امکان تکرار تجربه مجلس در انتخابات شورای شهر
سال ۹۶ سال سرنوشت اصلاحطلبان است بدین معنا که اگر این طیف سیاسی بتواند وحدت سالهای ۹۲ و ۹۴ را در سال ۹۶ حفظ و تقویت کند، بدون شک میتواند مدیریت دو قوه از سه قوه نظام سیاسی و همچنین اداره شهرهای بزرگ را در دست گیرد.
روزنامه آرمان- احسان اسقایی: سال ۹۶ سال سرنوشت اصلاحطلبان است بدین معنا که اگر این طیف سیاسی بتواند وحدت سالهای ۹۲ و ۹۴ را در سال ۹۶ حفظ و تقویت کند، بدون شک میتواند مدیریت دو قوه از سه قوه نظام سیاسی و همچنین اداره شهرهای بزرگ را در دست گیرد.
به نظر میرسد انتخابات شوراها در شهرهای بزرگ نفسگیر است، زیرا اصولگرایان بهطور یقین از افراد شناخته شده خود در شورای شهر استفاده خواهند کرد و اصلاحطلبان به دلیل روند بررسی صلاحیتهای ساده میتوانند از افراد شناخته شده و نیروهای باسابقه خود در انتخابات شورای شهر استفاده کنند. در این میان انتخابات شورای شهر تهران برای دو جریان سیاسی شناخته شده سیاسی از اهمیت دوچندانی برخوردار است. انتخاباتی که به نوعی سرنوشت جریان سیاسی غالب را در آینده تعیین خواهد کرد زیرا آن جریان سیاسی میتواند نوع مدیریت خود را در معرض دید مردم قرار دهد و از این طریق آنها را با دیدگاه مدیریت و اجرایی مد نظر خود آشنا کند، البته اصلاحطلبان بعد از شورای شهر اول هیچگاه در انتخابات شوراهای شهرنتوانستند به پیروزی مطلوب برسند، اما به نظر میرسد با توجه به نگرش مردم درانتخابات ۹۲ و ۹۴ این بار مردم تهران نیز تمایل بیشتری به سپردن مدیریت این کلانشهر به اصلاحطلبان داشته باشند.
برای بررسی اولویتهای انتخابات شورای شهر با احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
کدام یک از دو انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری برای اصلاحطلبان از اولویت بیشتری برخوردار است؟
درسال ۹۶ دو انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر را در پیش داریم که هرکدام از این دو بحثهای پیرامونی خود را دارد. البته به نظر میرسد در انتخابات شهر و روستا در سال آتی احزاب و گرایشهای مختلف سیاسی نقش بسزایی خواهند داشت. در انتخاب چند بحث مورد توجه است که دو طرف انتخابات یعنی مردم و نیروهای سیاسی باید به این موضوعات کاملا توجه داشته باشند. ازجمله اینکه، عموما چهرههای شناختهنشدهای وارد انتخابات شورای شهر میشوند که امید زیادی برای پیروزی آنها در این انتخابات وجود ندارد.
البته منظور من این نیست که این چهرهها وارد کار انتخاباتی نشوند بلکه افرادی که تمایل دارند درصحنه انتخابات شوراها به فعالیت بپردازند باید با گروههای سیاسی و احزاب پیوند خورده و با همکاری با آنها وارد رقابتهای انتخاباتی شوند. دراین صورت در شهرهای کوچک نیز نوعی احترام از سوی مردم به تشکلهای اصلاحطلب و اصولگرا به وجود میآید و به وجود آمدن این نگرش موجب خواهد شد که به آرامی نگرشهای سیاسی مختلف در قالب حزب مورد نظر مردم قرار بگیرند و احزاب نیز جایگاه واقعی خود را میان مردم به دست آورند.
