دیاکو حسینی- تحلیلگر روابط بینالملل در روزنامه شرق نوشت: انتقادات اخیر مقامات ایرانی از کشورهایی که نوعا در پرتابکردن منطقه به سراشیب تمدنی سهیم هستند، نباید مانع از شنیدهشدن پژواک رسا و صادقانهای شود که مسئولان ایرانی قصد داشتند در نشستها و دیدارهای انجامشده در نیمکره غربی، جهانیان را از آن آگاه کنند.
دیاکو حسینی- تحلیلگر روابط بینالملل در روزنامه شرق نوشت: انتقادات اخیر مقامات ایرانی از کشورهایی که نوعا در پرتابکردن منطقه به سراشیب تمدنی سهیم هستند، نباید مانع از شنیدهشدن پژواک رسا و صادقانهای شود که مسئولان ایرانی قصد داشتند در نشستها و دیدارهای انجامشده در نیمکره غربی، جهانیان را از آن آگاه کنند.
محتوای این پیام عبارت از این بود که جمهوری اسلامی ایران آماده هرگونه همکاری برای خاتمهدادن به بحرانهای انسانی در منطقه موسوم به خاورمیانه و فراسوی آن است. جمهوری اسلامی ایران، دلایل قانعکنندهای برای حمایت از خاتمهدادن فوری جنگ در سوریه، یمن و عراق دارد:
١- با وجود آنکه توافق هستهای میان ایران و گروه ١+٥ زمینههای گشایشهای اقتصادی جدیدی را براي ایران فراهم کرده، اما بهرهگیری حداکثری از مزایای برجام درحالیکه هرجومرج در مناطق پیرامونی، ضمن بهآشوبکشاندن کریدورهای تجاری، احساس ناامنی و بیثباتی را به جهان القا میکند، ممکن نیست. همین مسئله موجب شده بخشی از حلقههای تصمیمگیری در ایران ایده «منطقه قویتر» را به «قویترین در منطقه» ترجیح دهند.
٢- جنگهای منطقه به یکی از بزرگترین فجایع تاریخی، پس از نسلکشیهای دهه ٩٠ در آفریقا تبدیل شده است. اکنون در یمن ٨٢ درصد از جمعیت ٢٧میلیونی آن، نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند. در عراق این رقم به ١٠ میلیون و در سوریه به ١٢ میلیون نفر میرسد درحالیکه بیش از ٨٢ درصد از مردم کشور اخیر، زیر خط فقر زندگی میکنند. دفتر هماهنگی امور انساندوستانه سازمان ملل متحد تخمین میزند وضعیت عمومی سوریه، به میزان چهار دهه پسرفت داشته و از سال ٢٠١١، امید به زندگی در میان این ملت بیش از ٢٠ سال تقلیل یافته است. نهفقط این آمارها حکایت از واقعیتیافتن یک مصیبت اخلاقی دارد، بلکه جمهوری اسلامی ایران نمیتواند این واقعیت را از دورنمای استراتژیک خود کنار بزند که فروماندگی مهمترین کشورهای منطقه همراه با موجی از جوانان سرخورده، رنجدیده، افراطی و مملو از بغض و نفرت، غرب آسیا را تا دههها به قعر کشمکشهایی فروخواهد برد که همراه با خود مفهوم توسعه را از هر معنایی خالی میکند.
٣- جمهوری اسلامی ایران مانند هر کشور خردمند دیگری نمیتواند تاکنون به نتیجهای جز این رسیده باشد که منازعات جاری با فتوحات مطلق یک کشور و شکستهای مطلق سایر کشورها خاتمه نخواهد یافت. تا امروز دهها سرباز ایرانی جان خود را در میدانهای نبرد با گروههای تروریستی از دست دادهاند. درک این نکته برای رقبا و دشمنان ایران اهمیت دارد که در بطن فرهنگ استراتژیک ایرانی حتی افزایش شمار شهدای ایران نیز نمیتواند جمهوری اسلامی ایران را به تسلیمشدن در برابر توافقی ناعادلانه و نابرابر وادار کند. اما اگر راهی برای پایاندادن منصفانه به این قتلعام وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران مشتاقانه از آن حمایت خواهد کرد.
٤- اسرائیل تنها بازیگری است که از تداوم حیات داعش و سایر گروههای تندرو تروریستی در آشوب سوریه و عراق منتفع میشود. از دیدگاه این رژیم، داعش میتواند در هماهنگی با منافع آن در سوریه عمل کند؛ هرچند در یک نگاه بلندمدت، پیروزی کامل داعش را عمیقا با اهداف اسرائیل ناسازگار بیابد. اگر وضع موجود موجب رضایت اسرائیل است، بههماندلیل نیز نارضایتی ایران را به دنبال خواهد داشت.
٥- جمهوری اسلامی ایران ممکن است مانند هر کشور دیگری ناخواسته، خطاهایی را مرتکب شده باشد، اما حمایت فرقهای از شیعیان در برابر سایر مذاهب اسلامی هرگز دستور کار رسمی سیاستگذاری نبوده است. جنگهای جاری به بار این اتهام علیه ایران افزود که حامی شیعیان در مقابله با سایر فرق اسلامی است. فقط در شرایط پایاندادن به این جنگهاست که ایران میتواند فرصت کافی برای اثبات ناروابودن این اتهامات، رهاکردن شیعیان از فشارهای سیاسی در پی متهمشدن به همکاری با ایران و متوقفکردن تشتت در جهان اسلام را بهدست آورد.
