۳۹۱۴۷۴
۱۳ نظر
۵۰۰۸
۱۳ نظر
۵۰۰۸
پ

دختری در ایستگاه پایانی فریب

پسری که با وعده‌های دروغین دختر کارخانه‌داری را فریب داده و او را به عقد خود درآورده بود سرانجام به ایستگاه پایانی این فریبکاری رسید و راهی دادگاه خانواده شد.

روزنامه ایران: پسری که با وعده‌های دروغین دختر کارخانه‌داری را فریب داده و او را به عقد خود درآورده بود سرانجام به ایستگاه پایانی این فریبکاری رسید و راهی دادگاه خانواده شد.

دختر جوان با مادرش پشت در شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده ونک نشسته بود تا قاضی او را برای شنیدن شکایتش فرابخواند. مادر میانسال با لحن سرزنش آمیزی به دخترش می‌گفت: تو باید بیشتر دقت می‌کردی چقدر به تو گفتیم که حواست را جمع کن ولی گوشت بدهکار نبود. از همان روز اول فهمیدم کامبیز ریگی به کفشش دارد ولی چه می‌توانستیم بگوییم که تصمیم خود را گرفته بودی. محدثه درحالی که نم اشک روی گونه‌اش را پاک می‌کرد روبه مادرش گفت: خدا رو شکر هنوز هم دیر نشده و در همین زمان عقد متوجه دروغ‌هایش شده‌ام و می‌خواهم راه زندگی‌ام را از او جدا کنم.

مادر و دختر درحالی که با هم گفت‌وگو داشتند منشی دادگاه از زن جوان خواست وارد اتاق شود.

قاضی حسن عموزادی درحالی که پرونده زن جوان را می‌خواند از وی خواست تا ماجرای زندگی‌اش را شرح دهد.

محدثه درحالی که پریشانی و اضطراب در چهره‌اش موج می‌زد، با صدایی لرزان گفت: من فریب خورده‌ام جناب قاضی. ما خانواده آبروداری هستیم و نمی‌خواهم باعث بی‌آبرویی خانواده‌ام شوم کمکم کنید تا بتوانم حق و حقوقم را از همسرم بگیرم و از وی جدا شوم.
این دختر 23 ساله در تشریح جزئیات ماجرای زندگی‌اش به قاضی گفت: 6 ماه پیش با دوستانم برای تفریح بیرون رفته بودیم.

در یکی از خیابان‌ها در حال رانندگی بودم که دوستانم گفتند راننده جوان یک خودرو لوکس اشاره می‌کند که توقف کنم. همه شوخی‌شان گرفته بود و من هم ایستادم. پسر جوان که خودش را کامبیز دارای مدرک فوق لیسانس مدیریت و صاحب بنگاه فروش خودروهای لوکس معرفی می‌کرد به من گفت: تصمیم دارد با من آشنا شود و به خواستگاری‌ام بیاید. به اصرار دوستانم و از سر شوخی و غفلت شماره‌اش را گرفتم و شماره‌ام را به او دادم تا کمی بخندیم. آن روز گذشت تا اینکه کامبیز چند بار با من تماس گرفت و گفت قصدش ازدواج است و می‌خواهد با خانواده‌اش به خواستگاری‌ام بیاید برای همین چند بار با هم صحبت کردیم تا بیشتر با خصوصیات اخلاقی هم آشنا شویم.

او هربار با خودروهای لوکس و گرانقیمتی به دیدنم می‌آمد و از سفرهای خارجی و کارهایش می‌گفت. برخورد و رفتارهای ظاهراً متین و مؤدبانه‌ای داشت. می‌گفت دختر رؤیاهایش را پیدا کرده و می‌خواهد پس از آشنایی خانواده‌هایمان با هم ازدواج کنیم. همین رفتارهایش باعث شد حرف‌هایش را باور کنم. اما وقتی موضوع را به خانواده‌ام گفتم آنها مخالفت کردند ولی من اطمینان دادم که کامبیز پسر خوبی است و مرا دوست دارد اما بی‌خبر از اینکه مرا طعمه قرار داده و نقشه‌اش بدست آوردن ثروت خانوادگی ماست چون می‌داند که پدرم صاحب یک کارخانه است و از رفاه برخورداریم.