برخی از چهرها ازجمله ورزشکاران و هنرمندان که به افراد شناختهشدهای هم در مقیاس بینالمللی تبدیلشدهاند تمایل به حضور در انتخابات شورای شهر دارند، احزاب چگونه نگرشی باید به این افراد داشته باشند؟
بله، معمولا انتخابات شورای شهر محل خوبی برای رای آوری این دسته از شهروندان است و البته این افراد به جز مواد معدودی در راهیابی به شورای شهر چندان هم موفق نبودهاند. افرادی که در صنف خاصی دارای محبوبیت هستند با تصور اینکه آن شهرت برای ورود آن افراد به شورای شهر کافی است در عرصه رقابتها وارد میشوند. این افراد تنها منجر به تفرقه آرا میشوند و این تفرقه نیز موجب میشود گروههای متحد سیاسی با تعداد آرای کمتری به پیروزی برسند و آرای کمتر برای سلامت انتخابات خوب نیست و حتی در موارد جزعی هم که ورزشکاران وارد انتخابات شورای شهر شدند، اگر عملکرد آنها مورد بررسی قرار بگیرد به این نتیجه خواهیم رسید که این دسته از افراد عملکرد مطلوبی نداشتهاند و برخی از موارد نیز در شورها به علت کمتجربگی سیاسی ممکن است ابزار گروههای سیاسی شوند، لذا بهتر است این افراد به جریان انتخابات سیاسی یا وارد نشوند و اگر هم آنها تمایل به ورد به عرصه سیاسی داشتند احزاب و گروههای سیاسی از آنها تنها به این علت که نام آور و شناختهشده هستند، در لیستهای انتخاباتیاستفاده نکنند زیرا بسیاری از سیاستمدارن هستند که شناختهشدهاند و برنامههای خوبی
هم برای بخشهای مختلف دارند که حضور آنها در شورای شهر موجب میشود مردم با نگاه تخصصیتری به لیست ارائهشده از سوی احزاب سیاسی توجه کنند.
درانتخابات شورای شهر به علت اینکه مرجع تایید صلاحیت دیگر شورای نگهبان نیست و کارگروهی در مجلس این وظیفه را بر عهده دارد، با موج تایید صلاحیتشدگان مواجه خواهیم بود افراد و احزاب سیاسی باید چگونه این چالش را برطرف کنند؟
بله، این نکته بسیار مهم است. در این دوره باید صحنه انتخابات شوراها را خلوت کرد. نه اینکه رد صلاحیت صورت بگیرد و نه به این معنی که با زور افراد را رد صلاحیت کنیم بلکه از طرق معقول و به شکل لابیگریهای سیاسی و اطلاعرسانی و توجیه فعالان سیاسی صحنه انتخابات شورای شهر را آرایش کنیم تا از چند دستگی در انتخابات آتی جلوگیری نکند و از شکستن شدت آرا در بین لیستهای گوناگون نیزپیشگیری شود، لذا به نظر میرسد این مورد بسیار مهم است و از هماکنون در فرصت چندماهه تا انتخابات شورای شهر در سال ۹۶ باید اقداماتی در این زمینه صورت بگیرد.
به هر طریق انتخابات شورای شهر قاعدتا محل مانور احزاب سیاسی است. به چه شکل باید این صحنه را مدیریت کرد؟
شانس احزاب سیاسی در انتخابات شورای شهر زیاد است و انتخابات شورای شهر محل مانور گروهها و احزاب سیاسی است. ولی این نکته مهم است که مسائل شهرسازی نیاز به افرادی دارد که دیدگاههای نو در زمینه مدیریت شهری و محیطزیست و مسائل و مشکلات شهرداری داشته باشند. درست است که احزاب سیاسی از شانس بیشتری برخوردار هستند که چهرههای سیاسی را به شوراها بفرستند ولی واقعا بههیچ وجه سابقه سیاسی و وابستگی سیاسی در انتخابات شورای شهر نباید ملاک قرار بگیرد. بلکه مفید بودن شخص درشورای شهر باید ملاک قرار بگیرد.
به نظر میرسد استفاده از حقوقدان و افرادی که در زمینه شهرسازی داری تخصص هستند و همچنین افرادی که درزمینه محیطزیست شهری دغدغههای جدی دارند باید موردتوجه دستاندرکاران انتخابات شورای شهر قرار بگیرد و مجموعهای و کلکسیونی از چهرهها باید برای ورود به شورای شهر انتخاب شوند. تجربه نشان میدهد اگر این چهرهها خوب انتخابشده و به مردم معرفی شوند آنگاه نباید نگران این بود که چهرههای معروف سیاسی در لیستهای انتخاباتی قرار بگیرند. اگر لیست در انتخابات شورای شهر تخصصی بسته شود و اتحاد لازم هم در میان گروههای سیاسی وجود داشته باشد، آنگاه لیستهای انتخاباتی نیز مورد توجه مردم قرار خواهند گرفت.
