ننگ ابدی
چگونه رویای مجاهدین به سراب تبدیل شد
امیر دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی که در زمان عملیات مرصاد، معاون اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا بود، چندی قبل گفته است: «مرصاد مطالب زیادی دارد که متاسفانه به تحریف رفته است. البته وقتی ما تاریخ را برای بزرگی بزرگان می نویسیم، به طور طبیعی دچار لغزش می شویم و این یکی از دلایل سکوت بنده تاکنون بوده است .
در گیرودار پذیرش بی قید و شرط قطعنامه ۵۹۸ در تیر ماه ۶۷، صدام حسین طی یک نطق تلویزیونی اعلام کرد: «... بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین طور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید.»
پیش بینی صدام حسین هم درست بود و هم نادرست. مجاهدین ساکن در عراق به خاک ایران حمله کردند اما نه تنها خبری از پیوستن صفوف مردم به آنها نشد بلکه در عرض کمتر از یک هفته از شروع عملیات «فروغ جاویدان» با پاکسازی منطقه اسلام آباد و کرند غرب از وجود اعضای مجاهدین خلق، عملیات مرصاد در روز ۸ مرداد به پیروزی رسید. عملیات مرصاد پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷، دو روز بعد از آغاز عملیات فروغ جاویدان با رمز «یا علی» آغاز شد.
هاشمی رفسنجانی درباره عملیات مرصاد در خاطراتش نوشته است: «جنگ و صحنه به گونه ای درست شده بود که اینها توی کیسه آمدند و ما در کیسه را بستیم. تدارک منافقین خیلی وسیع بود و ضربه وارده بر آنها خیلی عمیق است. ۱۲۰ تانک زرهی دجله، ۶۰ نفربر و ۶۰۰ خودرو دیگر، حدود ۵۰۰۰ پیکارجو و همین تعداد پشتیبانی و تدارکچی و طرح رسیدن به تهران، خیلی احمقانه و ساده لوحانه.»
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفته بود: «بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید...» پیش از او صدام حسین هم چنین پیش بینی کرده بود و گفته بود یک هفته ای تهران را می گیریم؛ پیش بینی هیچ کدام درست از آب درنیامد. رجوی گفته بود: «کاری که ما می خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند.
فرماندهی عملیات مرصاد با ارتش بود که پس از چند روز درگیری در نهایت نیروهای ارتش ایران پیروز شدند و عملیاتی که توسط سازمان مجاهدین خلق طرح ریزی و اجرا شده بود، عملا با شکست روبرو شد و تعداد زیادی از نیروهای مهاجم که عملیات خود را «فروغ جاویدان» گذاشته بودند، در نبرد کشته شدند.
همه ماشین ها شماره گذاری شده و تیپ ها کدبندی و نام گذاری شده و به همه ابلاغ شده بود که مدارک عراقی خود را همراه نبرند و به جای آن مقداری پول ایرانی با برنامه و امکانات و سازماندهی بین افراد تقسیم شده بود، نیروهای حاضر در عملیات «فروغ» به سه گروه عمده در سازمان تقسیم می شدند؛ نیروهایی که از قبل در مجموعه ارتش آزادی بخش متشکل بودند و در عملیات های مختلف شرکت داشتند و تجربیاتی از آن عملیات ها کسب کرده بودند. اینها از توانایی خوبی برخوردار بوده، آموزش دیده و از تابعیت تشکیلاتی و توانایی برخوردار بودند. تا آخرین لحظه می جنگیدند و هنگامی که مهمات شان تمام می شد با نارنجک خودکشی می کردند و حاضر به تسلیم نبودند.
نیروهایی که بنا به ضرورت طی یک فراخوان عمومی از اعضا و هواداران سازمان در کشورهای مختلف، به خصوص اروپا بسیج شده و به عراق روانه شده بودند. این دسته از نیروها با توجه به مدت محدود آموزش نظامی از کیفیت پایینی در عملیات برخوردار بودند.
دسته سوم اسرایی بودند که در عملیات های قبلی به اسارت سازمان درآمده و با اقدامات توجیه سازمان به آن جذب شده بودند و پس از آموزش های لازم در تیپ ها سازماندهی شده بودند. این عده حدود 800 نفر برآورد شده اند که با وعده آزادی آمده بودند و انگیزه بسیار پایینی داشتند و توانایی نظامی مطلوبی نیز نداشتند و طبعا در عملیات تلفات زیادی داشتند. البته عده کثیری از آنان از ابتدای درگیری های اسلام آباد فرار کرده و از کوهستان های مجاور خود را به استان های دیگر رسانده بودند.
به استثنای تعدادی که هدایت و پشتبانی را به عهده داشتند که در این عملیات شرکت کردند، مجموعا در حدود 4500 تا 5000 نفر برآورد شده اند که در حدود 25 درصد از آنان را زنان و دختران تشکیل می دادند.
