هشدار اصولگرايان به اصولگرايان
اين روزها كه فضاي انتخابات رياستجمهوري ۹۶ بسيار زودتر از موعد مقرر در كشور ايجاد شده است اصولگرايان درباره استراتژي جريان خودي سكوت اختيار كرده و تنها به دلواپسان اين ماموريت محول شده است كه در راستاي تضعيف اصلاحطلبان كه كانديداي آنها مشخص است و غير از حسن روحاني به گزينه ديگري نميانديشند، تلاش كنند كه آنها هم در اين راستا فعال و با كوچكترين بهانه به اصلاحات و دولت ميتازند.
اما سكوت اصولگرايان به دليل اطمينان آنها از اجماع بر سر يك كانديدا نيست، بلكه همان مشكل هميشگي را دارند، يعني تعدد افرادي كه خود را صاحب صلاحيت براي جلوس بر كرسي رياستجمهوري ميبينند. يكسال پس از انتخابات رياستجمهوري ۹۲ بود كه ميانه روهاي جريان اصولگرايي بر بازخواني اهداف اين جريان تاكيد كردند، مانند فلاحت پيشه كه گفته بود:«هنوز نپذيرفتهاند كه تندروي تازه به دوران رسيدهها اصولگرايي را به شكست كشانده است. به همين دليل دم از وحدت با جناحي ميزنند كه به دنبال راي مردم نيست و تلقي خود را از سياست و حكومت حجت قرار داده است.
بيش از هر چيز اصولگرايي نيازمند بازخواني مفاهيم خود است.» اين بازخواني تا به امروز نه تنها صورت نگرفته بلكه سستي در سازماندهي جديد در اردوگاه اصولگرايي منجر به رويگرداني بخشي ازحاميان قديمي از اين جريان شده است. اكنون گروه ميانه رو و دلسوز جريان اصولگرايي هم لحن خود را تغيير داده و به هم طيفان خود انتقاد ميكنند كه روند نامطلوب گذشته سبب پديد آمدن چنين وضعيتي در اردوگاه اصولگرايي شده است. اميرمحبيان يكي از تئوريسينهاي جريان اصولگرايي روز جمعه عنوان كرده بود كه طيف متبوعش دچار جهل الرجال و نه قحطالرجال است و ديروز پرده از مشكلات ديگر اين جريان برداشت.
كانديداتوري قاليباف و احمدينژاد و جليلي محتمل است
اين نظريهپرداز جريان اصولگرا در پاسخ به اينكه «پس از رياستجمهوري احمدينژاد شخصيتهاي اصولگرا اعتمادبهنفس پيدا كردند كه آنها هم ميتوانند رئيسجمهور شوند؛ اين مساله چقدر در عدم اجماع اين جريان تاثيرگذار بوده است؟» گفت: آنچه اجماع را در ميان اصولگرايان به نسبت قبل دشوار كرده است، ضعف ضريب نفوذ نهادهاي موثر مركزي است كه قبلا ضريب نفوذ بالايي داشتند ولي حالا كاهش يافته است.
در اين شرايط هر عامل جانبي نيز طبعا ميتواند در نتيجه موثر باشد. محبيان در پاسخ به اين سوال كه«با توجه به وضعيت كنوني روحاني و نوع پايگاه اجتماعي او، اصولگرايان در صورت عدم حمايت از روحاني چه گزينههاي احتمالي را براي انتخابات رياستجمهوري ۹۶ خواهند داشت؟» تصريح كرد: گزينههاي محتمل، به شناخته شده و شناخته نشده تقسيم ميشوند. مثلا موتلفه اعلام كرده است كه كانديدايش موتلفهاي خواهد بود. حالا اين فرد كيست؟
هنوز ناشناخته است. تئوريسين جريان اصولگرا اضافه كرد: گزينههاي شناختهشده هم به مرور با نزديكشدن به انتخابات كم ميشوند و افرادي كه كانديداتوري آنها محتمل بود، نظير محسن رضايي يا باهنر خود را كنار كشيدند. الان در ميان چهرههاي شناختهشده اصولگرا هنوز سه نفر كه قاليباف و احمدينژاد و جليلي هستند، كانديداتوريشان محتمل است، اما سناريوهاي محتمل، زياد و روابط پيچيده است؛ آنهم به دليل اينكه همه فاكتورهاي موثر هنوز مشخص نشده است.
احتمال حمايت مشروط اصولگرايان از روحاني
محبيان در توضيح اين سوال كه كدام جريان اصولگرا از روحاني حمايت خواهد كرد، پاسخ داد: احتمال حمايت مشروطِ طيفي از اصولگرايان از روحاني وجود دارد اما در مجموع رويكرد روحاني به گونهاي نيست كه جريان اصولگرايي روي آن سرمايهگذاري قابل تاملي كند. حضور تعدادي از اصولگرايان درون كابينه، به معناي اصولگرا بودن دولت روحاني نيست. جهت حركت راهبردي دولت روحاني با نگرش اصولگرايان ضريب انحراف قابل تاملي دارد.
او در توضيح اينكه آيا احتمال دارد اصولگرايان باز هم به صورت مشروط از احمدينژاد حمايت كنند، گفت: در سياست هر چيزي ممكن است. به هر حال احمدينژاد در صورت كانديداتوري به يك فاكتور موثر تبديل ميشود. طبعا اصولگرايان در زمان مناسب بايد تصميم بگيرند و همه گزينهها در زمان خودش محتمل و قابل بررسي است. البته اين احتمال در حال حاضر به معناي حمايت يا عدم حمايت نيست؛ صرفا به معناي يك احتمال است.
محبيان با اشاره به شخصيت احمدينژاد و اينكه چقدر زير بار اين شروط خواهد رفت، متذكر شد: فرض مذكور كه البته درصد تحققش معلوم نيست، بستگي به دو عامل دارد: ميزان تاثير حمايت اصولگرايان در پيروزي احمدينژاد و ديگري نوع شرط و هزينه - فايده مترتب برآن. محبيان گفت: بهدليل نزديكي و حمايت اصولگرايان از هسته مركزي حاكميت و مشابهت شعارها و گرايشها، طبعا اينگونه بهنظر ميرسد كه رانتي ويژه نصيب شده، در حالي كه اين تصور دقيق نيست.
محبيان با اشاره به وضعيت كنوني دولت و اينكه آيا روحاني مانند رئيس دولت اصلاحات و هاشمي و حتي احمدينژاد توانسته براي خود پايگاه اجتماعي كسب كند، عنوان كرد: خير؛ آقاي روحاني هنوز پايگاه اجتماعي مستقلي كه بهخاطر خودِ او، انديشهها و رويكردش و نه در برابر ديگري به او راي دهند، ندارد. رايدهندگان به روحاني نه لزوما يك طبقه اجتماعي خاصي هستند كه او را نماد مطالبات طبقاتي بدانيم و نه هوادارانش داراي انگيزه ايدئولوژيك هستند.
او افزود: بخشي از راي روحاني، محصول گريز بخشي از اجتماع از وضعيتي بود كه به درست يا غلط گمان داشتند كه احمدينژاد براي آنها به وجود آورده است. آنچه كه اميد تصور ميشد، در واقع بنمايههايي از ترس در آن بود؛ نه لزوما شوق شفاف به شخص روحاني. محبيان همچنين درباره جدي بودن بحث فعاليت اتاقهاي فكر عليه دولت، ابراز كرد: اينكه منتقدان دولت به نقد دولت ميپردازند، طبيعي است، اينكه بعضا نوعي همگرايي تحليلي هم به وجود ميآيد، اين هم طبيعي است.
اما شكلگيري توطئه و امثالهم تابعي از نظريه توهم توطئه است كه اصلاحطلبان، اصولگرايان را به خاطر آن شماتت ميكردند، ولي ظاهرا دامان خود آنها را هم گرفته است. نظريهپرداز جريان اصولگرا در پايان در پاسخ به اينكه برخورد دولت با اتاقهاي فكر بايد چگونه باشد و تاكنون چطور بوده است، گفت: نميدانم اينكه دولت منتقدان خود را با هراس از مخالفتشان منكوب و سركوب كند، چه نامي ميتواند داشته باشد. هر نامي داشته باشد، نميتوان آن را دموكراسي و تحمل و مدارا ناميد.
نظر کاربران
بهترىن گزینه براى اصوگراها قالىباف است واگر به غیر ازاین باشدشکست خواهند خورد
فقط محسن رضایی