اشکهای دختران دانشجو برای جلوگیری از طلاق
صدای شیون و زاری از اتاق دادگاه میآمد. مرسوم نیست که در مجتمع قضایی خانواده پروندهای درباره قتل و مرگ مطرح باشد، اما برای آنها که داخل محکمه بودند مرگ یک زندگی مشترک داشت رقم میخورد
دو دختر جوان روبهروی قاضی شعبه ۲۶۸ ایستاده بودند و زن و مردی میانسال که مشخص بود پدر و مادرشان هستند با فاصله نشسته بودند. دخترها یکی ۲۰ و دیگری ۲۲ ساله بودند، محجبه و دانشجو. صدای آنها بود که در اتاق میپیچید، هر دو بغضشان ترکیده و اشک صورتشان را خیس کرده بود.
قاضی حسن عموزادی که معمولاً در رسیدگی به پروندهها بدون لبخند دیده نشده، این بار جدیتر بود و حتی نم اشکی هم روی چشمانش دیده میشد. او از پدر دخترها خواست در خواستهاش تجدیدنظر کند و دست از لجاجت بردارد. مرد را به صلح و آشتی دعوت کرد و از او خواست به خواسته دخترانش توجه کند. از ارزشهای خانواده و زندگی مشترک، از فرزند صالح و از خوشبختیهای کوچک گفت. اما مرد گوشش بدهکار این حرفها نبود و پا در یک کفش کرده بود که میخواهد همسرش را طلاق دهد.
موضوع این پرونده به یک ماه قبل باز میگشت و قاضی که درباره دادخواست طلاق مرد ۵۸ ساله متقاعد نشده بود، ابتدا او را به همراه همسر ۴۹ سالهاش به مشاوره خانواده و سپس معرفی داور فرستاده بود. اما انگار مرد روی خواستهاش مصمم بود و زن هم توانایی مقابله با درخواست شوهرش را نداشت. حالا در این روز گرم تابستان نوبت رسیدگی مجدد و صدور حکم فرا رسیده بود. قرائن و مستندات پرونده کامل بود و....
بعد از آنکه مرد واژه «طلاق» را تکرار کرد، دختران خانواده که تازه آرام شده بودند بار دیگر به دست و پای پدرشان افتادند تا شاید فرجی شود. یکیشان گفت: «بابا جون، یه کمی دیگه فکر کنید...» آن یکی گفت: «تو رو خدا به فکر آینده ما هم باشید...» هر کدام جملاتی گفتند و دست و پای پدر را غرق بوسه کردند. اما گویی که مرد مسحور لجاجت کودکانهای شده باشد، مثل مجسمه هیچ نمیگفت و ساکت مانده بود.
چند لحظه بعد، مادر دخترها هم خواست چیزی بگوید که گریه مجالش نداد. این بار دخترها مادر را بغل کردند و زاری و التماس کردند. قاضی از همه اعضای خانواده خواست آرامش خود را حفظ کنند و برای آخرین بار از مرد خواست از درخواست طلاقش صرفنظر کند. همان موقع مرد بلند شد و کتش را مرتب کرد و عینکش را از چشم برداشت.
براساس پرونده شغلش را آزاد و دلیلش را برای طلاق نداشتن تفاهم و کوتاهی در وظیفه زناشویی همسرش معرفی کرده بود. او نگاهی به دخترانش انداخت و نگاهی به همسرش، سپس گفت: «آقای قاضی من دخترانم را از چشمانم بیشتر دوست دارم، همه جور وسایل آسایش و راحتی آنها را فراهم کردهام و حالا هر دو نفرشان در دانشگاههای خوبی مشغول به تحصیل هستند. تا آخر عمر هم از آنها پشتیبانی خواهم کرد.
اما آنها میهمان یک روز و دو روز ما هستند. بالاخره شوهر میکنند و پی زندگیشان میروند. من میمانم و این زن؛ متأسفانه قبل از این هم تأکید کردهام که اختلاف ما مربوط به امروز و دیروز نیست. ما بارها با هم دعوا و مشاجره کردهایم و با وساطت فامیل برگشتهایم سر زندگی مان. اما حالا دیگر بچهها بزرگ شدهاند و ادامه این اختلافات در پیری و کوری برای هیچ کدام ما خوب نیست. من مهریه ایشان را که به نرخ روز محاسبه شده پرداخت میکنم و از اموالم هم خانهای برای ایشان در نظر گرفته ام. هزینه دانشگاه و جهیزیه دخترها را هم به حسابشان واریز میکنم و... .»
ناگهان همسرش حرفهای او را قطع کرد و گفت: «خیال میکنی پدری کردن خرج دانشگاه و جهیزیه دادن است؟ آبروی از دست رفته ما را پیش در و همسایه چه میکنی؟ فردا به خواستگاران دخترانت چه میگویی؟ اگر خواستگار روی طلاق ما حساس باشد چه؟ زندگی من که خراب شد، لااقل مرد باش و زندگی دخترانت را خراب نکن...»
مرد دوباره برآشفته شد و با صدای بلند جواب داد: «می خواستی زن زندگی باشی. تا کی باید به تو جواب پس بدهم؟ مگر تو یکبار به خواستههای من اهمیت دادی...»
دخترها خواستند چیزی بگویند که قاضی از آنها خواست، سکوت کنند و بعد هم ختم جلسه را اعلام کرد و گفت با توجه به این شرایط فکر نمیکنم اصرارهای ما نتیجهای داشته باشد پس رأی طلاق را بزودی صادر خواهم کرد.
با بیان این حرفهای قاضی؛ لحظهای سکوت در اتاق جاری شد، تابستان برای این خانواده، پاییز شده بود. دخترها داشتند با دستمال کاغذی اشک هایشان را پاک میکردند. از دید آنها مثل هر فرزند دیگری پدر؛ قهرمان بزرگ زندگیشان بود و مادر؛ فرشته مهربان. برای هر دوی آنها از لحظه حرف زدن و مدرسه رفتن، جشن تولدها و مسافرتها تا قبول شدن در کنکور، مثل یک فیلم از ذهنشان گذشت. حالا باید آماده میشدند در هر جمعی به جای چهار نفر سه نفره ظاهر شوند و...
نظر کاربران
بعد از این همه سال یادش افتاد اختلاف داره..!هه..!!
زیر سرش بلند شده!!
با این سن و گذر زمان از زندگی یادش افتاد زنش در زندگی کوتاهی داره؟!
آقای محترم ببین تو چطور مردی بودی که زنت در حقت کوتاهی کرده!
پاسخ ها
تو که از کل ماجرا خبر نداری پس قضاوت نکن...بهت پیشنهاد میدم روزی صد مرتبه این جمله رو تکرار کنی "من حق قضاوت ندارم"
متاسفانه من هم فکر می کنم پای زن دیگه ای در میان است
نفرین بر این زنانی که به خودشون اجازه میدن خانه و کاشانه ای رو خراب کنند این زنان نفرت انگیز هستند
هنوز برای نمایش مسخره ازدواج دانشجویی وقت هست ...که از روی فقر به روی صحنه می رود و تماشاگران آن آخر سناریو را از قبل می دانند ...
پاسخ ها
ببخشید وات؟ چی میگی؟
این هم تلاشی برای کم کردن امار طلاق ....خخخ
منم منتظرم فقط بچه م بزرگ شه و دستش از دست مادرش جدا شه یک لحظه هم حاضر نیستم باهاش زندگی مو ادامه بدم
پاسخ ها
باریکلا داداش شما مردی بخدا ، زندگی با زنیکه بجای عشق و محبت و تسکین خستگی ما همش غر و بحث و جنجال و جاسوسی زنانه داره و جرات بلند کردن صداش رو واسه شوهر کنه یا گریه کنه ، همون بهتر که طلاق داده بشه ، متاسفانه زنا بیشترین اعتماد به نفس رو به خودشون دارن و مخصوصا تو این دوره جدید خیلی رودار شدن ،بیشتر اوقات فکر میکنن حق باخودشونه ولی حقیقت برعکسه اینه
داداش زن باید حرف گوش کن باشه و طبق گفته های اسلام در خدمت شوهرش باشه و هیچوقت حرف رو حرفش نزنه و همچنین نباید به خانوادش سر بزنه چونکه مادرش تحریکش میکنه و اسرار زندگیرو فاش میکنه البته این نظر منه بنظرم حتی گوشی تلفن نباید دست خانوما باشه زن زندگی باید همیشه در خدمت شوهرش باشه .وسلام
اقای عباس از خوزستان بهتره نظره دوره جاهلیت خودت رو واسه خودت و مادره محترمت که تو رو اینجوری بار اورده نگه داری و اگه تا الان ازدواج نکردی همون بهتر پیشه والده گرامیت بمونی.........
از اسلام مایه نزار تو رو خدا
در پاسخ به عباس از خوزستان
منم دورگه عرب هستم...این اقا معلوم نیست از کجا اومده و داره این حرفا رو میزنه و اخرشم به اسم عرب و اسلام تمومش میکنه...محض اطلاع برو چهارتا کتاب تاریخی بخون و رفتار پیامبرو مورد مطالعه قرار بده...معلومه که شما دچار تعصبات کورکورانه پدر و اجدادتون هستید...اقای محترم گذشت اون زمان که زنان مانند برده برای شما مردان بودنند...الان اگر قرار بر این باشد مردها بیخود و بی جهت زور بگویند باید تو دهنی محکمی بخورند تا یادشان نرود زن هم یک انسان ازاد است نه یک برده...خدا کند هیچ وقت شما ازدواج نکنی...بیچاره همسر ایندت
در پاسخ این آقای خوزستانی فقط میگم همین افکارتون باعث میشه که مردم لقب جاهل بهتون میدن پس لطفا ناراحت نشین
و جناب ناصر خان شما که تفاهم نداشتین و اون خانم رو نمیخواستین چرا بچه یا بچه هایی رو به دنیا آوردین که بدبختشون کنین این کارتون کم از جنایت نیست اون خانم بعد شما میره دنبال زندگیش درسته براش سخت خواهد بود ولی وقتی وارد زندگی دیگه ای بشه خودشو با اون زندگی سرگرم می کنه ولی برای اون بچه بد بخت هیچکس مادر نمیشه من ازدواج نکردم و مسئولیت بچه برادرم رو به عهده گرفتم حالا بعد نه سال تمام زندگی من این بچه اس و براش هرکاری حاضرم بکنم ولی با این حال میدونم همین که به من میگه عمه پس چیز خیلی بزرگی کم داره و اون مادره و بازم میدونم که اگر کل زندگیمم به پاش بریزم ارزش فقط صدا زدن اسم مادر رو براش نخواهد داشت
زیر سرش بلند شده معلوم نیس کدوم از خدا بی خبری زیر پاش نشسته
ناصرخان، روز اول چرا چشم و گوشتو بازنکردی ببینی داری با کی ازدواج میکنی ک حالا منتظر لحظه جدایی نبآشی؟
از بس زن ها خودخواه هستن و چشم وهمچشمی میکنند واز شوهر سواستفاده میکنن اخرش باید همین سرنوشت را داشته باشند زن خودم در طول ۱۵ سال چنان تغییر رفتار داده که دیگه غیر قابل تحمل شده و تمام کمبود ها و عقده های خونه پدرش رو میخواد در خونه شوهر جبران کنه
واقعا با چه شوقی ازدواج میکنن عروسی میگیرن..بعد که سیر میشن با چه غمی تلاق میگیرن..انگار روز عروسیشون یادشون نیس
مردای ایرانی باید واسه زنا و خانوم های جدید که مانند مردا رفتار میکنن افسوس بخورید و هرچه زودتر فکر چاره ای باشید چونکه اگر اینطور پیش بره کم کم جای مرد و زن باهم عوض میشه که الانم کم و بیش شده ، زنای امروزی : داد میزنن روی شوهرشون، از حرفهای شوهر سرپیچی میکنن ، خانوادشون رو میخوان ولی خانواده پسر رو نه ، گریه بیجا میکنن ،چت میکنن ، خودسر هستن و... بیاید از خانوما دفاع نکنید بخدا آخرش بیچاره میشید ، زن ذلیل میشید ، بخدا پدرای ما احمق نبودند که با زنا برخورد میکردند و همیشه تسلط داشتند بهشون اونا میدونستن زنا چه موجوداتی هستند ، درود به شرافت مردای قدیم.
پاسخ ها
بله شما درست میگید؟
به جای اینکه به دختر و خانواده اش نگاه کنید، تمام حواستون به زیبایی و شاغل بودن خودش کار باباشه، پس حقتونه هر چی سرتون بیاد
عرب کلا نباید انتظار داشت
دمت گرم مهدیه جان یکی نیس به این آقا بگه شما مثه مردای قدیم جربزه کار کردن رو داشته باش بعدش توقع زن توسری خور رو داشته باش
فكر كنم اين داداش عباس ما قسط بانكش عقب افتاده اذيت شده داره اينجا خالي ميكنه
داداش منم بچه خوزستانم ميدونم 54 درجه گرما فشار مياره.