٦- جمهوری اسلامی ایران در این برداشت با ناظران آگاه جهان همعقیده است که ناکارآمدی رژیمهای سیاسی، مهمترین سرچشمه خشونت و افراطیگری در جهان اسلام است. انقلابهای عربی در واکنش به این ناکارآمدی شکل گرفتند اما منحرفشدن انقلابها به واسطه رویارویی فرقهای، بهانه کافی را در اختیار حکومتهای مستبد قرار داد که اصلاحات سیاسی و اقتصادی را متوقف کنند. اتمام منازعات کنونی، درخواست برای اصلاحات سیاسی را به مسیر سازنده خود بازخواهد گرداند و در صورت انجام آن، جمهوری اسلامی ایران نیز میتواند در گشایشهایی که نظامهای سیاسی رضایتبخشتری را ایجاد میکنند، چشمانداز مطلوب خود را برای تأمین امنیت و رونق و ثبات در منطقه جستوجو کند.
٧- ادامه رویاروییهای نیابتی، احتمال وقوع جنگهای ناخواسته را بهطور درخورتوجهی افزایش میدهد. ایران نمیتواند از زندگی در منطقهای تا بندندان مسلح لذت ببرد. درحالحاضر، میانگین هزینههای نظامی در خاورمیانه معادل شش درصد از تولید ناخالص داخلی یعنی بالاترین میزان در سطح جهانی است. در سال جاری، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در مجموع ١١٦ میلیارد دلار صرف بودجههای نظامی کردهاند. درحالیکه در رأس آنها عربستان سعودی ٩٠ میلیارد دلار کسری بودجه را تجربه کرد. این مقدار سرمایهگذاری حیرتانگیز نهفقط نتوانسته توانایی بازدارندگی و موازنههای منطقهای را به صورت معناداری تغییر دهد، بلکه سرمایههایی را که میتوانست برای سازندگی و توسعه ملتهای منطقه به کار گرفته شود، صرفا در راستای منویات فروشندگان بزرگ تسلیحات هدر داده است.از آن بدتر، انبارشدن تسلیحات همزمان با صعود مارپیچ بیاعتمادی، جنگهای ناخواستهای را محتمل میکند که فارغ از نتایج نظامی آن، منطقه را به پایینتر از آنچه امروز قرار دارد، خواهد کشاند.
٨- کشمکشهای موجود چارهای جز تقسیمات جدید جغرافیایی که محصول تکرار تملک و ازدستدادن سرزمینها از سوی شبهنظامیان و مبارزان محلی است، به جا نخواهد گذاشت.
٩- داعش در سال گذشته مسئول ٥٦درصد از مرگومیرهایی بود که در منطقه اتفاق افتاده است. با ادامه بنبست سیاسی در منازعات جاری، توأم با شدتگرفتن سربازگیری گروههای افراطی، داعش و شاخههای وابسته به آن، بیشترین مزیت را به دست خواهند آورد. همانطور که در حملات تروریستی به اروپا، ایالات متحده، ترکیه و عربستان سعودی به اثبات رسید، راهی برای محصورکردن مرزهای عمل تروریسم به درون نواحی منازعه وجود ندارد.
تاکنون دهها نقشه عملیات تروریستی در خاک ایران شناسایی و پیش از بهاجرادرآمدن مهار شدهاند. این موفقیتهای اطلاعاتی موجب کناررفتن خطر دائمی گروههای تروریستی برای جمهوری اسلامی ایران نخواهد شد.
١٠- زیستن در جهان پساآمریکایی، مستلزم نقشآفرینی مسئولانه قدرتهای منطقهای است که جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین آنها در خلیجفارس و غرب آسیاست. درحالیکه ایالات متحده در گذر قرن ٢١، رغبت و توان کمتری برای مداخله و کنترل در مناطق دوردست دارد، ایران آن صورتی از نظم منطقهای جایگزین را میپسندد که نه متکی بر رقابتهای سلطهجویانه و سرشار از بیاعتمادی، بلکه استوار بر موازنه قدرتی باشد که حافظ تمامیت سرزمینی، حسن همجواری، مداخلهنکردن در امور داخلی سایر کشورها و همکاریهای اقتصادی و امنیتی مترقیانه و دستهجمعی است. دگرگونیهای شتابان در دهه اخیر، ما را از گامبرداشتن در این مسیر سازنده دور کرده است و اگر بنا باشد ایران جایگاه شایستهاش را از طریق رهبری جمعی با همسایگانش در ژئوپلیتیک نوسازیشده قرن جدید بیابد، میتواند متواضعانه نخستین کشوری باشد که ابتکار عملهای ضامن صلح و بازگرداندن آرامش را به دیگران ارائه میکند. بههمیندلیل است که جمهوری اسلامی ایران، بارها اراده خود را برای نجاتدادن تمدن اعلام کرده، اما وجود اشتیاق برای استقرار صلح در جمهوری اسلامی ایران به منظور رسیدن به صلح کافی نیست. حداقل
نه تا وقتی که سایر کشورهای منطقه که سرنخی از بحرانهای جاری را در دست دارند، حاضر به برشمردن دلایلی نیستند که صلح را بر جنگ برتری میبخشد.
تغییر مرزهای جغرافیایی براساس نقشههای فتوحات یا خطکشیهای قومی و فرقهای، آیندهای تیرهتر از امروز را برای مناطق درگیری ترسیم خواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران با درنظرگرفتن شرایط استراتژیک جدیدی که تغییرات مرزی را در مناطق مجاور پدید خواهد آورد، این جابهجایی را در نقشههای جغرافیایی زیانبار میداند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
ای کاش تمام سیاستمدارن منطقه و بعضی از تصمیم گیران داخل در مورد این مطالب عمیقا تامل کنند