بنابراین خیلی زود مراسم نامزدی و عقدمان را برگزار کردیم و با مهریه 313 سکه‌ای همسرش شدم ولی حدود 2 ماه بعد از عقدمان به رفتارهای کامبیز ظنین شدم و فهمیدم او نه تنها صاحب بنگاهی نیست بلکه کارگر یک بنگاه معاملات اتومبیل است و سواد کمی دارد. این جوان فریبکار که فهمیده بود پدرم صاحب یک کارخانه است و از موقعیت مالی خوبی برخورداریم، مرا با وعده‌ای دروغین فریب داده است و حالا من پشیمانم و می‌خواهم مهریه‌ام را به اجرا بگذارم و از او جدا شوم.

قاضی حسن عموزادی با شنیدن اظهارات محدثه رسیدگی به این پرونده را در دستور کار خود قرار داد و دستور داد در جلسه آینده مرد جوان نیز حاضر شود تا در این‌باره توضیح دهد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    درست شبیه فیلمای ترکی شده ....

  • بدون نام

    معلومه عشقی که توخیابون به دست بیاد اخرش همینه

  • حسین

    خندیدی حالا ؟
    تحقیقات قبل از ازدواج رو واسه همین گذاشتن دیگه !!!
    تازه داستان رو کامل تعریف نکردی عروس خانم پول دار

  • بدون نام

    با یه تحقیق ساده مشخص میشد حداقل چکاره س! مطمئنی خودت دروغ نمیگی؟!!!

  • بدون نام

    زندگی و دوست داشتنی که بخواهد توی خیابون باشه به درد لای جرز دیوار میخوره وقتی ادم روی مسله ی به این مهمی که ایندشو مشخص میکن بخواد شوخی کنه واقعا ادم نمیدون چی بگه

  • ف ج

    دختر جان. مخاطب. را. دست. کم. نکیر. یعنی جه. فریب. خوردی. یعنی. پدر. شما هم. فریب. خورده. و نمی. توانسته. تحقیق کند. و به. شما. بکوید. دیکر. دوره اینکه. ادای. دختر های. جشم. وکوش. بسته. بازی. شود. کذشته. پدر. شما. با. تحقیق. متوانست. قبل. ازدواج. با شما. به این. نتیجه. برسد
    :)

  • ساراازاصفهان

    والا منم که با شوهرم تو دانشگاه آشنا شدم پدرم فقط شیش ماه داشت تحقیق میکرد هم خونواده هم فامیلاشون.مگه میشه آدم همینجوری دخترشو بده

  • ف ج

    برترین. خواهش می کنم. نظر. را جاپ. کنید. و خوا ننده ها. خو شبختانه. با. دید باز. قضاوت. خواهند. کرد

  • بدون نام

    جریان خونه رو نگفت ک باهاش رفته بود

    پاسخ ها

    • بدون نام

      توام اونجا بودی ؟

  • یهروز

    باهاش ازدواج میکردی میکشتیش خخخخخخ

  • farzad

    قضیه خیلی بو داره کلک مطمئنی فقط همین بوده خخخخ

  • میرزا

    سلام :دوستان عزیز خسته نباشید، حال در صورت به قول شما!!! این دختر بنده خدا حقیقت خودش را گفته! متن را بخونید پدر و مادر مخالف بودن و در دادگاه هم مادر اشاره کرد، دختر فوق گول نا آشنایی خود با افراد عقده‌ای و کمبود داری همچون کامبیز را خورده و الان هم از قاضی تقاضای کمک کرده! خوب بجز این کاری از اون ساخته نیست؟ خودش گفته که رای خودش بوده دیگه؟؟ همه طور افرادی پیدا میشه، یارو پسره به طمع مال و ثروت پدر دختره پیش اومده، هرجا جلو ضرر را بگیره قبل از بچه دار شدن که بهتره!؟؟ حالا اگه دختره این پسر را میکشت همه دست به قلم میشدن کهن چرا طلاق نگرفته است؟؟!!! خوب دیده اشتباه کرده داره طلاق میگیره!!!؟؟

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج