۳۸۳۱۲۵
۱ نظر
۵۰۰۵
۱ نظر
۵۰۰۵
پ

نگرانی مخالفان، از رويه برجام در داخل

علیرضا علوی‌تبار در گفت‌وگوی مفصلی درباره موضوعات مختلفی از جمله برجام و علت مخالفت با آن، انتخابات ریاست‌جمهوری آینده و تحرکات اصلاح‌طلبان در این انتخابات صحبت کرده است.

روزنامه شرق: علیرضا علوی‌تبار در گفت‌وگوی مفصلی درباره موضوعات مختلفی از جمله برجام و علت مخالفت با آن، انتخابات ریاست‌جمهوری آینده و تحرکات اصلاح‌طلبان در این انتخابات صحبت کرده است که اهم آن در پی می‌آید:

‌اشخاصی که با برجام مخالف‌اند می‌دانند موفقیت برجام می‌تواند به تثبیت یک رویه و روش در کشور منجر شود و آن حل‌کردن مسائل از طریق واقع‌بینی، گفت‌وگو، صبر، استدلال‌کردن و دست‌برداشتن از تهدید مداوم است. کسانی که با برجام مخالف‌اند متوجه این داستان شده‌اند.

‌آنها می‌دانند اگر قرار باشد با خارجی‌ها گفت‌و‌گو کنید و وارد معاملات برد- برد شوید، طبیعتا هیچ منطقی ندارد که با داخلی‌ها وارد کاری مشابه نشوید؛ بنابراین از تثبیت این رویه نگران‌اند. طبیعتا واردشدن در این گفت‌و‌گو، باعث کم‌رنگ‌شدن شعارهایی می‌شود که خیال‌پردازانه است و ربطی به واقعیت ندارد. آنها بیش از آنکه با خود برجام مخالف باشند، با تثبیت رویه برجامی و تثبیت‌ نیروهایی که بتوانند این قبیل اقدامات را انجام دهند، مخالف‌اند.

‌خروج از رکود ایران اگرچه در ظاهر منفعت عمومی را تأمین می‌کند؛ اما ممکن است منافع عده‌ای را به خطر بیندازد، نباید از تأثیر این منافع بر شکل‌گیری مخالفت‌ها غافل شویم.
‌پذیرش به‌هم‌خوردن حاکمیت یکدست، نتیجه احساس بحران بود. با کاهش احساس بحران، دوباره عده‌ای ترغیب به برقراری مجدد حاکمیت یکدست و دردست‌گرفتن تمام امکانات کشور شده‌اند. چنانچه چنین نیرویی دوباره قوه مجریه را در دست بگیرد و حاکمیت یکدست شود، دوباره بحران‌ها و تنش‌های ایران با دیگر کشورها باز می‌گردد؛ یا اینکه اگر این نیرو دوباره مدیریت اقتصادی کشور را در دست بگیرد، بحران‌های شدید اقتصادی بار دیگر برخواهند گشت.


‌به نظر من، جامعه این کشش و طاقت را ندارد که یک بار دیگر آنچه را که تجربه کرده است، بیازماید.

باید توجه داشت قبل از سال ٨٤، نیرویی در داخل وجود داشت که در عرصه اداره کشور آزمون عملی پس نداده بود و دائما در گوشه گود نشسته و انتقاد کرده بود؛ اما بعد از آنکه هشت سال به صورت یکپارچه قدرت را در دست گرفت، آزمون تاریخی مهمی را پشت سر گذاشت و ادعاهایش در معرض امتحان و قضاوت عمومی قرار گرفت. هیچ نیرویی در عرصه سیاسی کشور نداریم که امتحان پس نداده باشد.

‌گروهی که نمی‌خواهد اصلاح‌طلبان دوباره سهمی در قدرت داشته باشند، از حاکمیت یکدست حمایت می‌کنند. تعبیرشان هم این است که ما اصلاح‌طلبان را با دادن هزینه زیاد بیرون انداخته‌ایم، چرا باید دوباره اجازه بدهیم آنها به قدرت برگردند؟!

