شهیدی که بعد از ۱۶ سال به آرزویش رسید
شهیدی که بعد از ۱۶ مادر شهید علی اصغر شیردل گفت: بعد از شهادتش آقایی پیش من آمد و گفت«۱۶ سال پیش که برای تفحص همراه علی اصغر به کرمانشاه رفتیم ،شهیدی را تفحص کردیم و علی اصغر گفت:خدا میشه یک روزی من شهید بشم و استخوان هایم را برای مادرم ببرند!»سال به آرزویش رسید
در این مراسم مادر علی اصغر شیردل گفت: علی اصغر ۳۶ ساله بود که به شهادت رسید و ۱۸ ساله بود که به عضور سپاه پاسداران درآمد و آرزویش این بود که پاسدار شود.۱۰ سال بود که ازدواج کرده بود و خودش تک پسر بود و یک پسر ۶ ساله نیز از خودش به یادگار گذاشت. علی اصغر پسری بسیار مومن و با ادبی بود و خیلی به تحصیل علاقه داشت و درسش را ادامه داد و مهندسی سخت افزار گرفت و برای کارهای مخابراتی عازم سوریه شده بود ولی خدا خواست و شهید شد چون آرزویش این بود که شهید شود.
بعد از شهادتش یک آقایی پیش من آمد و گفت من یک روز خیلی دلم گرفته بود و به معراج رفتم به یکی از خادمین معراج گفتم امروز چه شهیدی را آورده اند؟ گفت: امروز یک شهید را بعد از یک سال آوردند.گفتم اسمش چیست؟ گفت: شهید شیردل. گفتم پیکرش را چه جوری آوردند؟ گفت: بعد از یکسال فقطاستخوانهایش باقی مانده. گفتم:خوشحالم چون به آرزویش رسید. دوسال بود استخدام سپاه شده بود که ما باهم برای تفحص به کرمانشاه رفته بودیم و بعد از تفحص پیکر یک شهیدی را بیرون آوردیم که فقط یک استخوانهایش باقی مانده بود و علی اصغر خودش را روی پیکر انداخت و استخوان ها رابغل کرد و گفت:« خدا میشه یک روزی من شهید بشم و استخوان هایم را برای مادرم ببرند!» سال ۷۸ علی اصغر این آرزو را کرد و خدا سال ۹۴ این آرزو را به او داد. من خوشحالم که خداوند چنین اولاد صالحی داد که باعث سرافرازی این دنیا و آن دنیای من شد.
در ادامه پدر شهید مهدی ذاکر الحسینی در خصوص ویژگی های فرزندش گفت: مهدی تفکرش بر این بود که این جنگ مقدمه ای برای ظهور امام زمان(عج) است و بر روی این تفکر پافشاری داشت و بر این باور بود که شهدای این جنگ دارای ویژگی های خاصی هستند.همیشه خودش را غلام حضرت زینب(س) می دانست و بعضی اوقات به او می گفتیم چندین بار به سوریه رفته ای و دیگر نیازی به رفتن نیست اما او می گفت ما را مدافعان حرم آفریده اند.
همیشه بر روی حفظ حجاب تاکید داشت و معتقد بود مردم در عزای امام حسین(ع) هدف اصلی قیام امام حسین(ع) را مد نظر بگیرند. مهدی از دروغ و ریاکاری متنفر بود و به خاطر همین بود که خدا آن را انتخاب کرد و روی این مسئله بسیار تاکید داشت و همیشه می فت دوست ندارم در بستر بمیرم. وقتی از سوریه به مرخصی میآمد آرام و قرار نداشت و بیشتر وقتش را صرف آموزش به نیروها میکرد.
سپس پدر شهید میثم نظری گفت: میثم تعمیرات موبایل انجام میداد و تاکید داشت که نماز اول وقت فراموش نشود . هر شب که ساعت ۱۱ شب به خانه می آمد سریع به مقبره شهدای گمنام تپه لاله می رفت و کار همیشگی اش زیارت مقبره شهدا بود.ما افتخار می کنیم که این درب باز شد و فرزندان ما جزو مدافعان حرم حضرت زینب(س) انتخاب شدند.
نظر کاربران
روحش شاد شهادت مبارکش باشه.ولی واقعا حیف که از این دسته جوانان پاک و باایمان دیگه تو جامعه ما کم پیدا میشه درحالی که خیلی از جوانها دنبال قلیون و گوشی فلان و ماشین بهمان و فسق و فجورات هستن بعضیها به دنبال رسیدن به خدا قید زندگی و خانواده رو میزنن.
این شهیدان تا در میان ما هستند ذخیره انقلابند بعد از شهادت,خونشان متمضن انقلاب است...قابل توجه آقای نوبخت
بله این شهدا میراث داران انقلاب وامام هستند واگر اینها نیودند قطعا داعش وتکفیرهای ملعون سراغ ماهم میامدن دمشون گرم خدوند انشالله همه شهدا رو مخصوصا شهدای مدافع حرم رو با اولیا وصلحا و شهدا محشور گرداتد امین