مثلثی با برند پشيماني!
بايد باوركنند كه او ديگر پشتيباني ندارد. او در سال ۸۴ و حتي در سال ۸۸ پيشبيني سالهاي پس از ۹۲ را نداشت و شايد در اين انديشه بود كه حاميان سالهاي قبليش بار ديگر از اعتبار خود براي حمايت از او خرج خواهند كرد اما چنين نشد و او تنها ماند.
روزنامه آرمان امروز- مطهره شفيعي: بايد باوركنند كه او ديگر پشتيباني ندارد. او در سال ۸۴ و حتي در سال ۸۸ پيشبيني سالهاي پس از ۹۲ را نداشت و شايد در اين انديشه بود كه حاميان سالهاي قبليش بار ديگر از اعتبار خود براي حمايت از او خرج خواهند كرد اما چنين نشد و او تنها ماند.
معدود حاميان جوانش براي سرپوش گذاشتن بر اين تنهايي غيرمنتظره محمود احمدينژاد اينگونه تبليغ ميكنند كه هنوز مستضعفان و اقشار حزباللهي حامي رئيسجمهور سابق هستند. اما پاسخ اين ادعا را همين چند روز پيش حسين شريعتمداري كه روزي انتقاد به احمدينژاد را برنميتابید چنين داد كه «حزباللهيها بعد از اينكه ببينند او مقابل آقا ايستاده به او راي نميدهند.» حاميان احمدينژاد يك به يك و در سكوت با او خداحافظي كردند، چرا كه به خوبي واقف شدند ادامه اين حمايت و همراهي منجر به كاهش اعتبار خود و پرسشهاي زيادي از آنان خواهد شد كه توانايي پاسخ به آنها را ندارند. همانطور كه اكنون هم سعي ميكنند با سكوت خود مانع پيگيري سوالات افكار عمومي درباره چرايي حمايتشان از احمدينژاد در دو دولت قبل شوند. در اين گزارش به بررسي رفتار حاميان ديروز احمدينژاد و منتقدان امروز او پرداخته خواهد شد.
ضلع اول: مصباح يزدي پشيمان است؟
شاخصترين حامي احمدينژاد را بايد آيت ا... مصباح يزدي دانست. آيا امروز او از حمايتهاي خود از احمدينژاد پشيمان است؟ انتخابات سال ۸۴ انتخابات مهمي براي ایشان بود، چرا كه او بهشدت منتقد سياستهاي دولت اصلاحات بود. بنابراين از شعارهايي كه بر خلاف آن مشي اصلاحي ارائه ميشد استقبال ميكرد. احمدينژاد هم بهخوبي به اين نكته واقف بود و ميدانست با ارائه چند برنامه كه باب ميل و نظر مصباح يزدي باشد ميتواند آراي حاميان او را جذب كند، از جمله تشكيل دولت اسلامي!
بر همين مبنا بود كه مصباح يزدي حامي بيچون و چراي احمدينژاد در سال ۸۴ شد. مصباح در نخستين ديدار خود با احمدينژاد پس از انتخابات گفت:«تلقي ما اين است كه اين نفخه الهي كه در اين زمان در جامعه ما دميده شده و آثارش در علاقه بيشتر مردم به دين و انديشههاي ا سلامي ظهور يافته، مرتبهاي از مراتب چيزي است كه در زمان پيامبر اسلام (ص) تحقق پيدا كرد.» اين حمايتها تا انتخابات ۸۸ ادامه پيدا كرد چنان كه مصباح يزدي در گرمترين فصل سال ۸۸ اظهار داشت: «وقتي شد رئيسجمهوري اسلامي، حكمش را از رهبر يعني از جانشين امام دريافت كرد، آن قداست بر اين هم ميتابد، آنوقت اطاعت رئيسجمهور، اطاعت مجلس و ساير نهادهاي قانوني هم ميشود اطاعت خدا.» اما اين حمايت به يكباره رنگ باخت و اطاعت از رئيسجمهور در نگاه مصباح يزدي معناي ديگري پيدا كرد، دليلش هم حضور اسفنديار رحيم مشايي در كنار احمدينژاد بود.