مجاهدین خلق در قالب تیپ های ۲۰۰ نفره با تانک های برزیلی بسیار پیشرفته با ۸۰ آمبولانس و صدها خودروی سبک، دو کامیون اسلحه، آزمایشگاه و بیمارستان های صحرایی و بسیار مجهز وارد ایران شده بودند. آنان در سر راه خود بسیاری از مردم بی دفاع را به ضرب گلوله از پای درآوردند. در شهر اسلام آباد اوج این فجایع رخ داد. آنها بعد از اسلام آباد راهی کرمانشاه شده بودند که در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه در گردنه چهارزیر که بعدها به تنگه مرصاد معروف شد با مقاومت رزمندگان مواجه شده و متوقف شدند.
شهید علی صیاد شیرازی فرمانده عملیات مرصاد، شب پیش از عملیات را این گونه شرح می دهد: «شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند.
ساعت ۵ به پایگاه رفتم، همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تاکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چاره ای نداریم. هلی کوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم ارتش آماده شد. ابتدا خودم با یک هلی کوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم.»
صیاد شیرازی آن زمان فرماندهی هوانیروز را به عهده گرفت و با بمباران ماشین های آنها، موقتا آنها را متوقف کرد و ستون های آنها را به آتش کشید. در درگیری تنگه مرصاد، مجاهدین با دادن ۱۵۰۰ کشته زمین گیر شدند و از همان جا تصمیم به فرار گرفتند. مشکلی که رزمندگان با آن مواجه بودند، تعقیب مهاجمان بود.
در این وقت حمله دیگری از سوی سه راهی ملاوی به نیروهای سازمان صورت گرفت. مدر این میان اسرای حاضر در عملیات غالبا فرار کردند و بی نظمی شدیدی بر نیروهای سازمان حاکم شد. بلافاصله پس از آزادسازی شهر اسلام آباد، یگان های سپاه پیشروی را به سوی کرند آغاز کردند.
در این میان تعدادی از نیروهای ارتش آزادی بخش ناگزیر از فرار و عقب نشینی شدند. این در حالی بود که تعدادی از بی سیم های آنها از کار افتاده بود و آمبولانس ها مرتبا زخمی های سازمان را به عقب بر می گرداند. ظهر روز سه شنبه ۴/۵/۶۷ توسط نیروهای جمهوری اسلامی، از دو جبهه، از طرف پادگان الله اکبر، به قصد قطع ارتباط میان نیروهای ارتش آزادی بخش در اسلام آباد و کرند، باز شد که حملات و سرکوبی نیروهای سازمان تا نیمه های شب ادامه داشت.
صبح روز چهارشنبه ۵/۵/۶۷ نیروهای جمهوری اسلامی از دو جبهه از طرف پادگان الله اکبر و از منطقه جنوب اسلام آباد، به سمت اسلام آباد هجوم آوردند و مناطق غربی و جنوبی شهر را کلا زیر فشار قرار دادند، به طوری که حتی در جنوب شهر پیشروی داشتند.
درگیری شدیدی برای گرفتن تنگه آغاز شد و با شکست اولین تهاجمات، ارتش آزادی بخش، فرار نیروهای سازمان شروع شد. نیروهای جدید با این تصور که راه باز مشده است به سمت جلو در حرکت بودند و در همین حال با نیروهایی روبرو می شدند که در حال فرار بودند و علت عقب نشینی را هم توضیح نمی دادند.
غروب روز چهارشنبه درگیری تنگه چهارزیر با عقب نشینی نیروهای ارتش آزادی بخش به پایان رسید و از شب پنج شنبه عقب نشینی کامل آغاز شد. چهارشنبه شب در ساعت 7 بعدازظهر شدت حملات ارتش جمهوری اسلامی حتی فرصت عقب نشینی را هم از نیروهای سازمان گرفته بود.
بر اساس اعترافات دستگیرشدگان و عکس هایی که از بعضی از اجساد شناسایی شده تهیه شد، از مجموع 51 نفر هیئت اجرایی سازمان (مرکزیت) حداقل 33 نفر از آنها در صحنه عملیات حضور داشتند که 16 نفر آنان کشته شدند.
با شکست نیروهای مجاهدین، مراحل اصلی عملیات مرصاد به انجام رسید اما برخی از اعضای سازمان در مناطقی از اسلام آباد و کرند اطراق کرده و به امید نیروی تازه نفس منتظر مانده بودند اما نیروهای ارتش ایران با کشف خانه به خانه مخفی گاه این بخش از نیروها طی دو روز پایانی عملیات مرصاد به پاکسازی این مناطق پرداختند و در تاریخ 8 مرداد ماه چند گردان از نیروهای لشکر انصارالحسین (ع) اقدام به پاکسازی روستاهای اطراف شهر و ارتفاعات مجاور کردند و با این حرکت پرونده عملیات مرصاد به طور کامل بسته شد.
نظر کاربران
لعنت بر منافقیم و مخصوصا رجوی
لعنت.