یک پرسش مهم در مورد خیریهها وجود دارد و آن این است که چگونه میتوان تعیین کرد مخارجی که به خیریه میسپاریم به بهترین نحو خرج میشود؟
روزنامه دنیای اقتصاد: یک پرسش مهم در مورد خیریهها وجود دارد و آن این است که چگونه میتوان تعیین کرد مخارجی که به خیریه میسپاریم به بهترین نحو خرج میشود؟ هر چند پاسخ به این پرسش به دلیل برخی مسائل قطعی نیست، اما کمککنندگان به خیریه موارد اخلاقی و کارآیی میزان مخارج خود را در نظر گرفته و تصمیم میگیرند که چگونه آن را صرف کنند. زمان گذاشتن برای انتخاب کردن حوزهای که پول خیریه در آن خرج شود، میتواند فرد کمککننده را در راه کمک مورد نظر خود، یاری کند.
یکی از منابع تحقیق برای امور خیریه «مرکز بنیاد» است که دسترسی به اطلاعات مربوط به ثبت سازمانهایی نظیر آیا راس (سازمان مالیاتی ایالات متحده آمریکا) را ممکن میسازد؛ اما خدماتی مانند «نقشه خوان خیریه» با آدرس اینترنتی (Give.org) مربوط به یک دفتر تجاری و موسسه آمریکایی انسان دوستی بهنام CharityWatch.org است که صدها رقم از امور خیریه را ذکر کرده و آنها را درجهبندی کردهاند.
یکی از بهترین و قدیمیترین این گروهها، که رتبهبندیهایشان موجب جلب افرادی به آن شده است، سازمان Nature Conservancy است که در پایان هر سال با ارسال ایمیل به افراد تحت عنوان «خیریهای که میتوانید به آن اطمینان کنید» یک نمودار دایرهای ضمیمه میکند که حاوی گزارش سالانه این شرکت است و نشان میدهد برای مثال ۸۵ درصد از بودجه صرف برنامه شده، ۶درصد صرف عضویت و افزایش بودجه و ۹ درصد نیز در مخارج اجرایی تخصیص یافته است. علاوه بر این کارآیی هر برنامه نیز ذکر میشود که در مورد این شرکت در سال ۲۰۰۹ حدود ۶۶ درصد بوده است.
یک نوع دیگر از آگاهی که شرکتهای فعال در امر خیریه میتوانند در اختیار بگذارند این است که وقتی فردی برای انجام کمک و پرداخت اعانهای به یک یا چند موسسه خیریه تمرکز میکند، احتمالا نمیداند که اعانههای کوچکی مانند ۲۵ دلار به سختی هزینههای خیریه را پوشش میدهد. برای جبران هزینهها، بسیاری از خیریهها نام فرد مشارکتکننده را به یک سازمان خیریه دیگر که فعالیت مشابهی انجام میدهد، میفروشند.
حال به سوال دیگری برمیخوریم و آن این است که توزیع سرمایههای خیریه به چه صورت انجام میشود. تحقیقات نشان میدهد که از ۵ هزار و ۵۰۰ خیریه بزرگی که در ایالات متحده آمریکا وجود دارند و وابسته به حمایت عموم مردم هستند، خیریههای معمولی ۷۵ درصد بودجه خود را صرف برنامههای خیریه، ۱۰ درصد را صرف افزایش سرمایه و ۱۵ درصد را صرف مخارج اجرایی و دفتری خود میکنند.
اهداکنندگان به خیریه باید در جستوجوی گروههایی باشند که به این معیارها توجه کنند و به یاد داشته باشند که امور خیریه باید مقادیری از درآمد خود را صرف پرداخت برخی صورتحسابها و جذب سرمایه برای پرداخت امور خیریه کنند. به هر صورت، سازمانهای جدیدتر و موسسات خیریه مشکلات کمتری در افزایش بودجه خود و متحمل شدن هزینههای اجرایی دارند.
