حزب مطلوب حضرت آیتالله خامنهای
۲۹سال از اعلام تعطیلی حزب جمهوری اسلامی میگذرد.(۱) حزبی که شاید بتوان گفت تنها تجربه جدی یک حزب سراسری در دوران پس از پیروزی انقلاب است.
از این رو این دغدغه قابل طرح است که تحزب به آن معنایی که رهبر انقلاب در کارنامه عمل سیاسی ۵۰ ساله خود تجربه یا تبیین کردهاند، تاکنون شکل نگرفته است و بهترین پاسخ برای این دغدغه، طرح این پرسش است: اساساً این نوع کار حزبی، چه خصوصیات و بایدها و نبایدهایی دارد؟
حضرت آیتالله خامنهای نقش مهمی در حزب جمهوری داشتند. از همان ابتدا جزو مؤسسان حزب قرار گرفتند و پس از تأسیس، تا پیش از شهادت آیتالله بهشتی که نخستین دبیرکل حزب بود، ایشان بهعنوان معاون امور تبلیغاتی، فرهنگی و سخنگوی حزب فعالیت میکردند. پس از واقعه هفتم تیر، ایشان به دبیرکلی حزب انتخاب شدند و تا پایان عمر حزب در این سمت باقی ماندند. از سوی دیگر در بعد تئوریک هم، دیدگاههای ایشان در کنار دیدگاههای افراد شاخص دیگر حزب، راهنمای فکر و عمل اعضا بود که گاه در قالب جزوهها و گاه هم سخنرانی در اختیار مخاطبان قرار میگرفت.
حزب؛ آری اما با یک قرائت ویژه
مقوله تحزب یکی از دغدغههای همیشگی رهبر انقلاب بوده است.(۳) در یک تقسیمبندی نانوشته، ایشان در سلک علمایی قرار میگیرند که تفکر حزبی را -البته با قرائتی که در ادامه خواهد آمد- قابل جمع با آرای امام خمینی رحمه..اللهعلیه و مجموعه مبانی انقلاب میدانند. جدا از اینکه این تفکر، وجود احزاب گوناگون در فضای سیاسی کشور را براساس موازین قانون اساسی و در چارچوب آن به رسمیت میشناسد(۴)، حضرت آیتالله خامنهای، دیدگاه حزبی ویژهای هم برای سازماندهی نیروهای انقلابی برای فعالیت در عرصههای گوناگون کشور دارند؛ دیدگاهی که براساس آن، حزب «عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمایی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمانهایی ایفا میکند».(۵)
چنین تعبیری از حزب همان چیزی است که بنیاد حزب جمهوری بر آن پایه شکل گرفت اما آفات بعدی که گریبانگیر این مجموعه شد، آن را عملاً از یک مجموعه اثرگذار به کانونی برای جنجالها و اختلافها تبدیل کرد. با این حال، حضرت آیتالله خامنهای در سراسر دوران پس از تعطیلی حزب، همچنان کار حزبی را یکی از ضرورتها میدانند؛ بویژه نیروهایی که دل در گرو اهداف انقلاب دارند برای تحقق این اهداف قطعاً باید به کوششهای صحیح حزبی روی بیاورند.(۶)
سلب و ایجاب حزب
پایان ناخوش حزب جمهوری، هیچگاه در منظومه فکری رهبر انقلاب تغییری ایجاد نکرد و همچنان در این باره صحبت کردند. از این رو، ایشان با حفظ تأکید بر ضرورت کار حزبی، در سخنانی که طی سالهای بعد فرمودند، از یکسو آفات کار حزبی در ایران و جهان را بهعنوان یک «تجربه سلبی» و از سوی دیگر ویژگیهای کار حزبی مطلوب را بهعنوان یک «الگوی ایجابی» مطرح کردند. سخنانی که تاکنون برای بخش نخست آن نمونههای زیادی را میشناسیم اما برای بخش دوم آن هنوز سعی بلیغ و پردامنهای نشده است.(۷)
۱- تجربهای که نباید تکرار شود
احزابی که در دنیا و اغلب فعالیتهای حزبی در ایران تجربه شدهاند، عمدتاً با هدف قدرتیابی تشکیل شدند. این مساله، مبتنی است بر توصیه و تحلیل علم سیاست و جامعهشناسی سیاسی مدرن از مقوله حزب؛ بر این اساس حزب، نهادی است که با هدف «کسب قدرت» تشکیل شده و همه فعالیتهای یک حزب برای تحقق این هدف تنظیم میشود. از نظر آیتالله خامنهای، «احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههایی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت» و در این راستا تمام ابزارها و فعالیتها تمهیدی برای کسب قدرت است؛ از عضوگیری و تشکیل جلسات عادی حزبی و تبلیغی تا «پررویی، پشت هماندازی، پولداری، داشتن پشتوانههای صهیونیستی، خوشقیافه و خوشتیپ و خوشصحبت بودن و احیاناً یک همسر فعال و جذاب داشتن».(۸)
نتیجه چنین رویکردی به حزب این است که «مردم یا گروههایی از مردم را به این طرف و آن طرف بکشانند و مرتب دعوا و اختلاف راه بیندازند و برای اینکه بیکار نمانند، یک مساله کوچک را بزرگ کنند؛ یک چیز کماهمیت را پراهمیت جلوه دهند و روزها و هفتهها دربارهاش بحث و تحلیل کنند؛ براساس آن، دوست و دشمن معین کنند؛ فلان کس، فلان طرفی است، پس دشمن است؛ فلان کس، فلان طرفی است، پس دوست است».(۹) حضرت آیتالله خامنهای صریحاً چنین رویکردی را سودمند نمیدانند: «بنده اینها را تحزب نمیدانم. اینها روشهای غلط سیاسی است که در دنیا هم رایج است».(۱۰) با این حال همین وضعیت در تجربه حزبی پس از حزب جمهوری هم در ایران رخ داد: «دل ما خوش بوده است که در ایران این چیزها رایج نباشد اما متأسفانه بعضی کسان به این چیزها دلبستگی دارند».(۱۱)
۲- الگویی که باید دنبال شود
چنین شرایطی سبب شده است هنوز- پس از گذشت چندین سال از تجربه حزب جمهوری- همچنان خلأ وجود یک حزب صحیح انقلابی و مردمی احساس شود. این خلأ بویژه هنگام انتخاباتها خود را نشان میدهد که همین «انتخاباتمحور» بودن احزاب آفتی است که تفکر حزبی ما را به خود دچار کرده است. در تلقی ایجابی حضرت آیتالله خامنهای، حزب مطلوب، اینگونه به وجود میآید: «مجموعهای از صاحبان فکر سیاسی یا اعتقادی یا ایمانی مینشینند و تشکلی درست میکنند و میان خودشان و آحاد مردم کانالکشی میکنند و مردمی را با خودشان همراه میکنند، تا فکر خود را به آنها برسانند».(۱۲) به این ترتیب، «کانونهای حزبی تشکیل میشود، هستههای حزبی تشکیل میشود، سلولهای حزبی تشکیل میشود و اینها در این مرکز مینشینند و افکاری را که خودشان به آن اعتقاد دارند و پای آن ایستادهاند - چه فکر سیاسی، چه فکر غیرسیاسی، چه فکر دینی، چه فکر غیردینی- در این کانالها میریزند و این افکار به تکتک افراد میرسد و آن مردمی که اینها را قبول میکنند، با اینها پیوند پیدا میکنند».(۱۳)
از این رو این الگو فراتر از رقابتهای انتخاباتی میرود و نهتنها محدود به فعالیتهای حزبی سیاسی نیست، بلکه میتوان آن را بهعنوان الگویی برای فعالیت در عرصههای مختلف دیگر هم که نیازمند کانالکشی میان نخبگان و مردم است به کار برد.(۱۴) چنین الگویی به بهترین شکل خلأ ارتباطی میان مردم و حاکمان را کاهش میدهد و در عرصههای گوناگون کمک میکند که همسویی و همافزایی برای تحقق اهداف انقلاب میسر شود. بدیهی است نتیجه قهری و تبعی چنین فعالیت و ارتباطی این است که تصاحب کرسیهای قدرت هم ممکن میشود: «در تحزب باید کسب قدرت مورد نظر نباشد. اگرچه کسب قدرت برای یک حزب موفق یک امر قهری است».(۱۵) چرا که چنین ساختار حزبیای، به علاوه وجود افراد «بافکرتر و زبدهتر و خوشفکرتر»(۱۶) نسبت به دیگر احزاب، نظر افراد بیشتری از مردم را با خود همراه خواهد کرد و در نتیجه «وقتی انتخاباتی پیش آمد، تا از طرف مرکزیت این حزب چیزی گفته شد، آن مردم از روی اعتقاد خودشان، طبق آن عمل میکنند.»(۱۷)
همچنان بر همان عقیده؛ مرد راه کیست؟
دیدگاه حزبی و تشکیلاتی رهبر انقلاب همچنان بر همین تعریف استوار است. از این رو افرادی که مشتاق تحقق اهداف انقلاب و خدمت به مردم هستند، الگوی مناسبی برای کار تشکیلاتی و حزبی در اختیار دارند. برای کسانی که دیدگاه رهبر انقلاب در این زمینه را دنبال میکنند هنوز هم چنین الگویی مفید و ضروری است. الگویی که براساس آن «یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی».(۱۸) و «اگر چنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانایی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین تواناییای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یکجور حزب است؛ این مورد تایید است. میدان باز است؛ هر کس میخواهد بکند، بکند».(۱۹)
ارسال نظر