از چند ماه گذشته برخی از فعالان سیاسی به روند کاری شورای عالی اصلاحات انتقاداتی داشتند، اگر اصلاحطلبان درانتخابات شورای شهر وحدت نداشته باشند تا چه اندازه به مرزهای شکست نزدیک میشوند؟
اتحاد اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. همان اتحادی که در انتخابات ۹۴ به نفع جناح اصلاحطلب و دولت به وجود آمد، میتواند تکرار شود و تجربه انتخابات ۹۴ باز هم در تهران قابل تکرار است. مردم تهران آمادگی کامل دارند که به لیستی که جریان اصلاحطلب در آن حضورداشته باشند همانند انتخابات مجلس رای دهند، بهشرط اینکه فعالان سیاسی اصلاحطلب با هم کنار آمده و با یک لیست واحد در انتخابات شرکت کنند. مهمترین عمل احزاب سیاسی در انتخابات شورای شهر امتیاز گیری نیست بلکه باید به دنبال این باشند که چگونه میتوان به انتخاب بهتر و لیستی قوی رسید. اگر اصلاحطلبان متفرق شوند مردم نیز نگرش حزبی نخواهند داشت و به پهلوانان ملی رای خواهند داد.
درهرصورت به نظر میرسد احزاب در انتخابات اخیر کار سختی برای رسیدن به وحدت دارند؟
همینطور است، درانتخابات شورای شهر احزاب به سختی به اتحاد میرسند؛ زیرا در انتخابات شورای شهر معمولا تعداد چهرههای مدعی زیاد هستند و شاید ده تا پانزده برابر افرادی که در انتخابات مجلس مدعی هستند. درانتخابات شورای شهر مدعی میشوند و به همین دلیل افراد زیادی با احزاب وشخصیتهای سیاسی تماس میگیرند که البته تا اینجای کار مطلوب است ولی بعد از این مرحله، احزاب به اعتبار اینکه دارای چهرههایی هستند برای قرار دادن آن چهرهها در لیست شورای شهر تلاش میکنند و با تصور اینکه این چهرهها با آنها بعد از انتخاب شدن متحد احزاب خواهند بود پا فشاری و چانهزنی برای بیشتر شدن سهم حزب خود در لیستهای انتخاباتی میپردازند. درصورتیکه در این زمینه باید حساسیت بیشتر باشد و پالایشهای ابتدایی باید در خود احزاب سیاسی صورت بگیرد. واقعا اگر احزاب سیاسی نمیتوانند چهرهای معرفیشده را مدیریت کنند کسی را به شورایهای شهر نفرستند و اصرار نکنند که فردی از سوی آنها در لیست شورای شهر باشد.
چه آسیبی از این سهم خواهیهای غیرتخصصی ممکن است نصیب شوراهای شهر شود؟
این مورد بسیار اهمیت دارد و نباید بهسادگی از کنار آن گذشت. بهعنوانمثال باید بررسی کرد که خانم راستگو سهمیه کدام حزب در لیست شورای شهر است؟ همان یک رای موجب شد در انتخاب شورای شهر و همچنین شهردار تهران اصلاحطلبان شکست بخورند. همه احزاب سیاسی باید به این مورد توجه کنند. افرادی در جریان اصلاحات لابی کردند که چهرهای وابسته به آنها در شورای شهر وارد شود و نتوانستند آن چهره را مدیریت کنند و دیگران آن چهره را از آن خود کردند آنها باید پاسخگو باشند، زیرا به لحاظ قانونی هم بعد از تغییر مواضع اعضای شورای شهر به لحاظ قانونی هیچگونه قوه قهریهای وجود ندارد؛ بنابراین از قبل احزاب باید اشخاصی را معرفی کنند که مورد اعتماد همگان هستند و با هر بادی به هر سویی نچرخند، آنگاه به چانهزنی بپردازند.
در شهری مانند تهران چهرههای موثر وجود دارند که از افراد گاهی به جهتی در لیست شورای شهر استفاده نکنند. همچنین بعد از بسته لیستها گلهمندی نباید وجود داشته باشد تا لیستی مناسب از سوی اصلاحطلبان معرفی شود.