در ارديبهشت ۹۰ و در اوج ناباوري ياران احمدينژاد بود كه مصباح يزدي گفت:«يك وقتي به برخي از دوستان نزديكم گفتم كه بيش از ۹۰درصد معتقدم كه او سحر شده است! اين وضعيت ابدا طبيعي نيست. هيچ آدم عاقلي چنين كارهايي نميكند، مگر آنكه اختيار از او سلب شده باشد. اين كارها هيچ توجيهي ندارند. يك وقت كسي اشتباهي ميكند، آن وقت هرچه او اشتباه ميكند، اين فرد ميآيد و توجيه ميكند! كسي كه ۱۰تا دوست دارد، ۹تا دوستش را ميگذارد كنار و كارهاي دهمي را توجيه ميكند!» پس از آن هم آیتا...مصباح جامه منتقد بر تن كرد كه تا به امروز آن را تعويض نكرده است. نكته جالب اين است كه چرا احمدينژاد ديگر به قم سفر نميكند؟ چرا او كه در سخنرانيهايش بارها از صلح و دوستي دم ميزند گامي براي رفع كدورتها بر نميدارد كه البته پاسخش مشخص است: او هنوز مشايي را بر همه ترجيح ميدهد!
ضلع دوم: شريعتمداريها هم چرخيدند
ضلع دوم حاميان ديروز و منتقدان امروز احمدينژاد به رسانهها و مديران آنها باز ميگردد. آنها زماني كه متوجه پايان حمايت بزرگان همفكر خود از او شدند به تدريج سعي كردند نه تنها از احمدينژاد فاصله بگيرند بلكه به منتقد درجه اول او تبديل شوند. البته تصور آنها اشتباه بود چرا كه گمان ميكردند طي اين چرخش، عملكرد گذشته آنها در توجيه عملكرد احمدينژاد فراموش خواهد شد كه چنين نشد. از جمله حاميان احمدينژاد كه به مخالف او تبديل شد، روزنامه كيهان است. اظهارات چند روز پیش مديرمسئول اين روزنامه را نبايد فراموش كرد.
در عين حال شريعتمداري با زيركي سعي دارد وانمود كند كه گزينه برتر آنها سعيد جليلي است كه برخي او را كانديداي مورد حمايت مصباح يزدي در انتخابات ۹۶ ميدانند. بنابراين چندي پيش بود كه اين روزنامه در واكنش به انتشار عكسي كه سعيد جليلي را در كنار احمدينژاد نشان ميداد، نوشت:«تلاش براي انتساب جليلي به احمدينژاد در حالي است كه احمدينژاد در سالهاي آخر رياست خود بر سر موضوعاتي مانند بيداري اسلامي و مذاكره با آمريكا اختلافات جدي با جليلي داشت.» شريعتمداري براي توجيه اين چرخش از شيوه نخ نما شده انتقادات شديد به احمدينژاد استفاده ميكند كه به نظر نميرسد سبب حذف حمايتهاي بيشائبه او از احمدينژاد در اذهان عمومي شود.
ضلع سوم: حتي باهنر هم ديگر حامي نيست
برخي اصولگرايان كه در انتخاباتهاي رياستجمهوري قبل از ۹۲ حمايت از احمدينژاد را در بوق و كرنا كرده بودند، چند زماني است كه به خاطر آوردهاند او چه كرده و چه برنامهاي براي آينده دارد؛ از جمله محمد رضا باهنر كه از حاميان سرسخت احمدينژاد بود اما او هم مانند كيهان نشينان مواضع خود را تغيير داد. او زيرك است و تمام پلهاي پشت سر خودش را خراب نميكند. باهنر در ارديبهشت ۸۹ گفته بود: «هيچ اجباري و فشاري را احساس نميكنيم و آقاي احمدينژاد را در اردوگاه اصولگرايان ميدانيم. انجام وظيفه شرعي ما نبايد تحت تاثير دوستيها و خصومتها باشد. اگر مساله قابل نقدي را از رئيسجمهوري ميبينيم، نقد خواهيم كرد. ايشان نيز اگر نقدي به عملكردمان دارند مطرح ميكنند و اين به معناي جدا كردن ايشان از جناح اصولگرا نيست.» اما در سال ۹۲ گفته بود: «احمدينژاد زماني ميگفت سرعت من ۱۸۰ كيلومتر است هر كسي ميتواند به من برسد، غافل از اينكه جادههاي ايران براي اين ميزان سرعت ساخته نشدهاند.
قوانين تصويب شده در ايران به رئيسجمهور اجازه سرعت بيش از ۱۲۰ كيلومتر را نميدهند.» البته باهنر چند روز پيش هم اظهار داشته بود كه «بارها و بارها احمدينژاد و دفتر وي اعلام كردند كه وي قصد كانديداتوري در رياستجمهوري ۹۶ را ندارد، اما كيست كه اين حرفها را باور كند كه وي قصد كانديداتوري در انتخابات را ندارد چرا كه اگر موقعيت براي احمدينژاد فراهم شود حتما نامزد انتخابات رياستجمهوري ۹۶ خواهد شد» ين نوع پشیماني حمايت از احمدينژاد در طيف اصولگرا به وفور يافت ميشود و نميتوان از تغيير مواضع توكليها، محبيانها و غيره به راحتي عبور كرد.
ارسال نظر