هعی حجی هعییییی .زیر سرت بلند شده حجی دیگه خدارم بنده نیستی .......
من رفتم خواستگاری یک ماه بعد متوجه شدم دختره دوست پسره داره طلاق دادم
پاسخ ها
اگر به جای زیبای چیزای دیگه ای برات مهم بود داداش من اینطوری نمیشد
تو پاک منزهی دوست دختر نداشتی قبلا
خدایی من با همسرم مشکل اساسی داریم وهیچ وقت مثل دو تا زن وشوهر با هم نبودیم ولی بخاطر فرزندانم از حق خود گذشتم ومی گذرم تا بچه هایم بزرگ شوند و برند سر خانه شان آنوقت هم هر چند وقتی میروم خانه یکی از آنها تا عمر سپری شود حاظرم عمرم حرام شود ولی زندگی بچه هایم آسیب نبیند چون آنها در ازدواج ما نقشی نداشتند.
پاسخ ها
درود به شما
آفرین برشما ولی هم شما و هم خانمتون حق زندگی دارین من خواهرانه اینو میگم چرا برای رفع مشکلات از یه مشاور کمک نمیگیرید شاید راهی باشه که بتونید در کنار هم احساس خوشبختی کنید هیچ وقت برای یه شروع دوباره دیر نیست
خب خودت داغون میشی شاید هم خدای نکرده سکته
اینجا ک همه میخوان بچه هاشون بزرگ بشه و طلاق بگیرن!!! خوشبحال خودم ک مجردمممممم اخیشششششششش
پاسخ ها
خداييش خوشبحالت
منم فکر می کنم با شرایطی که در جامعه هست و طرز فکری که اغلب ماها داریم همون بهتر که مجرد زندگی کنیم حداقلش اینه که بآمار فرزندان طلاق رو بالا نمیبریم
منم از مجردی راضی هستم و خیلی راحت و بی درد سر دارم زندگی میکنم
البته خانمهای وظیفه شناس و خدایی خیلی تو جامعه داریم
من هم بخاطر این که مادرم مجبورم کرد با کسی که هیچ علاقه ای بهش ندارم ازدواج کنم هیچ وقت از زندگی لذت نبردم. اما دو تا دختر دارم فقط بخاطر بچه هام بیش از همه خواسته هام گذشته ام. چون در یک شهر کوچک بسیار سنتی زندگی میکنم. حالا بیش از بیست سال از زندگی مشترکم گذشته بقیه عمرم رو هم بخاطر بچه هام به همین صورت مجبورم بگذرانم. من محکوم به این زندگی هستم تا پایان عمر. خدا کند آن دنیا برایم خوب باشد. توی این دنیا که هیچ وقت معنی عشق را نفهمیدم
آقایون مطمنید شما مقصر رفتارای خانوماتون نیستید به نظر من به جای فکر کردن به طلاق با همسراتون جلسه مشاوره خانواده برید خیلی کارسازه درسته قیمتش بالاست ولی ارزششو داره .
پاسخ ها
حتما خودت مشاوري مشتري كم مياد برات
از هر10تا متاهل 9تاشون ناراضی اند!!بعد میگن ازدواج کنین
نه
فكر نميكنم زير سر مرد بلند شده باشه. همه چيز رو رابطه مثلثي يا مربعي نبينيد.
بنظرم واقعا زجر كشيده
فكر كنم زنش ازون زنهايي بوده كه خودشو وقف بچها كرده و از شوهرش غافل بوده
ازين زنها اطرافم زياد ديدم. زنهاي خوبي هستن اما توي اموراتشون كوتاهي ميكنند
پاسخ ها
اشتباهی + دادم داداش اگه خودشونو وقف بچه ها نکنن که شما مردا تو این جور امورات عینه خیالتون نیس در واقع شما اقایون خودتون همیشه نقش یه بچه آخرو لوس و یکدنده خونواده رو دارین البته حسادت رو هم باید اضافه کرد
مهسا خانم
خب همه اين خانمهايي كه عين خيالشون هست، اين بچه آخر لوسو و يكدنده و حسود (به گفته شما!!!) رو تحمل ميكنند آخرش چي؟ بفرما. اينم نتيجش!!