در انتخابات مجلس، ائتلاف با اصولگرایان موجب شد افرادی که آن حزب در لیست اصلاحطلبان قرار داده بودند با سایر نمایندگان اصلاحطلب در مجلس هماهنگ نباشند، آیا قرار است این تجربه در انتخابات شورای شهر مجددا تکرار شود؟
هیچ نیازی به استفاده از نیروهای غیر اصلاحطلب در لیست اصلاحطلبان در شوراهای شهر وجود ندارد. اصولا مساله شورای شهر با مجلس متفاوت است؛ و شورای شهر مکانی مشورتی، اجرایی و اجتماعی است؛ بنابراین به نظر میرسد در این انتخابات اگر اصلاحطلبان با یکدیگر کنار بیایند دستاورد بزرگی است تا اینکه از جریان مخالف نیز در لیستهای خود قرار دهیم و در یککلام باید گفت در انتخابات شورای شهر جایی برای اصولگرایان در لیست اصلاحطلبان نیست.
شورای شهر این دوره میتواند پلی برای انتخابات احزاب اصلاحطلب تلقی شود؟
بله، این امکان وجود دارد. در برخی از کشورهای دنیا این اتفاق افتاده است که شهردارهای شهرهای بزرگ رئیسجمهور شدهاند، نمونه بارز آن ژاک شیراک بود، وی مدتها شهردار پاریس بود و توانست رئیسجمهور فرانسه شود. این دور از ذهن نیست. ولی درباره خاص تهران این مساله دور از ذهن است و به نظر نمیآید گزینه خاصی از درون احزاب وجود داشته باشد که از پنجره شهرداری تهران بهسوی ریاست جمهوری نگاهی داشته باشد. من بعید میدانم در میان اصولگرایان چنین گزینهای مطرح باشد در مجموعه اصلاحطلبان نیز چنین گزینهای وجود ندارد. بعد است گزینه شهرداری تهران با این هدف در دستور کار گروههای سیاسی ایران باشد اما این امکان وجود دارد در آینده این اتفاق بهوجود آید. همانطور که در دوران آقای احمدینژاد این اتفاق به وجود آمد.
شهرداری تهران و نوع مدیریت این شهرداری تا حدودی قدیمی است و حتی قانون اجازه بروز تخلف را میدهد. احزاب برای این مورد نباید ابتدائا برنامهای را در نظر داشته باشند؟
بحث جامع و ریشهداری درباره نظام شهرسازی کشور وجود دارد که نیاز به مطالعه عمیقی دارد. این مطالعات تنها از طریق نهادهای تخصصی نیست. بلکه احزاب هم باید در این بحث برنامه و سهم خاص خود را داشته باشند. متاسفانه قانون شهرداریها اختیارات فراوانی را در اختیار شهردار و شهرداران مناطق قرارداده است و در قواعد فروش تراکم نیز دست شهرداران باز گذاشته شده است. در حال حاضر اگر بخواهیم این راهها را ببندیم شهرداری تعطیل میشود بهطوریکه حتی زبالههای شهری از در منازل جمع نخواهد شد و اگر هم این رویه مدیریت شهری ادامه یابد مطلوب نیست؛ یعنی افرادی در شهرداریها دارای اختیارات و امضاهای طلایی هستند و واقعا با یک رای و امضا معاون یا امضای معاون شهردار میلیونها تومان به نفع کسی یا ضرر کسی صورت میگیرد.
این موارد شهرداریها را حساس میکند و به نظر میرسد شوراهای شهر و نهادهای مدنی باید بر شهرداریها نظارت کنند. اما متاسفانه خود شوراهای شهر داخل این بازی قرارگرفتهاند. بنابراین انتخابات شورای شهر باید جدیتر شود و امکان نظارت احزاب بر نمایندگان شوراهای شهر نیز وجود داشته باشد. این موارد ابزاری است که میتواند لااقل شوراهای شهر را به نهادهای سالم درآورد تا از این طریق بعدها بتوان بر مساله شهرداریها نظارت کرد. همچنین مساله آزادی رسانهها نیز در این زمینه مهم است. این مورد طبق معمول میتواند موجب مقابله با فساد شود و «انجیاو»ها و نهادهای تخصصی نیز میتواند حافظ منافع مردم شود. درمجموع میتوان شهردارها را از موقعیتهای طلایی خارج کرد و این هدف بزرگی برای سامان دادن به مدیرت شهر باید باشد.
ارسال نظر