اوباما، رئیس جمهوری که هیچ چیز یاد نگرفت
نشریه نیویورک پست، در تحلیلی درباره ذهنیتی که باراک اوباما در طول ۸ سال تصدی ریاست جمهوری آمریکا داشته، مینویسد: «اوباما در یک مصاحبه گفته بود: اگر شما به گذشته نگاه کرده و سخنرانیهای من را به هنگام کاندیداتوریام برای سنای آمریکا در سال ۲۰۰۳ بخوانید و یا عقبتر رفته و اظهاراتی که به هنگام دوران حضورم در دانشگاه حقوق هاروارد مطرح کردم را ببینید، جهانبینی من کاملاً مثل همیشه است.
خبرگزاری ایسنا: نشریه نیویورک پست، در تحلیلی درباره ذهنیتی که باراک اوباما در طول ۸ سال تصدی ریاست جمهوری آمریکا داشته، مینویسد: «اوباما در یک مصاحبه گفته بود: اگر شما به گذشته نگاه کرده و سخنرانیهای من را به هنگام کاندیداتوریام برای سنای آمریکا در سال ۲۰۰۳ بخوانید و یا عقبتر رفته و اظهاراتی که به هنگام دوران حضورم در دانشگاه حقوق هاروارد مطرح کردم را ببینید، جهانبینی من کاملاً مثل همیشه است.
این اظهارنظر اوباما، از آنجا که تنها نشان دهنده غرور و افتخار به خود است، تاسف برانگیز است. برای اوباما مهم نیست که جهان به آتش کشیده شده، آمریکا فضای چند قطبی پیدا کرده، طرح بهداشت و درمان اوباما تبدیل به یک طرح بیمار شده، اقتصاد با سرعت یک حلزون رشد پیدا کرده و یا اینکه بسیاری از شهرهای آمریکا تبدیل به یک میدان جنگ نژادی شدهاند.
اوباما ظاهراً معتقد است که هیچ کدام از این مشکلات تقصیر او نیست. در حالی که رای دهندگان متمرکز بر انتخاب جانشینی برای اوباما هستند اما اوباما متمرکز بر میراث خود است.
بخش عمده تلاشهای او در آستانه خروجاش از ریاست جمهوری صرف توضیح این میشود که چه کارهایی انجام داده و همچنین تاکید میکند که کارهایی که او انجام داده درست بودهاند. از نظر اوباما کارهایش همیشه درست است. اگرچه در حرفهای او چیز جدیدی وجود ندارد اما میتوان یکسری نکات ارزشمند از نحوه دفاع او از یک میراث غیرقابل دفاع برداشت کرد. این باید هشداری برای دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون نسبت به اینکه در قدرت چه تلههایی است، باشد.
به هرحال کسی که ماه ژانویه آینده به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری سوگند یاد خواهد کرد، در خواهد یافت که غرور و تکبر عامل مشترک بسیاری از شکستهای اوباما بوده است.
اوباما در یک مقطع گفته بود به این نتیجه رسیده که منتقدانش حتی برای آنکه در ارزیابی یا توصیههای خود عادل باشند، تلاش نمیکنند و از نظر وی این موجب میشود که او منتقدانش را نادیده بگیرد و آزادی بیشتری پیدا کند.
اوباما برای شکستهایش چه شکست در اعمال خط قرمز خود در سوریه و چه در دادن دستورهای اجرایی برای اقدامات کنگره هیچ اظهار تاسفی نمیکند. او همواره تصور میکند حق با اوست و بقیه اشتباه میکنند. این یک مشخصه دولتی است که خودش را بزرگترین منفعت ویژه دانسته و از قدرت سوءاستفاده میکند تا تنها مراقب خود باشد.
میتوانیم نگاهی به دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو. بوش بیندازیم. در آن زمان همه قبول داشتند که او رئیس جمهوری است که باید به دلیل مشکلات کشور پاسخگو دانسته شود. در آن زمان تقصیر جنگی که هرگز آن گونه که برنامه ریزی شده بود، موثر نیفتاد و یا تاثیر یک بلای طبیعی یا فاجعه اقتصادی به دوش رئیس جمهور بود اما در دوره اوباما او به همراه همراهان بهانه تراشش با هوشمندی این روند را تغییر دادند، اکنون مردم آمریکا هستند که مقصر هر اتفاق اشتباهی تلقی میشوند.
در این وضعیت مردم یکسری گونههای حیات تاسف برانگیز و نادان هستند که تنها در مقابل انتخابهای عاقلانهای که دولت برای آنها در نظر میگیرد، مقاومت میکنند.
اوباما در مصاحبهاش با نیویورک پست و مصاحبههای دیگرش به وضوح نشان داده که هنگام ترک ریاست جمهوری همچنان جهانبینی و تعصبات خود را حفظ کرده است.
اوباما در کمپین انتخاباتی سال ۲۰۰۸ در مراسمی در سانفرانسیسکو گفته بود: مردم سفیدپوست طبقه کارگر در پنسیلوانیا و جاهایی مثل آن به آسیبپذیری اقتصادی دچار شده و نفرتی را در درون خود حس میکنند و در قبال افرادی که مثل آنها نیستند متوسل به سلاح، بهانههای مذهبی یا خصومت میشوند.
اوباما در ادامه این اظهاراتش گفته یود: همین افراد احساسات ضد مهاجران و ضد صاحب منصبان تجاری را به عنوان راهی برای ابراز نارضایتیهای خود در پیش گرفتهاند. تصور کنید اگر اوباما به حرفهای این افراد گوش میداد یا مشکلات آنها را مشروع میدانست وضعیت چگونه بود اما اوباما گلایههای آنها را تنها سروصدای اضافی میدانست و آنها را یکسری افراد متعصب تلقی میکرد.
در نهایت این رویکرد اوباما موجب شده بود او کشور را با نفرت بیشتر و با اختلاف و تفرقه بیشتری به نسبت آغاز ریاست جمهوریاش به جا بگذارد.
ظهور ترامپ به عنوان یک عامل مخالفت با مهاجرت یا صاحب منصبان تجاری یک بخش بزرگ از میراث اوباما است.
اوباما همواره گفت که میخواهد آمریکا را تغییر دهد. رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری مطمئناً تغییر شکلی که اوباما در ذهن داشت، نیست اما تغییری است که به او تحمیل میشود.»
ارسال نظر