اگر کسی میخواهد به خیریهای کمک کند، باید از نحوه هزینه کرد مخارج آن آگاه باشد؛ زیرا حقوق کارکنان میتواند بخشی از هزینههای سازمانهای خیریه در نظر گرفته شود و غالبا همین طور هم هست. از سوی دیگر، برای خیریهها رایج است که ارزش کالاهایی را که برای مصارف خیریه به فروش میرسانند، بیشتر ارزیابی میکنند، مثلا ارزش کالایی را که ارزش ۲ سنتی دارد با ۵۰۰ درصد افزایش به قیمت ۱۰ دلار میفروشند.
سوال دیگری که در مورد خیریهها وجود دارد این است که آیا خیریه مورد نظر به همان شکلی که فرد کمککننده تمایل دارد کمک خود را صرف کند، خدمت میکند؟ آیا راهی وجود دارد بتوان فهمید خیریهای که برای کمک انتخاب شده است بهطور خاصی برای انجام آن فعالیت تلاش میکند؟ برای مثال نام موسسه خیریه «پینک کلد» با ارائه درمان برای سرطان سینه عجین شده است. یا موسسه خیریه «سوزان جی کومن» بودجه قابل توجهی را برای آموزش، درمان و تحقیقات این بیماری صرف میکند.
از سوی دیگر، موسسه خیریه «دریچهای به درمان سرطان سینه» تنها بودجه خود را بر تحقیقات در مورد این بیماری متمرکز کرده است. این موسسه بر تحقیقاتی تمرکز میکند که فورا بر زندگی بیماران اثر میگذارد و طبق گزارشها ۹۹ درصد از داراییهای آن به یافتن درمانهای بهتر برای سرطان تخصیص داده میشوند و آنها قادرند تا از طریق دیگری به واسطه وجوه مالی موسسه مراکز درمان سرطان در ایالات متحده آمریکا تمام هزینه عمل جراحی را متقبل شوند.
با وجود چنین تمایزهایی که میان سازمانهای خیریه متفاوت وجود دارد، دلیل یکسانی برای کمک افراد برای تصمیمگیری درامور خیریه وجود ندارد و فرد به درستی نمیتواند آنچه را که دقیقا میخواهد انتخاب کند. یک معضل دیگر اطمینان حاصل کردن از این امر است که اصول اخلاقی مورد قبول شخص بخشنده با اصول مورد قبول موسسه خیریه یکی باشد.
برخی از کمککنندگان مالی به دلایل مهمی از موسسهای مانند انجمن قلب ایالات متحده آمریکا پشتیبانی میکنند؛ اما همان طور که در نظرات مربوط به مجمع این سازمان خیریه دیده میشود، برخی از حامیان نیز با شیوهای که سازمان خیریه دست به تامین منابع مالی خود میزند، مانند تحقیقات در مورد آزمایش روی حیوانات مشکل دارند.
بنابراین، از چه خیریههایی باید اجتناب کرد؟ بدترین مورد موسساتیاند که با استفاده از بازاریابی از راه دور سعی در افزایش بودجه و بالا بردن سطح منابع مالی خود دارند؛ زیرا شرکتهایی که برای دستیابی به سود بازاریابی عمل میکنند، اغلب ۲۰ تا ۹۰ سنت را به ازای هر دلاری که کسب میکنند و موجب افزایش بودجه شرکت میشود هزینه میکنند. اغلب میتوان این رویکرد را در گروههایی که برای آسیب دیدگان جنگی ایالات متحده، آتشنشانان و بیماریهای کودکان فعالیت میکنند، مشاهده کرد.
علاوه بر این موارد این گروهها در یک زمینه دیگر نیز فعال هستند و آن حمایت از برخی حیوانات است. به ویژه به این دلیل که چنین مواردی افراد را احساساتی میکند و در مورد تصمیمگیری برای کمک کردن فکر نمیکنند. کسانی که بیشتر با منابع مالی کمک میکنند تا کالاها، محبوبترین دلایل را برای کمک کردن انتخاب میکنند.
از سوی دیگر، میتوان انواعی از سازمانها را برشمرد که به بهترین نحو وجوه مالی و منابعی را که به آنها اهدا شده است، هدایت و مدیریت میکنند. معمولا این گروهها نسبت به گروه قبل محبوبیت کمتری داشته و برای جذب سرمایه توسط آنها مقررات درونی در هر سازمان وجود دارد. بنابراین هزینههای افزایش وجوه مالی کاهش پیدا میکند.