- هيمنايي كه شما نام بردين پدر شما برادر شما و همسر و پدر فرزند شما ميشن در آينده!. خصمانه قضاوت نكنيد لطفا
اين خوبي نيست كه خودتو وقت بچها كني زندگي شوهر و حتي خودت رو فراموش كني. افراط در محبت از بدترين ظلم هاست. اين مثل ضرب المثل معروف برف انبار كردن ميمونه. آخرش هيچي توش نيست.
بايد ياد بگيريم همه چيزو به اندازه و بجا و عادلانه خرج كنيم. برخلاف شما كه اصرار داشتيد بحث رو زنونه مردونه و كل كل كنيد عرض من منطقي بود و داشتم حقيقت رو ميگفتم كه زندگي هاي شما و من ديگه ازين راه ضربه نخوره.
آقایون محترم اصلا حواسشون نیست که اگر فقط یکمی به خانمشون محبت کنند و سعی کنند همسرشون را درک کنند، خانمها حاضرند جونشون را هم بدهند.
این خیلی بده که یاد گرفتیم یک طرفه به قاضی بریم.
پاسخ ها
مشکل اینجاس که نمیفهمن
من با افتخار اعلام می کنم،بعد از بیست سال زندگی مشترک با همسرم،عاشقانه همدیگر را دوست داریم.در شهر من امار طلاق بسیار پایین است.آمار تحصیلات دانشگاهی بسیار بالاست.اگر درست چشمهایتان را باز کنید،مشکل نخواهید داشت.متاسفانه الان هر پسری که می خواهد ازدواج کند،به مادیات فکر می کند...
خدای من یک روزی وقتی اسم طلاق میاد میگن عرش تو به لرزه درمیاد ... چقدر ادمها الان در موردش راحت حرف میزنن ... اهای زن ایرونی و مرد ایرونی زندگی مشترک مثل کت و شلوار نمی مونه که هر وقت ازش دلزده شدی عوضش کنی ... تقصیر اون بچه ها چیه که خودتون خواستید به دنیا بیان و حالا با دستهای خودتون نابودش می کنین ... توی یک زندگی مشترک مرد و زن باهم باید باشن .. حتی اگه زن شاغله باید دوشاش مرد کار کنه تا زندگی رو بسازه برای رفاه فرزندش ... خدای من وقتی کامنت ها می خوندم تعجب کردم از اینکه این کامنت ها از یک خانم یا یک اقای ایرانی نوشته شده باشه ... ما کجای کار هستیم ... دنیا با ما داره چکار می کنه ... زندگی مشترک ارزشش بالاتر از این حرفهاست ... مامان بزرگم می گفت وقتی خطبه عقد دو جوون دارند می خونن فرشته های الهی هم تو اون جشن حضور دارند و حالا می شنوی راحت طلاق می گیرن و حتی قبیح تر از طلاق جشن طلاق می گیرن ... یا خدا ... واقعا متاسفم برای اینجور افکار ... متاسفم برای ادمهایی که اینجوری فکر می کنن و زندگی که بابت سالها زحمت کشیدن و موهاشون سفید کردن با یک امضا تمومش می کنن ... خدایا خودت اخر عاقبت همه ما رو به خیر کن ...
عزیز ناشناس نمیخواهم درموردشما دیگرعزیزان قضاوت کنم.چون میدونم اکثرقریب به اتفاق یاجوانیدویاخیلی خیلی کم تجربه؟کسیکه درازدواج اول دارای خونه وزندگی خصوصادو دخترخوب مهربان داشته باشدهیچگاه بخودش اجازه متلاشی کردن زندگی خودرو نمیده؟بقول ماقدیمی ها آفتاب قبل ازظهرچه گرمای بزندگی مابخشیده؟تابخواد آفتاب دم غروب ببخشد؟هیچ مردی حاظرنیست دست پخت زن دیگه حتی اگرخواهرباشدبخورد یا اینکه آن عادت ویژه یک زن وشوهریکه چنددهه باهم عادتکردنندمجددابادیگری شروعکنندحتی آن عادتهاکهنه وبعضازشت بنظرمیرسه افرادجدیدعنوان شود!!
