري ندارد و اين مقتضيات حزبي- جناحي است كه تعيين ميكند روي كدام مسئله تمركز كنند، هر چند مصاديق و موارد بسياري را ميتوان براي اين برخورد دوگانه اين جريان با پديده فساد و جرم ذكر كرد که مهمترين آن مسئله جرائم متنوع و متكثر «م.هـ» است كه به رغم آنكه برخورد با وي دغدغه عمومي بود اما هيچگاه مورد نظر اين جريان قرار نگرفت.
غربيها هم فقدان بهبود معيشتي را فرياد ميزنند
نه تنها منتقدان و جامعه ايراني به عدمبهبود معيشتي و بيتوجهي جريان غربگرا به اين مسئله اذعان دارند بلكه تاكنون برخي شخصيتها و رسانههاي غربي نيز به اين موضوع اشاره دارند و تأكيد كردهاند كه عملاً هيچ گشايش محسوسي در زندگي مردم ايران روي نداده است، به عنوان نمونه بلومبرگ با اعلام اينكه هنوز موانعي سر راه سرمايهگذاري در ايران وجود دارد و وضعيت زندگي مردم با لغو تحريمها بهبود نيافته است، مينويسد: تكنرخي شدن ارز موجب شفافيت اقتصادي و جذب سرمايهگذاران ميشود.
بلومبرگ همچنين نوشته است، پايان ارز دونرخي باعث افزايش شفافيت مالي و اقتصادي و كاهش هزينهها خواهد شد. براساس اين گزارش، هنوز موانعي بر سر راه سرمايهگذاري خارجي در ايران وجود دارد و همچنان ايرانيها معتقدند وضعيت زندگي آنها در سال جاري با لغو تحريمها بهبود نيافته است.
بخشي از تحريمها به دليل اينكه امريكا ايران را متهم به توسعه موشكي و حمايت از گروه تروريستي ميكند، همچنان پابرجاست.
ماه گذشته روحاني رئيسجمهور ايران تأكيد كرد كه نرخ ارز به سمت تكنرخي شدن حركت كند، چند روز بعد وليالله سيف رئيس بانك مركزي ايران گفت: سياست تكنرخي بايد قبل از پايان سال جديد اجرايي شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
معلومه دعواهای حزبی سیاسی منافع دارند واسشون* زیرا قدرت دستشون بیاد یعنی پول و میاد* پس مردم این وسط کشک هستند*
معلوم جنگ حزبی بهتره،،چون منافع داره،،این هم که تو سخنان از حمایت مردم میگند، ....
وا،این چه حرفیه معلومه حزب اصلامگه تاحالامردم درکاری دخیل بودن دربخوربخوردرحقوق های نجومی این حرفونزن فقط به حزب بچسبیدمبادابه فکرمردم باشید
ادم سیر که هیچ موقع از شکم گرسنه خبر دار نیست.
بخدا قسم تنها حرف راست رو از این روزنومه شنیدم شرف بدرودت ای مدیرمسؤل حرف وقتی راست وحقیقت باشه همه میپذیرند..
سیر فقط مسؤلین وقوم وخیشاشونن. کاش ماهم یه مسؤل قوم خیش داشتیم سیر میشدیم.