از جمله این گروهها میتوان به انجمنهای حمایت از حقوق اسپانیاییزبانها و آفریقایی-آمریکاییها اشاره کرد. همچنین سلامت روانی و برنامهریزی جمعیت نیز در حوزه کار این گروهها قرار دارد. شاید این به آن علت باشد که این مسائل پیچیدهتر از آن هستند که افراد کمککنندهای که میخواهند به بسیاری از افراد کمک کنند، به سرعت این موارد را انتخاب کنند. اهداکنندگان بالقوه که در مورد نحوه خرج کردن دلارهای اهدا شده از سوی آنان مشکوک هستند، اغلب به امکان بروز اشتباه در مساله دیگری تمرکز میکنند.
یکی از این موارد که بسیار رایج است مبالغی است که بهصورت دستی به رئیس موسسه خیریه پرداخت میشود. طبق آماری که از سوی سازمان «Charity navigator» (هدایت کننده امور خیریه) منتشر شده است، مازاد پرداخت به رئیس موسسه خیریه بسیار نادر است و میزان پرداخت جبرانی بهطور متوسط حدود ۱۵۰ هزار دلار است.
به هر حال، پرداختهای جبرانی مدیریت که بحث و جدلهایی را در وبسایت سازمان «چریتی نویگیتور» پدید آوردهاند، اسامی بزرگی را مانند جامعه سرطان آمریکا در بر گرفته است. این انجمن، در مجموع به رئیس خود در حدود یک میلیون و ۲۷ هزار و ۳۰۶ دلار پرداخت جبرانی داشته است که علاوه بر این انجمن «کودکان را نجات دهید» ۳۶۵هزار و ۱۳۰ دلار، موسسه سوزان جی کومن ۵۳۱ هزار و ۹۲۴ دلار، باشگاه دختران و پسران آمریکا ۵۹۳ هزار و ۹۲۶ دلار و انجمن قلب آمریکا نیز یک میلیون و ۸۹ هزار و ۳۳۱ دلار به رئیسان خود پرداخت جبرانی داشتهاند. در وبسایت این موسسات نظراتی اعمال شده است که چنین درآمدهایی را معادل با حقوق رئیسجمهور آمریکا دانستهاند.
برخی از کسانی که در این خصوص نظر دادهاند، معتقدند که چنین درآمدهایی موجب شده است تا به درخواست کمک خیریه آنها دیگر توجهی نشود. این امر میتواند آسیبی برای موسسات خیریه که پذیرنده کمک دیگران هستند، باشد. حتی برخی افراد گفتهاند که به موسسات خیریه هزینههای غیرضروری در مورد پست کردن کالاهایی که به شکل خیریه خریداری کردهاند، نیز پرداخت کردهاند.
شکایتهایی از سوی اهداکنندگان و خیران از میزان درآمد ۵۰۰ هزار دلاری رئیس صلیب سرخ آمریکا و اینکه وی چگونه باید بسیار بیش از کسانی که به خیریه کمک میکنند، دریافت کند در سالهای پیش صورت گرفته بود. این در حالی است که پاسخ برخی مسوولان به این مساله آن بود که نباید اغلب مردم شغل و حقوق خود را با کسی که یک سازمان چند میلیارد دلاری را اداره میکند و مسوول نیمی از تامین خون کشور و در راس پاسخگویی به رویدادها در یک فاجعه عظیم است، مقایسه کنند.
به نظر آنان این حد از مسوولیت بالا موجب میشود که فرد حقوقی را دریافت کند که بازتابدهنده وظایف پیچیده و مسوولیتهای جدی موقعیت وی است. اگر این ملاحظات و درصدهای دریافتی، غیرشخصی به نظر میرسند، افراد کمککننده به موسسات خیریه میتوانند به آن خیریه تلفن کرده و اطلاعات خاصی را مانند اینکه چند نفر سالانه تحت پوشش این موسسات قرار میگیرند یا اینکه برنامه اصلی که در طول سال گذشته بهطور کامل انجام شده چه بوده است، از مسوول آن دریافت کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر