من و تو ميتوانيم كنار هم باشيم
هر روز كه ميگذرد تعداد بيشتري از افراد سالها يا تا آخر عمر به صورت مجرد زندگي ميكنند.
رضايتمندي زناشويي تا حدودي به شرايط زندگي مرد و زن وابسته است. وقتي كه زن و مرد در فضايي تنشزا زندگي ميكنند خطر بيشتري آنان را تهديد ميكند اما اگر همين زن و مرد قبل از مواجهه با فشار رواني با ثبات و استوار باشند، كمتر در معرض حمله و خطر قرار ميگيرند.
از نظر روانشناسان باليني معمولاً ازدواجهاي خوب با كاركرد رواني و جسماني خوب همراه هستند. تعدادي از ازدواجها هستند كه با گذشت زمان بهتر ميشوند، عدهاي زوال مييابند و برخي نيز ثابت باقي ميمانند.
راه سوم، مشاوره
عوامل بسياري هستند كه ميتوانند بر پيكره ازدواج تأثيرگذار باشند از جمله اين عوامل ميتوان به مشكلات مالي، بيرون بودن يكي از همسران يا هر دو از كانون گرم خانواده، حسادت داشتن به زندگي ديگران و مهارتهاي ضعيف در كنترل كردن مشكلات به وجود آمده و... اشاره كرد. اما هستند عوامل مثبت و پايداري كه ميتوانند بر اسكلت يك خانواده تأثيرگذار باشند، آن عوامل از اين قرار هستند: امنيت مالي و اقتصادي در خانواده، روابط خوب بين زوجين، شناخت دقيق همسران از يكديگر، ارتباط و تبادل نظرات خوب و بجا و مهارتهاي قوي در حل مشكلات به وجود آمده.
در زمانهاي قديم زوجين در سختترين شرايط همديگر را تحمل و در صورت بروز مشكل يك عمر با سختي كنار هم زندگي ميكردند، اما امروزه تنها راهحلي كه به اذهان خطور ميكند طلاق است. در چند سال اخير روانشناسان راهحل سومي را هم ارائه دادهاند كه ميتواند تا حدودي براي برطرف ساختن مشكلات بعضي از زندگيها كارساز باشد و آن چيزي نيست جز مشاوره قبل و حتي بعد از ازدواج چراكه اين راهحل نه تنها ميتواند بسياري از مشكلات را حل كند بلكه امكان حفظ ازدواج و در طول راه كوشش براي هر چه بهتر زندگي كردن را براي زوجين فراهم ميسازد.
ماهيت مشاورههاي ازدواج كوشش براي كسب و به دست آوردن اهداف مثبت و دوري كردن و اجتناب از مشكلات و مسائل مسئلهدار است. گاهي ديده شده است كه يك ازدواج مسئلهدار و پردردسر توانسته است بر روح و روان همسر تأثير بگذارد و او را از زندگي زده سازد اما يك مشاوره بجا و با افراد خبره هم توانسته است اين ازدواج مسئلهدار را ختم به خير سازد. وقتي كه زوجها در پي اين هستند كه با يك روانشناس و مشاور مشورت كنند، هدفشان اين است كه مشكلات خود را در زندگي به حداقل برسانند و به چيزهاي مثبتي كه در زندگي برايشان اهميت دارند فكر كنند، پس بايد بدانيم كه مشاوره زناشويي در پي كاهش تجارب منفي ازدواج است.
هر يك از زوجين در مشكلات سهيم هستند
شايد اولين و مهمترين كاركرد و خصيصه در مشاورههاي زناشويي اين است كه با هر يك از زوجين به صورت يك واحد برخورد ميشود، يعني اينكه با هر كدام در حد و حدود خودشان صحبت ميشود و از انتظاراتي كه در زندگي از آنان ميرود، سخن به ميان ميآيد.
كانون توجه درمان به جاي اينكه معطوف به يك نفر باشد كه باعث و باني مشكلات به وجود آمده است، مبتني به هر دوي آنهاست چراكه در زندگي، زن و مرد با هم زندگي را ميچرخانند و مسائل را به وجود ميآورند. در اكثر زندگيها ديده شده است كه وقتي زن و مرد نزد روانشناس يا مشاور ميآيند، يكي از طرفين را مقصر ميدانند يا بهتر است بگوييم همديگر را مقصر و مسبب اين گرفتاريها و بدبختيها ميدانند اما نخستين و مهمترين وظيفه ما اين است كه به هر كدام آنها از يك ديد نگاه كنيم و ببينيم هر كدامشان چقدر و تا چه اندازه در به وجود آمدن اين مشكل نقش داشتهاند. بايد به آنها خاطر نشان ساخت تا ببينند تا چه حد و چگونه رفتارشان بر اين مشكل تأثيرگذار بوده است.
به من هم گوش بده
مرحله دوم كار ما مشاوران اين است كه به هر كدام از طرفين كمك كنيم تا نقطه نظر طرف مقابل را در نظر بگيرند و علائق و بدآمدنهاي او را بيشتر درك كنند. در اين مرحله است كه مهارت بيشتر و بهتر گوش دادن در بين زوجين برقرار ميشود. بيشتر مشكلاتي كه زوجين براي خود به وجود ميآورند ناشي از اين است كه حرف همديگر را يا نميفهمند يا گوش نميكنند. نفهميدن هم ناشي از خوب گوش ندادن است. هميشه ديده شده است كه در جر و بحثها زن و مرد مرتب حرف خود را ميزنند، اما اگر در همين دعوا و مرافعه يكي از طرفين سكوت پيشه كند خيلي از مشكلات ناخودآگاه حل خواهد شد، البته اين به اين معنا نيست كه هميشه زن يا مرد فقط سكوت را پيشه سازند كه بقيه فكر كنند مقصر اصلي فرد ساكت است.
در بعضي موارد ديده شده است كه فرزندان هم در اين ماجرا رخنه كردهاند و وقتي پاي آنها به ميان ميآيد ديگر نميشود مشكل را فقط دعواي زن و شوهري ناميد. در اينجا بايد از خانوادهدرماني بهره برد تا بتوان معضل را حل و فصل كرد.
نوع برخورد زوجين با بحران
بين دو نفر هميشه و در همه وقت احتمال اختلافنظر و سليقه وجود دارد و شيوه اداره كردن و حل اين اختلافها با شادكامي ازدواج ارتباط دارد. زن و شوهرهاي موفق هميشه گرايش به اين دارند كه به محض ورود يك مشكل در زندگي آن را با همسر خود در ميان بگذارند. آن را بدون دعوا و جنگ و جدال حل و فصل سازند. اما زوجهاي ناموفق و بيتدبير اين مشكلات را ظاهراً ناديده ميگيرند و هيچگاه از ياد نميبرند، در عوض آنها را همچون سندي لاك و مهر شده حفظ ميكنند تا بعدها در يك مشاجره بزرگ مجدداً به جريان بيندازند. تجربه ثابت كرده است زن و شوهرهايي كه از مسائل خود صحبت نميكنند، كمتر از كساني كه بدون خصومت به بحث از مشكلاتشان ميپردازند، احساس خشنودي ميكنند اما در نهايت از كساني كه اين مشكلات را با جنگ و جدل مطرح ميسازند، خشنودترند. زن و شوهرهاي موفق و راضي هميشه بر موضوعات و اختلاف نظرهاي اختصاصي تمركز دارند. در كل مخالفت در يك زمينه خاص بهتر از بحث كردن درباره چند مسئله در يك زمان است.
همچنين زوجهاي راضي و ناراضي از لحاظ راهحلهايي كه در نظر ميگيرند با يكديگر فرق دارند. زن و شوهرهاي ناراضي در اغلب مواقع به راهحلهايي ميرسند كه در آن يك نفر برنده و ديگري بازنده مطلق است و اين خود بدترين نوع ممكن است اما در زوجهايي كه راضي هستند احتمال استفاده از مصالحه بيشتر وجود دارد. در اين حالت هر دو نفر تا حدودي تسليم ميشوند و به آنچه ميخواستند ميرسند. علاوه بر اينها زوجهاي شادكام در يافتن راههاي كاهش تنش يا حل مشكلات غالباً ابتكار و خلاقيت بيشتري از خود نشان ميدهند. در خاتمه بايد گفت هميشه راهحلهايي براي در كنار هم بودن وجود دارد به شرط آنكه زوجين از خودخواهيها بكاهند و ديگري را نيز در نظر بگيرند.
نظر کاربران
برو بابا دلت خوشه! شکم خودمون نميتونيم سير کنيم ،انوقت زن بچه هم داشته باشيم!؟ شکمت سيره عمو!!؟