قربانیان سرشناس قصور پزشکی
قصور یا اشتباه پزشکی به حالتی گفته میشود که در بیمارستان، درمانگاه یا هر مرکز درمانی، بیماریای که قابل پیشگیری توسط پزشک یا پرستار است، درمان نشود. این اتفاق ممکن است منجر به مرگ یا بیماری افراد شود.
«تحقیقی که در سال ۲۰۰۶ انجام شد، نشان میداد که سالانه قصور پزشکی روی ۱. ۵ میلیون نفر تاثیر میگذارد. حتی این موضوع در کشورهای پیشرفته هم صادق است. یک تحقیق تکاندهنده دیگر که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد نشان میدهد قصور پزشکی سومین عامل مرگ در ایالت متحده آمریکاست. محققان به این نتیجه رسیدند که علت ۵.۹ درصد مرگهای ایالت متحده آمریکا قصور پزشکی است؛ اشتباه پزشکی در سال ۲۰۱۵ منجر به مرگ ۱۴۷ هزار نفر در ایالت متحده آمریکا شد.
اما به علت فوت عباس کیارستمی که گفته میشود قصور پزشکی عامل مرگ آن بود، بحث اشتباه پزشکی چندی است که به یکی از موضوعات اصلی بحث ایرانیها هم تبدیل شده و حتی برخی هنرمندان نسبت به اشتباهات پزشکان اعتراض کردهاند. چه افراد محبوبی در دنیا به علت قصور پزشکی مردهاند؟
جیمز آبرام گارفیلد
جیمز آبرام گارفیلد، بیستمین رئیسجمهور آمریکا از حزب جمهوریخواه بود. جیمز گارفیلد سال ۱۸۳۱ در شهر کویاهوگا در اوهایو بهدنیا آمد. دو ساله بود که پدرش را از دست داد. گارفیلد برای آن که هزینه تحصیلش را فراهم کند، مدتی راننده قایقهای مسافری بود. او سال ۱۸۵۶ از کالج ویلیامز در ماساچوست فارغالتحصیل شد. اما او که در سال ۱۸۸۱ رئیسجمهور آمریکا شده بود در همان سال هم به علت اشتباه پزشکان کشته شد.
در آن سال به او شلیک کردند و دو گلوله درون بدنش قرار داشت. پزشکان برای درآوردن دومین گلوله از بدن رئیسجمهور گارفیلد از دستگاه آهنربایی استفاده کردند که کشف آلکساندر گراهام بل بود، اما فلزهای موجود در تخت، جلوی این کار را گرفتند و جیمز آبرام گارفیلد در اولین سال ریاستجمهوریش به علت این اشتباه پزشکها کشته شد.
مایکل جکسون
مایکل جوزف جکسون (زاده ۲۹ اوت ۱۹۵۸) موسیقیدان، سرگرمیساز و بازرگان آمریکایی بود. فرزند هفتم خانواده جکسون فعالیت حرفهای خود را در عرصه موسیقی از یازده سالگی به عنوان یکی از اعضای گروه جکسون فایو آغاز کرد و در حالی که هنوز عضوی از گروه بود، در سال ۱۹۷۱ کار خود را به عنوان یک تکخوان شروع کرد. او را «سلطانپاپ» مینامیدند. مایکل در سال ۲۰۰۹ درگذشت؛ مسئله دیگری که مرگ مایکل جکسون را جذاب میکند، نحوه مرگ او است. مایکل جکسون پیش از مرگ در حال آمادهسازی برای حضور در کنسرت آرهنا ۰۲ لندن بود اما ۲۴ ژوئن ۲۰۰۹ (۴ تیر ۱۳۸۸) با تزریق اشتباه پزشک شخصیاش جان سپرد.
تقریبا یک سال بعد از مرگ او پزشکی قانونی اعلام کرد که ترکیبی از یک داروی بیهوش کننده قوی و چند داروی خوابآور به نامهای «پروپوفول، میدازولام، لورازپام، دیازپام، والیوم، لیدوکائین» در بدن جکسون پیدا شده و علت اصلی مرگ مسمومیت ناشی از مقدار کشنده داروی پروپوفول است که توسط چندین خوابآور قوی، اثر آن تشدید شده بود. پزشکان متخصص میگویند ترکیب این داروها اثر همافزایی دارد. پزشکیقانونی گزارش کامل کالبدشکافی را بنا به درخواست پلیس و بازپرس بخش قضایی به صورت محرمانه نگهداری میکند.
سیلویا پلات
سیلویا پلات، شاعر، رماننویس، نویسنده داستانهای کوتاه و مقالهنویس آمریکایی است. وی بیشتر شهرت خویش را وامدار اشعارش است. علاوه بر اشعار کتاب «حبابشیشه» که اثری شبهزندگینامهای است و بر مبنای حیات خودش و کشمکشهایش با بیماری افسردگی نوشته شده نیز کتابی مشهور است. علت اصلی مرگ سیلویا پلات خودکشی با گاز است اما چه چیزی باعث خودکشی او شد؟ برخی بر این باورند که او حتی افسردگی نداشته است اما قرصی که پزشکانش به او دادند، منجر به تشدید یا ایجاد افسردگی او و همین افسردگی منجر به خودکشی سیلویا پلات در سال ۱۹۶۳ شد.
نظر کاربران
اما فقط هنرمندان ایرانی بودند که کل جامعه پزشکی و حتی ابوعلیسینا پدر طب جهان رو زیر سوال بردند و توهین های ناشایستی کردند
باسلام ,راجع به هر سه مورد مطرح شده بسیار می توان گفت . اما اینکه نویسنده مطلب اذعان دارد یک کتاب سیلویا پلات راجع به کشکمکش های نویسنده با افسردگی هایش بوده است و بعد اضافه می کند برخی اعتقاد دارند وی اصولا افسرده نبوده است و داروهای پزشکان باعث افسردگی وی گشته اند ,طرفه حدیثی است . نه معلوم است این برخی در چه پایگاه و جایگاه علمی هستند که چنین نظری داده اند , و نه اینکه اساسا داروی ضد افسردگی می تواند ایجادد افسردگی کند ؟ کاش نویسنده مطلب مدارک و مدارج دانشگاهیش و دانشگاه محل تحصیلش در زمینه خبرنگاری را عنوان کند تا بدانیم, در کدام دانشگاه به وی آموخته اند بی مطالعه و پی گیری, هر مطلبی را می توان رسانه جمعی عنوان کرد . با سپاس
سعى شرم آور مقاله شما برأى توجيه جنايتهايي كه در خيلى از بيمارستانهاي كشورمان رخ مى دهد، بار ديگر ثابت كرد كه خبرنگارى هم مانند بقيه مشاغل مهم نه بوسيله افراد صالح و و مجرب بلكه بوسيله اشنا و پارتى بازى اجرا مى شود. در غير اينصورت چگونه امكان دارد كه شما در همين مقالات امروزتان از جنايتى هولناك بر يك كودك معصوم در گرگان مى نويسيد و در ادامه از قصور پزشكى در ممالك ديگر مثل أمريكا مثال ميزنيد!
اين سعى خائنانه شما كه فقط و فقط برأى سرپوشى بر جنايتى كه بويسليه بعضى از سفيدپوشان در كشورمان هر روز اتفاق مى افتد، نمكى است بر زخمان بازماندگان اين قربانيان كه اگاهانه قصد دارد اين انسانهاى داغ دار را فريب دهد و با نامبردن كشورهاى ديگر به انها بگويد: اين إتفاقات در هم جا هست و كاملا طبيعى مى باشد. اين گونه نوشته ها عوام فريبى آگاهانه مى باشد. سوْال ما و من از نويسنده اين مقاله اين است: أيا اگر يكي از اين اشخاصى كه بعلت عدم اگاهى برخى سفيدپوشان فوت شده اند فرزند خودت، يا برادر و يا خواهر خودت،پدر و يا مادر خودت بود! بازهم همين مقاله را به همين صورت مى نوشتى! أيا خودت را با اين توجيح تسكين مى دادى كه در أمريكا هم از اينگونه اتفاقات مى افتد!
نويسنده مقاله كه سعى دارند اطلاعات خودشان را در باره أمريكا و اروپا به رخ ديگران بكشند و پدران و مادران داغدار را با مثال زدن أمريكا و اروپا، فريب دهند، كاش مقدارى صداقت( يك كمى كافى بود) مى داشتند و از مزايا و امكاناتى كه امريكا و اروپا در اختيار شهروندانشان مى گذارند، هم مقاله اى مى نوشتند. اى كاش هم نويسنده مقاله حداقل از اينترنت اطلاعاتى راجب خدمات بى نهايت و مجانى پزشكى مثلا در المان ، جمع آورى مى كردند و يا خدمات تحصيلى مجانى و برأى همگان يكسان از مهد كودك تا دكترا در در تماميه كشورهاى اسكانديناوى و اروپاى مركزى مى نوشتند و يا اينكه من خارجى كه در المان سكته كردم و بعد از تماس تلفنى سه دقيقه بعد چهار پزشك و دستيار از اطاق خانه ام بيمارستانى سيار و مجهز ساختند و زمانى كه شبيه همين اتفاق در پايتخت ايران برايم افتاد، بيش از چهل دقيقه طول كشيد تا اوژانس امد و طبق تأييد هفت نفر شاهد حتى قرصى همرا نداشت و حتى تخت روان برأى انتقال من به امبولانس هم موجود نبود و من كه سكته كرده بودم به اجبار با پاهاى خود مجبور به رفتن به امبولانس شدم.
سعى شرم اور نويسنده اين مقاله بر سرپوش گذاشتن بر جناياتى كه برخى از شياطين سفيدپوش در كشورمان انجام ميدهند، كمتر از خود جنايت نيست چون تأييد جنايت، خود جنايت است و بس.
نويسنده مقاله چه منافعى از سرپوش گذاشتن و به اصطلاح وخودمانى، ماستمالى كردن اينگونه جنايات دارد! اگر انسان دوست هستى! پس بايد انتقاد كنى تا سازنده شوى، بايد مراقب باشن تا تكامل بيدا كنيم، بايد پيگير باشى تا از اينگونه جنايات جلوگيرى كنى. با سرپوش گذاشتن و توجيح كردن مسائل مشكلى را از مردم و كشورمان حل نمى كنى.
در اخر من از تمام بازماندگان قربايان اين جنايات تقاظا دارم كه همديگر را پيدا كنند، سازمانى تشكيل دهند كه از منافع همگان انها حمايت كند. اين سازمان قادر خواهد بود وكلاى مجرب را جذب كند تا بتوانيد اين مجرمين را بسزاى اعمال خود برساند.
شما قربانيان عزيز به تنهايى كارى نمى تواند از پيش ببريد بلكه فقط با هم قوى هستيد و مى توانيد حق خود را بگيريد و كمك كنيد تا كمتر هموطنانتان قربانى اينكونه جنايات شوند.