جاه طلبی های «اون» و عصبانیت «اون ها»!
کیم جونگ اون نوه کیم سونگ پاکسازی گسترده ای در داخل حزب انجام داده و درصدد تثبیت قدرتش است.
مهدی صفری، سفیر سابق ایران در چین: آزمایش های هسته ای کره شمالی از دو منظر قابل بررسی است؛ نخست مسئله داخلی کره شمالی است. امروز کیم جونگ اون نوه کیم سونگ پاکسازی گسترده ای در داخل حزب انجام داده و درصدد تثبیت قدرتش است. از جمله اقدامات پر سروصدای او این بود که شوهر عمه اش را به داخل لانه سگ ها انداخت چرا که گمان می کرده شوهر عمه اش به او خیانت کرده است.
به عنوان مثال رییس جمهور کره جنوبی وقتی قصد سفر به کره شمالی را داشت 200 میلیون دلار پول به آنها پرداخت کرد. در همین حال از منظر خارجی باید اقدامات آمریکا را در قبال روسیه و چین مورد بررسی قرار داد. در حال حاضر آمریکایی ها در دریای شرق به چین و روسیه فشار می آورند و در دریای جنوب نیز میان چین یا فیلیپین، ویتنام و آمریکا اختلافاتی وجود دارد؛ به خصوص که اخیرا باراک اوباما رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا نیز در اجلاس جی بیست در این رابطه موضع گیری کرد و گفت که این اختلافات باید از طریق دادگاه حل و فصل شود اما چینی ها مخالف این موضوع هستند چرا که حاکمیت خود را در آنجا می بینند.
بعد از این موضع گیری اوباما در مورد دریای جنوب، چین و روسیه اعلام کردند که اولین مانور مشترک شان را در دریای جنوب ادامه خواهند داد. لذا می توان گفت یکی از اهرم های روسیه و چین در برابر آمریکا همین کره شمالی و آزمایشات موشکی اش است. البته در ظاهر همواره اعلام می کنند که این آزمایش ها را محکوم می کنند اما در باطن آنها بی میل نیستند که از طریق این آزمایش ها به واشنگتن فشار بیاورند. در نتیجه هر چقدر این فشارها بر چین و روسیه بیشتر شود این تست ها نیز افزایش خواهد یافت. همچنانکه ملاحظه کردیم بعد از تست های اخیر، وزیر امور خارجه کره شمالی سفری به چین داشت و بدون شک او در این سفر معاملاتی با پکن داشته است.
بنابراین به دنبال بروز اختلافات میان روسیه و چین با آمریکا، کره شمالی از این کارت برای بهره برداری های اقتصادی از این کشورها استفاده می کند. در این میان اگر مذاکراتی نیز میان کره شمالی و دیگر کشورها انجام بگیرد، پیونگ یانگ با این آزمایش های هسته ای که انجام داده می تواند امتیازات بیشتری طلب کند. همچنین کره شمالی زمانی که با تحریم های آمریکا مواجه شد، تلاش کرد که با انجام آزمایش های هسته ای به این کشور این پیام را مخابره کند که اگر به پیونگ یانگ فشار بیاورند، این کشور نیز به اقداماتش ادامه خواهد داد.
وقتی کره شمالی نخستین آزمایش هسته ای اش را انجام داد، آمریکا اعلام کرد که این کشور در حد محدود برای ساخت بمب اتم اورانیم دارد اما پس از آن مشاهده کردیم که کره شمالی چندین آزمایش انجام داد که بیانگر آن است که کره شمالی از نظر داشتن اورانیوم کاملا اشباع است. کره شمالی با انجام این آزمایش ها به آمریکا نشان داد که به تعدادی که بخواهد می تواند بمب بسازد و قادر است ضربه لازم را وارد آورد. اخیرا نیز موضع کره جنوبی در برابر کره شمالی بسیار سنگین بود. آنها اعلام کردند طرح هایی را در اختیار دارند که می توانند پیونگ یانگ را با خاک یکسان کنند. البته این سخنان، بلوفی بیش نیست زیرا در این صورت کره شمالی نیز آنها را خواهد زد.
باید توجه داشت که کره شمالی چیزی برای از دست دادن ندارد و در صورت درگیری نظامی خیلی تند برخورد خواهد کرد. در این میان با وجود جنگ لفظی بین دو کره، بعید به نظر می رسد که این تنش ها به درگیری نظامی منجر شود زیرا کشورهایی که فاقد بمب اتم هستند وارد درگیری با حجم گسترده نخواهند شد. اگر یک کشوری نامتعادل باشد ممکن است چنین روندی را شاهد باشیم. پیش تر که کره شمالی و کره جنوبی با هم درگیر شدند هر دو طرف نامتعادل بودند اما امروز شرایط فرق می کند و احتمال درگیری ضعیف است.