‌اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر به طرف مقابل نشان دادند که حریفی قدرتمند هستند و باید آن را جدی گرفت، در ثانی در عمل گفتند که نیامده‌‌اند تا بازی را به هم بزنند؛ بلکه می‌خواهند در چارچوب قواعد رقابت، بازی کنند. این پیام خوبی بود که امیدوارم منتقل شده و دیر یا زود اثر خود را در عرصه سیاسی ایران بگذارد.

اینکه کلیپ یک چهره اصلاح‌طلب این همه بیننده دارد، دلیلی برای آن است که واقعیتی انکار‌ناپذیر در جامعه وجود دارد که باید با آن کنار آمد.

جنبش اجتماعی هم پشت سر این دولت نیست. رابطه ارگانیک و اندام‌واری را هم با روشنفکران ندارد که برایش ایده و نظریه‌پردازی کنند و از آن دفاع کنند.

انسجام‌نداشتن پشتوانه نظری هم در دولت محسوس است. در زمینه اقدامات وزارت ارشاد بدترین نوع دفاع صورت می‌گیرد. معلوم است آنهایی که در وزارت ارشاد هستند، ایده‌ای برای سیاست‌گذاری فرهنگی ندارند؛ به‌همین‌دلیل است که درباره خیلی چیزها کوتاه می‌آیند یا سکوت می‌کنند و حرفی برای گفتن ندارند.

در دوره آقای خاتمی افرادی بودند که خود را موظف به نظریه‌پردازی برای اقدامات دولت می‌دانستند؛ اما دولت یازدهم هیچ اقدامی در‌این‌باره انجام نداد.

این دولت دورنمایی هم برای ایجاد پشتوانه تئوریک ایجاد نکرده است؛ از‌این‌رو می‌بینیم حتی وقتی وزرا برای دفاع از خود می‌آیند، نمی‌توانند دفاع پررنگی از خود کنند.

بسیاری از صحبت‌های آقای روحانی ظرفیت و اهمیت زیادی برای تبدیل‌شدن به یک گفتمان عمومی را داشت و دارد؛ مثل جمله‌ای که ایشان خطاب به نیروی انتظامی گفت که شما موظف به اجرای قانون هستید، نه شرع؛ اما این جرقه‌ای بود که به‌سرعت خاموش شد. این حرف ایشان باید تبدیل به گفتمان عمومی می‌شد تا ما احکام شریعت را از قوانین موضوعه و روش تحقق‌بخشیدن به اجرای هرکدام را تفکیک و وظیفه دولت درباره این دو را تعریف کنیم؛ یا صحبت‌هایی که راجع به استفاده‌نکردن از زور برای مؤمن‌‌کردن مردم بیان کرد؛ یا اقدامی که ایشان برای جلوگیری از آزمون‌گرفتن از کارکنان دولت به نفع زنان انجام داد؛ همین‌طور حرف‌های ایشان درباره سیاست خارجی و اینکه ما باید با دیگر کشورها وارد بازی برد- برد شویم. متأسفانه به نظر می‌رسد تیم آقای روحانی توانایی لازم برای این گفتمان‌سازی‌ها را ندارد و این نقیصه دست دولت را در خیلی مواقع می‌بندد.

ائتلاف برجامی‌ها می‌توانند تا مدتی کشور را اداره و از بحران‌ها گذر دهند و فعلا به ترکیب دیگری نمی‌شود فکر کرد. بهترین لیدر و نماد این ترکیب هم خود آقای روحانی می‌تواند باشد؛ چرا‌که هم گرایش به راست مدرن دارد، هم راست سنتی و در هر دو هم عمل‌گراست و در هیچ‌کدام هم اصولگرا نیست.

ما درست مثل وضعیت بعد از حمله مغول‌ها هستیم. کشور را باید دوباره بازسازی کنیم. اجساد را خاک کنیم و شهرها را دوباره بسازیم و قنات‌ها را برقرار و مجددا مزرعه‌ها را راه بیندازیم، بعد می‌توان به چیزهای دیگر فکر کرد.

