عاقبت صدای بلند زن برایش دردسرساز شد!
همسرم در خانه آنقدر با صدای بلند حرف میزند که گاهی مجبور میشوم پنبه در گوشم بگذارم تا صدایش آسیب کمتری به من برساند، دیگر تحمل او را ندارم و طلاق میخواهم.
زوج میانسالی در دادگاه خانواده حضور یافتند و مرد میانسال درخواست جدایی از همسرش را به قاضی دادگاه ارائه کرد. زن میانسال که ۵۲ سال سن داشت، در ابتدا خطاب به قاضی گفت: همسرم ۲۸ سال است که با من زندگی میکند اما هنوز اخلاق و رفتار من را به درستی نشناخته است و با کوچکترین مشکلی درخواست طلاق میدهد.
وی با لبخند ادامه داد: یکی از ایرادهای اخلاقی من این است که با صدای بلند حرف میزنم و همین موضوع همسرم را ناراحت میکند. بلند حرف زدن من بزرگترین مشکل زندگیمان است که بعد از ۲۸ سال هنوز نتوانستهایم آن را حل کنیم.
این زن میانسال خاطرنشان کرد: همسرم مدعی است که اگر الان به ناراحتی اعصاب دچار شده است، من مسبب اصلی آن هستم، زیرا بلند حرف زدن من باعث به وجود آمدن این بیماری شده است.
وی افزود: خودم بارها سعی کردم که در منزل آرام صحبت کنم، اما متاسفانه به دلیل استرس و هیجان کاذبی که دارم، در شرایطی نمیتوان تصمیمگیری درستی داشته باشم و آرام صحبت کنم.
این زن میانسال بار دیگر با لبخند ادامه داد: با داشتن عروس و داماد، نمیدانم چرا شوهرم چنین درخواستی دارد؟ او سالها است که در کنار من زندگی کرده و حالا متوجه شده است که نمیتواند مرا تحمل کند!
در ادامه جلسه دادگاه شوهر این زن که ۵۵ سال سن داشت با عصبانیت گفت: همسرم آنقدر بلند حرف میزند که گاهی مجبور میشوم «پنبه» در گوشهایم بگذارم. او اصلا به محیط اطرافش اهمیتی نمیدهد.
وی بیان کرد: من در سنی قرار دارم که دیگر نمیتوانم مانند گذشته صدای بلند او را تحمل کنم. وقتی او حرف میزند گویی پتک محکمی بر سر من کوبیده میشود اما این مسائل اهمیتی برای او ندارد.
این مرد میانسال مدعی شد: در این سن و سال نیازمند مکانی هستم که در آن آرامش وجود داشته باشد. میخواهم از همسرم جدا شوم زیرا تحمل بلندی صدای او برایم سخت شده است.
قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زوج میانسال، حکم طلاق آنها را صادر نکرد و با کمی صحبت، مرد را از درخواست طلاقش منصرف کرد.
نظر کاربران
پیرزنه ازکجا اینقدر نفس وانرژی داره که داد میزنه؟؟!! پیرزنا هم پیرزنای قدیم..آره ننه!