مشاهده کردیم که در مورد اوکراین، آمریکا و روسیه برای یکدیگر رجزخوانی کردند اما در نهایت روس ها پیروز شدند چون هر دو طرف بمب اتم داشتند و درگیری میان کشورهایی که بمب اتم دارند تقریبا غیرممکن است. همچنین از زمانی که پاکستان دارای بمب اتم شده است، درگیری میان این کشور و هند تا حدودی بالانس شده است. در واقع داشتن بمب اتم باعث پیشگیری درگیری میان کشور دارنده بمب با کشورهای دیگر می شود.
با این تفاسیر اگر خط و نشانی میان این شکورها کشیده می شود، فقط برای نشان دادن زور بازوی شان به یکدیگر است و بعید به نظر می رسد که این لفاظی ها به جنگ و درگیری نظامی منجر شود.
آمریکا به جز پیگیری سیاست احتیاط راه دیگری ندارد
افزایش توان و بُرد
نظم لیبرال به رهبری آمریکا که به دنبال حوادث سال 1991 نهادینگی را تجربه می کند همچنان متاثر از واقعیات دوران جنگ سرد می باشد. با وجود اینکه معمار یک سوی آن دیگر وجود ندارد. از زمان تشکیل کره شمالی در سپتامبر سال 1948 شبه جزیره کره یکی از کانون های همیشگی بحران و جغرافیایی با بالاترین استعداد برای وقوع جنگ بوده است. به جهت همین واقعیت زمانی است که احساس خطر و جنگ در این منطقه به روزمرگی دچار شده و کشورهایی که تنش را در تعارض با ارزش ها و منابع خود می یابند، تداوم آن را قابل قبول یافته اند.
ژاپن و کره جنوبی که در منطقه شرق آسیا در صورت وقوع جنگ در معرض نابودی قرار می گیرند و آمریکا به عنوان مسئول چتر امنیتی متحدین و مسئول حفظ نظم لیبرال گریزی جز ورود به جنگ نخواهد داشت. به دلیل واقعیتی به نام چین مدارا با سیاست های کره شمالی را که با معیارهای مورد نظر آنان هیچگونه تناسب و سنخیتی ندارد به طور عملی دنبال می کنند.
شرایط جنگ و صلح که از سال 1953 به دنبال آتش بس بر شبه جزیره سایه انداخته با گسترش ظرفیت های موشکی و توان هسته ای کره شمالی ابعاد تازه تری را به خود گرفته است. پنجمین آزمایش هسته ای پیونگ یانگ انجام شد و مطابق معمول با ابراز مخالفت آمریکا، واکنش منفی کره جنوبی و ژاپن و تهدید سازمان ملل در خصوص تشدید تحریم ها روبرو گشت. تداوم آزمایشات شاید آمریکا و متحدین منطقه ای این کشور را، اگر سیاست های کنونی آنان در رابطه با برنامه های هسته ای کره شمالی ادامه پیدا کند، در مقطعی با ناتوانی در مدیریت آن روبرو کند. آزمایش هسته ای پنجگانه از یک سو نشان می دهد که کره شمالی موفق شده حجم انفجاری را افزایش دهد به طوری که آخرین آزمایش هسته ای از قدرت 10 کیلو تن برخوردار بود.
از سویی دیگر کره شمالی در مسیری قرار گرفته که به نظر می رسد توانسته در عین افزایش حجم انفجاری اندازه بمب را نیز کاهش دهد و نصب روی موشک بالستیک را به جهت کوچک کردن آن میسر کند اما آنچه توجه آمریکا و متحدین این کشور را در منطقه باید به خود جلب کند این نیست که کره شمالی از توان هسته ای پیچیده ای برخوردار گشته بلکه تداوم توسعه مداوم ظرفیت های موشکی این کشور می باشد.
توان هسته ای به خودی خود تهدید را ملموس جلوه نمی دهد بلکه آنچه این توان را ماهیت خصمانه می بخشد توانایی در پرتاب بمب است. بر اساس شواهد این نتیجه گیری به دست آمده که کره شمالی از ظرفیت موشکی برای هدف قرار دادن ایالت هاوایی برخوردار است ولیکن حمله به دیگر مناطق آمریکا برای این کشور از نظر تکنولوژی موشکی هنوز امکان پذیر نگشته است. حال اگر کره شمالی به این توفیق دست یابد که در آینده برد موشکی خود را افزایش دهد و از همه مهم تر اینکه به آن حد از توانمندی تکنولوژیک برسد که بمب های کوچک شده را روی موشک سوار کند، محققا تمامی معادلات بر هم خواهد خورد و شرایط به شدت متفاوتی پا به عرصه خواهد گذاشت.
