جایگاه ایران در جدول جهانی امید به زندگی
صحبت درباره امید به زندگی در ایران با هفته سالمند گره خورده است به این صورت که احتمالا مسئولان با نزدیکشدن به روزهای این هفته به منشیهایشان میسپارند حداکثر عددی که بهتازگی برای امید به زندگی در کشور اعلام شده را آماده کنند تا آنها در سخنرانیهایی که در روزهای آینده به همین مناسبت خواهند داشت این آمارها را اعلام کنند.
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: صحبت درباره امید به زندگی در ایران با هفته سالمند گره خورده است به این صورت که احتمالا مسئولان با نزدیکشدن به روزهای این هفته به منشیهایشان میسپارند حداکثر عددی که بهتازگی برای امید به زندگی در کشور اعلام شده را آماده کنند تا آنها در سخنرانیهایی که در روزهای آینده به همین مناسبت خواهند داشت این آمارها را اعلام کنند.
البته به نظر ميرسد منشي مسئولان مختلف با هم هماهنگ نيستند و از منابع مختلف اقدام به جمعآوري آمارها ميکنند. اينطور ميشود که وزير بهداشت و معاون تحقيقات و فناورياش هرکدام آمارهاي متفاوتي از سن اميد به زندگي در ايران ارائه ميکنند. ديروز وزير بهداشت يکي از سخنرانان همايش پيادهروي خانوادگي بود که به مناسبت هفته سالمند برگزار شد؛ او در اين مراسم گفت: «اکنون اميد به زندگي در ميان مردان، ۷۶ سال و در ميان زنان، ۸۱ سال است.» همزمان با او رضا ملکزاده، معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، گفت: «۷۰ سال پيش، اميد به زندگي در بدو تولد ۴۵ سال بود اما امروزه ميزان اميد به زندگي در بدو تولد در مردان به ۷۷ و در زنان به ۸۰ سال رسيده است.»
جالب اين است که هر دوي آنها از سوي يک نهاد صحبت ميکنند و انتظار ميرود حداقل در اعلام آمار موضوع به اين مهمي از يک منبع استفاده کنند. ممکن است با خودتان بگوييد يکي، دو سال تفاوت آنقدرها مهم نيست اما محمد ميرزايي، رئيس انجمن جمعيتشناسي ايران، دراينباره ميگويد: «بالابردن سن اميد به زندگي کار دشوار و زمانبري است يعني نياز به برنامهريزيهاي بلندمدت و بسترسازيهاي فراوان دارد. معمولا در شرايط عادي مدتها طول ميکشد که سن اميد به زندگي در کشوري يک سال تغيير کند مگر اينکه اتفاق خاصي در جامعه بيفتد.»
جالبتر از تفاوت آماري بين حرفهاي وزير بهداشت و معاونش، دلايلي است که آقاي وزير درباره تفاوت سن اميد به زندگي مردان و زنان در ايران آورده؛ او گفته است: «دليل اينکه اميد به زندگي در ميان بانوان ايراني نسبت به مردان، پنج سال بيشتر است به وفاداري آنها نسبت به همسران و مراقبت از زندگي و اموالشان برميگردد.» اين حرفها در حالي گفته ميشود که دانشمندان در ايران و کشورهاي ديگر سالهاي زیادی تلاش کرده و ميکنند تا به دلايل علمي تفاوت سن اميد به زندگي مردان و زنان پي ببرند. ميرزايي درباره اين موضوع ميگويد: «احتمالا منظور وزير بهداشت اين بوده که زنان به دليل وفاداري بيشتر، کمتر از مردان به سمت رفتارهاي پرخطر جنسي ميروند و اين موضوع در مجموع روي ميانگين سني آنها تأثير ميگذارد.
شايد اين حرف بهعنوان يک نظريه جالب باشد اما چندان علمي نيست و در جواب اينکه چرا ميانگين عمر زنان و همينطور اميد به زندگي آنها متفاوت است، دلايل علمي زيادي بهدست آمده مانند اينکه حضور زنان در صحنههاي پرخطر مانند جنگ، تصادفات رانندگي و... کمتر است؛ البته اين فقط يک دليل است و براي توضيح دلايل بايد مقالات علمي ارائه کرد که هرکدام بر وجهي مطالعه کردهاند. از سويي اميد به زندگي فاکتورهاي متعددي را دربرميگیرد مانند مرگومير نوزادان و کودکان که دراينباره هم اغلب تعداد مرگومير در نوزادان و کودکان دختر کمتر از پسران است.»
ايران در ميانههاي جدول جهاني
جدا از نکات عجيب در حرفهاي وزير بهداشت و تفاوت آمارهاي او و معاونتش اصل مطلب که افزايش سن اميد به زندگي در کشور است، موضوع پراهميتي است زیرا اساسا سن اميد به زندگي در جوامع مختلف فاکتورهاي زيستي متعددي را نمايندگي ميکند. ميرزايي درباره اينکه چرا سن اميد به زندگي و تلاش براي بالابردن آن اهميت دارد، ميگويد: «سن اميد به زندگي آنقدر اهميت دارد که جزء فاکتورهاي توسعهيافتگي کشورها به حساب ميآيد.» نکته مهمي که ميرزايي در حرفهايش به آن اشاره ميکند اين است که اميد به زندگي تفاوتهايي با ميانگين طول عمر دارد.
او ميگويد: «اگرچه در موارد زيادي اين دو عدد به يکديگر نزديک هستند اما روشهاي بهدستآوردنشان تفاوتهايي دارد. اميد به زندگي سني است که وقتي يک نوزاد متولد ميشود توقع ميرود به آن سن برسد و هرچقدر عوامل خطرناک بيشتري در جامعه باشند که باعث شوند نوزاد زودتر بميرد، سن اميد به زندگي هم پايين ميآيد. مثلا در محاسبه سن اميد به زندگي، مواردي مانند سن تشخيص بيماريهاي شايع مانند انواع سرطانها، تعداد مرگومير نوزادان، سن مرگومير آنها و... محاسبه ميشود؛ بنابراين ميتوان گفت اگرچه براي تعيين سن اميد به زندگي از دادههاي کمي استفاده ميشود اما اميد به زندگي يک مفهوم کاملا کيفي است.»
او درباره جايگاه ايران در جهان و آمارهاي وزير بهداشت ميگويد: «به نظر من، آمارهاي ايشان اغراقآميز هستند و خيلي بعيد است در اين سالها اميد به زندگي در مردان بيشتر از ۷۲ و در زنان بيشتر از ۷۶ سال باشد.» وقتي به آمارهايي که سايتهاي معتبر بينالمللي آماده کردهاند، نگاه ميکنيم ميبينيم به آمارهاي ميرزايي نزديکتر هستند تا وزير بهداشت. در سايت سازمان بهداشت جهاني آمده که ميانگين سن اميد به زندگي زنان و مردان در ايران ۷۵/۵ است. طبق آمارهاي اين سازمان، اميد به زندگي براي مردان، ۷۴ سال و براي زنان، ۷۷ سال است و با اين آمارها، ايران بين ۱۹۳ کشور جهان در جايگاه ۱۰۱ ايستاده يعني جايي در ميانههاي جدول جهاني. در اين جدول، کشور سیرالئون قرار دارد که سن اميد به زندگي در آن ۴۷/۵ است. رتبه بالاي اين جدول هم به ژاپن تعلق دارد؛ کشوري که ميانگين اميد به زندگي در آن ۸۶ سال است. حالا که ميشود دست به اين مقايسه زد، ميتوان ديد که تفاوت يک يا دو ساله چه تغيير بزرگي در جايگاه کشورها ايجاد ميکند. مثلا ميانگين اميد به زندگي ۸۰ سال متعلق به پرتغال است که در جايگاه ۳۷ جدول قرار دارد.
سن اميد به زندگي، آينه کيفيت حيات
برخي از کارشناسان عقيده دارند که سن اميد به زندگي بيشتر از هر چيز نشاندهنده پيشرفتهاي پزشکي است و نميتواند نشاندهنده کيفيت زندگي در ساير زمينهها باشد اما جامعهشناساني مانند امانالله قراييمقدم کاملا عکس اين نظر را دارند. او ميگويد: «توسعهيافتگي مفهومي است که بسياري از زمينههاي زندگي افراد جامعه را در بر ميگيرد و اگر سن اميد به زندگي فقط يک مفهوم سلامتي و بهداشتي بود، يکي از محورهاي تشخيص توسعهيافتگي قرار نميگرفت.»
او ادامه ميدهد: «سن اميد به زندگي از فاکتورهايي مانند احتمال ابتلا به برخي از بيماريها، نحوه دسترسي به کمکهاي سلامتي، ميزان استفاده از مواد مخدر، سن ابتلا به بيماريهاي کشنده، نحوه تغذيه و... به دست ميآيد و همينطور که ميبينيد اينها مواردي هستند که آينه کيفيت حيات افراد جامعه محسوب ميشوند. در کشوري که وضعيت اقتصادي مناسب نباشد، دسترسي به کمکهاي پزشکي ضعيفتر خواهد بود. اصلا رسيدگي به سلامت تا جايي که مرگ را به تعويق بيندازد در اولويتهاي مردم قرار نميگيرد.
اين تعريف در سلامت روحي هم مهم است زیرا ارتباط بين بيماريهاي روحي و سلامت جسمي کاملا ثابت شده است؛ بنابراين ميتوان گفت که اگر کشور ما توانسته سن اميد به زندگي را در مردمش بالا ببرد، اتفاق خوبي افتاده است اما بايد ديد سرعت بالارفتن سن اميد به زندگي در ميان کشورهاي همتراز ايران چقدر بوده است يعني بايد نگاه مقايسهاي داشت و نه مطلق.»
نظر کاربران
انقدر رفاه هست که اقای وزیر خیلی کم حساب کردند امید به زندگی خیلی بیش از این رقم است برای نمونه بیکاری جوانان بموقع مستمری دادند فقر وغیره
مث سیاره دو افتاده ای