والا اختلافات بین هر زن و مردی هست. مهم اینه عرضه داشته باشیم و این اختلافات رو بپذیریم. من و شوهرم وقتی ازدواج کردیم بعد از چندماه فهمیدیم اختلاف داریم همه ی تلاشمون بود که همدیگه رو تغییر بدیم. اما بعدش فقط دعوا و بحث و ناراحتی بوجود میاومد. یه بار خیلی منطقی با هم حرف زدیم همدیگه رو همونجوری که هستیم قبول کردبم البته گاهی هم بهم دیگه تذکر میدیم ولی چندساله که قهر نکردیم.
امیدوارم همه زن و شوهرها عاشقونه زندگی کنند
شما به خاطر بچه ها ازدواج کرده و زندگی می کنید
وظیفه شما از بدو تولد بچه دار شدن و به نحو احسن آنها را بزرگ کردن است بقیه چیزها حواشی همین قضیه است
پاسخ ها
مگر انسانها حيوان هستند كه وظيفه شون فقط توليد مثل باشه.
يخورده متوجه شو چي ميگي بعد حرف بزن
انسانها حیوان ناطق هستند یخورده درس بخون بعد حرف بزن
اینا همش زیر سر کانال GEM TV هستش....
پاسخ ها
عجب !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اقای عباس از خوزستان، شما از اسلام جاهایی که به نفعتونه بلدین،با این کامنتی که گذاشتی شخصیتت روشن شده...........
بنظرم کار اون آقا هیچ اشکالی نداره، تا حالا بخاطر بچهها تحمل کرده دیگه نمیخواد تحمل کنه.. اینطوری برای همسرش هم بهتره... دیگه غر غرهای شوهرشو تحمل نمیکنه ، اون طوری که میخواد زندگی میکنه. دخترا هم شوهر میکنن میرن... من خودم توی زندگیم خیلی از طرف همسرم تحقیر شدم، تا الان هم بخاطر دخترهام تحمل کردم، به محض اینکه کنکورشونو بدن خودم رو از شر این زندگی کوفتی وتحقیر آمیز خلاص میکنم..دیگه از دستش خسته شدم،
چون خودم حس این آقا رو درک میکنم، بهش حق میدم.
مگه ما تا کی زنده ایم که باید انقد زجر بکشیم؟ طلاقو واسه همین وقتا گذاشتن.
خبر بود یا رمان؟ خخخخ
قسمت بعری کی میاد؟
عامل هرچی طلاقه ازدواج هستش.
58 سالته!!!!!
طلاااااق؟؟؟؟!!!!
قانون طلاق باید تجدیدنظربشه نباید حق طلاق به یک طرف داده بشه تاهرکدام هرکاری دلشون خواست بکنند. متاسفانه ماهیچ کارو عملمان اسلامی نیست ولی درمورد زن فوری مسلمان میشیم وسنگ اسلام به سینه میزنیم.درجامعه ماحق وحقوق زنان مشخص نیست بخصوص درطلاق.مرد حق طلاق داردمشروط به اینکه حق وحقوق مالی زن رابدهد.آیا باتوجه به اینکه منفورترین چیزها نزدخداوندطلاق است آیا پاشیدن یک زندگی هرموقع فقط به صرف داشتن این حق کجایش اسلامی وخدا دین ودیانت است.برای جلوگیری ازافزایش طلاق باید دراین قانون تجدیدنظرشود.بقول حضرت علی ع بایدفرزندزمانه باشیم باید قانون طلاق هم به روزباشدحق طلاق نباید یکطرفه باشدکه هرموقع یک طرف به هردلیل نادرست یادرست نتوانست مشکل حل کندیابقول معروف عشقش کشیدو.......دادخواست طلاق بدهدوبه هیچ صراطی مستقیم نباشدوبقول معروف مرغ یه پاداردوهدف خودراعملی کند.مااگرمسلمان باشیم بایدمعتقدباشیم عرش خدامیلرزه.نه اینکه بگوییم زن تواسلام اینجوری یاان جوره. بخدا همه دروغ می گوییم هیچکدام مسلمان نیستیم.همه ماهرچیزی که به نفعمان باشدمیگیریم وحق دیگران نادیده میگیریم وخداوند هم ازحق الناس نمیگذره. اگراز حق خودش بگذره.اینا درس دین است مافقط دین بلدیم که توسرزن بزنیم وچندزنی خودراتوجیه کنیم درصورتیکه اسلام دین کاملی هست.واقعا ما آدما موجودات عجیبی هستیم.این قدربه همدیگر ظلم نکنیم.