اگر کره شمالی موفق گردد که خاک اصلی آمریکا را مورد حمله قرار دهد و در صورتی که به این مهم توفیق حاصل کند که اتصال بمب روی موشک را انجام دهد محققا آمریکا به عنوان مسئول نظم لیبرال حاکم جهانی و چین به عنوان منبع اصلی تداوم حیات کره شمالی با تجربه متفاوتی روبرو خواهند شد که در چارچوب استدلال های متعارف کنونی قابل مدیریت نخواهد بود.
تعامل چین و آمریکا
آمریکا در شش دهه گذشته در رابطه با کره شمالی به گونه ای رفتار کرده و سیاست های خود را طراحی نموده که به وضوح تمام بیانگر درک کاملا محاسبه شده این کشور از معادلات حیاتبخش مناسبات بین قدرت های بزرگ جهانی می باشد.
ژنرال مک آرتور در جنگ شبه جزیره حمایت چین از کمونیست های کره را تنها مانع یکپارچگی و پیروزی آمریکا یافت که در واقع نگاه حاکم در واشنگتن نیز بود. آمریکاییان با در نظر گرفتن اینکه از برتری استراتژیک به لحاظ برخورداری از ظرفیت هسته ای بهره مند بودند، در راستای تفوق کامل به عقب راندن دشمن به سوی مرزهای چین همت گماشتند.
آمریکاییان به پشتوانه اینکه مسلح به سلاح هسته ای و به عبارت دیگر بهره مند از مزیت استراتژیک هستند به این باور رسیده بودند که می توانند منافع حیاتی پکن که همانا عدم رویت نظامیان آمریکایی در مرزهای چین کمونیست است را نادیده بگیرند. هری ترومن هزینه نظامی سنگینی را به جهت این محاسبه کاملا غلط تقبل کرد. رهبران کرده شمالی از ۱۹۵۳ به بعد کاملا متوجه این هستند که آمریکاییان با چه هزینه سنگینی درس تاریخی توجه به منافع حیاتی بازیگران مطرح را یادآور شدند.
رهبران آمریکا از دولت آیزنهاور تاکنون توجه به این تجربه تاریخی را بدون استثناء سرلوحه سیاست های خود در شبه جزیره کره قرار داده اند. بر بستر این دو واقعیت بود که کره شمالی بدون دغدغه و نگرانی، کلیدی ترین ستون نظم لیبرال که همانا عدم دسترسی کشورهای غیر رده اول به سلاح هسته ای است را نادیده گرفت و وارد کلوپ کوچک بازیگران دارای ظرفیت کشتار جمعی شد. کره شمالی با وجود اینکه به یک قدرت هسته ای تبدیل شده اما از قابلیت موشکی برخوردار نیست که خاک اصلی آمریکا را هدف قرار دهد.
استقلال و امنیت کره شمالی برای رهبران چین به معنای تامین منافع حیاتی پکن قلمداد می گردد. برای دهه ها است که در چارچوب محاسبات انجام شده به وسیله تصمیم گیرندگان حاکم بر بزرگترین جغرافیای ارضی و انسانی آسیا و قدرت دوم اقتصادی جهان، تقسیم شبه جزیره کره باید تداوم یابد و نیروهای آمریکایی فراتر از مدار 38 درجه رویت نشوند. آمریکا به عنوان بزرگ ترین قدرت رزمی جهان با بودجه نظامی فراتر از چیزی که حتی تصور آن برای ژنرال های چینی ممکن باشد، با در نظر گرفتن اصل و هنجار احترام به منافع حیاتی بازیگران رده اول نظام بین الملل، برای خود گزینه ای جز تحمل کره شمالی هسته ای و کنار آمدن با رفتار ثبات زدای پیونگ یانگ در برابر نمی یابد.
تا زمانی که پکن صلاح بداند، کره شمالی سیاست های کنونی خود را ادامه خواهد داد و آمریکا جدا از اینکه این کشور چه رفتاری را پیشه سازد و کدامین هنجارهای بین المللی را زیر پا بگذارد، چاره ای ندارد جز اینکه با توجه به منافع حیاتی امپراطوری میانه، حزم و احتیاط و به عبارتی انفعال را دنبال کند. رهبران کره شمالی در طول بیش از شش دهه با وجود تمامی نابخردی ها، کاستی ها و پیگیری جهالت های انسانی، حداقل این نکته را متوجه شده اند که داشتن یک متحد استراتژیک در جهانی که استعمارگران سنتی و سلطه گران مدرن بی محابا هنجارها و ارزش های انسانی را زیر پا می گذارند، چه موهبت گرانبهایی است.
ارسال نظر