یک اقدام مهم باید برداشتن رانت و حمایت از پشت نیروهای خودسر باشد. اینها خودسر که نیستند. کسی نباید از اینها حمایت کند. بگذارید خودجوش بیایند تظاهرات کنند؛ اما اگر کسانی آمدند و به طور هم‌زمان در یک ساعت معین در دو شهر علیه یک نهاد، به یک سفارتخانه حمله کردند، چقدرش خودجوش است؟ این شوخی است، خودشان هم می‌دانند.

باید در درون توافق شود تا این گروه خواسته‌های خود را از مجاری عادی و قانونی تعقیب کنند.
به نظرم در دوره آقای احمدی‌نژاد بسیاری از آنها (اصولگرایان بیرون‌مانده از قدرت) متوجه شدند چطور به‌راحتی می‌تواند آبروی آنها ریخته شود؛ اما بخشی از آنها هنوز این را هم متوجه نشده‌اند.

روشنفکر دینی بعد از انقلاب کمتر به مسئله برابری پرداخته است. وقایعی که در سالیان اخیر اتفاق افتاده، نشان می‌دهد مسئله نابرابری در کشور ما خیلی جدی است و جلوی تحقق دموکراسی را هم می‌گیرد.

عده‌ای در جامعه هستند که هیچ بلندگویی ندارند؛ چون نابرابری خیلی زیاد است و داشتن بلندگو احتیاج به یک‌سری امکانات دارد. این بخش‌ها کاملا محروم هستند و صدایشان هیچ‌جا شنیده نمی‌شود. اخلاقی‌ترین کار برای یک روشنفکر باید این باشد که صدای آنهایی باشد که بلندگویی ندارند.

احمدی‌نژاد حاصل انتقاد نكردن‌ بود. اگر کارهای ایشان در شهرداری نقد شده بود، هیچ‌وقت رئیس‌جمهوری نمی‌شد؛ چون سیاست بر تضعیف اصلاح‌طلبان در همه نهادها بود، بعد هم امکانات عمومی پشت سر ایشان برای انتخابات سال ٨٤ قرار گرفت. الان شرایط اصلا این‌طور نیست. اگر روند همین‌طور پیش رود باز هم مردم به عقلانیت رأی می‌دهند.

ایران استعداد پوپولیسم را دارد. به دلیل نابرابری‌ای که در آن وجود دارد و به دلیل اینکه علوم اجتماعی جایگاه جدی در ذهن مردم باز نکرده است. مردم تحلیل‌های یک اقتصاددان درباره نرخ سود بانکی را نمی‌فهمند؛ ولی حرف‌های عوامانه را درباره آن خوب می‌فهمند. علتش این است که علوم اجتماعی در سال‌های اخیر کاملا تحقیر و تضعیف شد.

‌به جای اینکه بیاییم سر موارد اختلاف گفت‌و‌گو کنیم، باید بیاییم از موارد توافق شروع کنیم. موارد توافق چیست؟ همه ما نگران امنیت ملی ایران هستیم. آیا رفع برخی اتفاقاتی که افتاده، به نفع امنیت ملی ما است یا به ضرر آن؟ اگر مثلا حصر برداشته شود، به نفع امنیت ملی است یا به ضرر آن؟ اگر ما همدیگر را ببخشیم، به نفع امنیت ملی است یا به ضرر آن؟ اگر احزاب قدرتمند ما دوباره اجازه فعالیت یابند، ما در مقابل خارجی‌ها قوی‌تر می‌شویم یا ضعیف‌تر؟
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • محمد

    به این جناب بفرمایید ، نمیخاد به طرفداری از یک حزب حرف بزنید.
    طبق کدوم مطلب کارشناسی میگید برجام خوبه؟
    مردم دیگه خودشون میدونن جریان چیه. نمیخاد افکار عمومی رو تغییر بدید

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج