راز قتل خواستگار مادر در اتاق خواب دختر
دختر جوان نیمههای شب وقتی خواستگار مادرش را در اتاق خواب خود دید، با کارد آشپزخانه این مرد را از پا درآورد، شبانه با کمک مادرش جنازه مقتول را در صندوق عقب خودروی شان از خانه بیرون بردند و در بیابانهای پاکدشت انداختند.
اکنون پرونده این دختر جوان و مادرش به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شده است تا محاکمه آنها به اتهام شراکت در قتل خواستگار مادر آغاز شود.
پرونده این جنایت از دی ماه سال گذشته و همزمان با پیدا شدن جسد مقتول در بیابانهای اطراف پاکدشت در دستور رسیدگی قرار گرفت.پس از شناسایی هویت کیوان و در بررسی تماسهای تلفنیاش مشخص شد او با زن ۴۸ سالهای به نام «لیلا» آشنا بوده و با هم رابطه داشتهاند.
سپس این زن به اداره آگاهی احضار شد و در جریان بازجوییها در حالی که از فاش شدن راز جنایتی که شبانه در خانهاش انجام شده بود رنگ به چهره نداشت لب به اعتراف گشود و مدعی شد دخترش سارا عامل قتل بوده است.
این زن در شرح ماجرا به کارآگاهان گفت: من و کیوان قرار بود با هم ازدواج کنیم.
شب حادثه کیوان در منزل من بود و چون تازه شیشه مصرف کرده بود حال خوبی نداشت. نیمههای شب بود که وارد اتاق خواب دخترم سارا شد تا به او تعرض کند و سارا در دفاع از خودش کیوان را با ضربات چاقویی که از کابینت آشپزخانه برداشته بود، کشت.سارا نیز در بازجوییها ماجرای آن شب را برای کارآگاهان دایره جنایی شرح داد و گفت: کیوان که تازه موادمخدر مصرف کرده بود از بالکن وارد اتاقم شد و به من هجوم آورد در حالی که مادرم هم نمیتوانست جلویش را بگیرد برای دفاع از خودم چاقویی از آشپزخانه برداشتم تا او را از خودم دور کنم.
زمانی که چاقو در دستم بود او ریشخند زنان به من گفت: زود باش بزن، بزن! اما دستانم لرزش داشت و نمیدانستم چه کنم. در یک لحظه زمین خورد و به سمت من افتاد و من هم از ترس چشمانم را بستم و نفهمیدم چگونه چاقو به سینهاش فرو رفت.
در حالی که کف اتاق آغشته به خون شده بود من و مادرم که حسابی ترسیده بودیم جسدش را داخل پتو پیچیدیم و یک ساعت بعد جسد را پشت صندوق خودرویمان گذاشتیم و به بیابانهای اطراف پاکدشت بردیم.
در دادگاه
صبح دیروز دادگاه کیفری یک تهران برای رسیدگی به این ماجرای جنایتی تشکیل جلسه داد و سارا برای محاکمه در این دادگاه حضور یافت اما به دلیل نواقضی که در پرونده وجود داشت به تشخیص قاضی مقدم زهرا رئیس دادگاه قرار شد محاکمه به روز دیگری موکول شود.
نظر کاربران
امان از این بی بند وباری ها که عادی شده وکراهتشم از بین رفته
یک ندانم کاری مادر ببین چه بلایی سر دختر بیچاره آورده.حقش بود مرد کثیف
افتضح یفتضح افتضاااااااااااح!!
دم دختر گرم
خدا لعنت کنه مادر
کار بسیار خوبی کرده افرین بر این دختر،،اون بیشرف حقش بود از صفحه روزگار محو بشه،،همچین اشغالایی برن ب درک تا جامعه احساس ارامش بکنه
این نتیجه اعتماد کردنه!؟؟؟!!!بدون اعتماد هم اصلاً نمیشه زندگی کرد!!!؟؟؟
دختر اگر اون نکبتو نمیکشت پس چکاربایدمیکرد؟ازخودش دفاع کرده باید مثل یه حیوون میکشتش
وای خدا دیگه چی میشنویم چرا اینقدر جامعمون داره تولجن میره حال ادم دیگه بهم میخوره .این مواد دیگه چه چیزیه که عقلو از همه برده خدا اون دنیا هم لعنتش کنه که با زنه رابطه داشته باز اومده سر دختره خدا سزای اون مادرو بده که اینو راه داده اخه معتادم ارزواِ.زندگیشونو به باد داد.خداکمکشون کنه
حالا بیچاره رو محکوم میکنن در حالیکه دفاع کرده. هرکسی تو اتاقش یک مرد رو ببینه برا دفاع ممکنه کاری بکنه ولی متاسفانه همه رو محکوم میکنن
چراباید یه مادر انقدر بی فکر باشه که یه مرد معتاد رو به عنوان همسری قبول کنه با داشتن یه دختر؟واقعا جای تاسف داره
فکر کنم یکم مشخص چون دختر چاقو داشته از قبل
عاملش نارضایتیش بوده که مادر این مرد سمت تو امده اما منم میخواد
ومقتول هم میخواسته بیشتر سو استفاده کنه
سلام به همگی این مرد معتاد بوده اولا نباید تو راش داد دیگه چه برسد خواستگار مادر اینجا میخواسته از دختر سوء استفاده کنه که دم دختر گرم بسیار کار خوبی کرده انشاءالله قاضی هم حکمشو عادلانه میده
بنده خیلی خیلی به صراحت عرض مینمایم که این هم یک دکان و بازاذ برای فرار از جرم است که میگویند مثلاً شیشه کشید و بیاد نداره که چیکار کرده!!! چون همین که میگوید به یاد ندارم! نمیدانم عین دروغ است برای فرار و دفاع از خود والا کاملاً میداند چونکه کلماتی که به نفع خود است بر زبان میآورد ا
بهتر که مرد....مادر اگه مادر بود که نباید دخترشو لو میداد واسه خاطر اون دخترش الان شده قاتل
باسلام احتمالا این دختر واقعی این مادر نبوده می خواسته ازوجود او استفاده کند وبوسیله او امرار معاش داشته باشد والا هیچ مادری بامرد معتاددراین سن ازدواج نمی کند یاعلی مدد.
بیجاره مادره بی شوهر ماند
امان از مادر امان از دختر امان از مردی که مرد نیست. برای مفتی خوری مادر را میگیره و می ره سمت دختر!
اگر زبانم لال من جای اون مادر بودم .حداقل قتل را گردن میگرفتم .نمی گفتم دخترم کشته.