دولت حسن روحانی؛ چالش امنیت اقتصادی
اگر امنیت اقتصادی نباشد، سرمایهگذار چه داخلی و چه خارجی اعتماد نمیکند که سرمایه خود را بیاورد و در تولید سرمایهگذاری کند و بنابراین بیشتر به دنبال فعالیتهای سوداگرانه خواهد رفت و از طرف دیگر در مساله سلامت اقتصادی میبایست انگلها و ویروسهایی که موجبات فساد و موانع پیش روی سرمایهگذاری هستند شناسایی و به سرعت حذف شوند.
تحقیقات گستردهای نشان داده است که امنیت چه در بعد اقتصادی، چه اجتماعی، چه سیاسی یکی از مهمترین شاخصها و مولفههای توسعهیافتگی کشورهاست که با مشخصات نهادی یک اقتصاد ارتباط داشته و میتوان آن را به صورت یک چارچوب نهادی که مشوق و موجب اعتماد پساندازکنندگان و سرمایهگذاران است تعریف کرد.
اگر امنیت اقتصادی نباشد، سرمایهگذار چه داخلی و چه خارجی اعتماد نمیکند که سرمایه خود را بیاورد و در تولید سرمایهگذاری کند و بنابراین بیشتر به دنبال فعالیتهای سوداگرانه خواهد رفت و از طرف دیگر در مساله سلامت اقتصادی میبایست انگلها و ویروسهایی که موجبات فساد و موانع پیش روی سرمایهگذاری هستند شناسایی و به سرعت حذف شوند.
اهمیت مساله امنیت و تاثیر آن بر رشد اقتصادی، نگارنده را بر آن داشت تا به کنکاش رابطه بین این دو متغیر مهم بپردازد که حسب تعریفی ساختگی، امنیت را در سه لایه امنیت جانی و اجتماعی و ثبات سیاسی داخل کشور؛ امنیت جغرافیایی و منطقهای؛ و امنیت سرمایه به معنی حفظ حقوق مالکیت تفکیک کرده و به طرح موضوع در مورد هر کدام خواهد پرداخت.
امنیت به هر کدام از انحای عنوانشده که باشد یکی از مهمترین زیرساختهای توسعه و پیشرفت در همه زمینهها و عاملی برای ازدیاد رشد اقتصادی و قرار گرفتن بر مسیر رشد پایدار است. بیشک با وجود امنیت و ثبات، تلاطمها و مخاطرات در اقتصاد کاهش خواهد یافت و هر چه امنیت پایدارتر باشد پویایی اقتصاد و رونق کسب و کار رشد روزافزون و بالاتری را به همراه خواهد داشت. شاهد این نتیجهگیری آمار و ارقامی است که در ادامه خواهد آمد.
امنیت و رشد اقتصادی به روایت آمار و ارقام
جنگ داخلی یا انقلاب ۲۰۱۱ در لیبی به دنبال اعتراضات مخالفان و شورش علیه دولت، موجی از ناآرامیها و ناامنی در این کشور را به راه انداخت و تنها در همان سال اقتصاد این کشور ۶۲ درصد رشد منفی را تجربه کرد. جنگهای داخلی در لیبی هنوز هم ادامه دارد و بنا بر آمار ارائهشده از سوی بانک جهانی رشد اقتصادی لیبی در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ به ترتیب ۱۳ درصد و ۲۴ درصد رشد منفی را تجربه کرده است. این آمار به خوبی به رابطه بین امنیت و رشد اقتصادی صحه میگذارد.
در مارس سال 2003 بود که آمریکا به بهانه نابود کردن سلاحهای کشتارجمعی به عراق حمله میکند که در نتیجه این ناامنی تنها طی همان سال اقتصاد عراق با کاهش 33 درصدی در مقدار تولیدات خود روبهرو میشود. این در حالی است که واکاوی تئوریهای رشد اقتصادی نشان میدهد کشورهایی که به تازگی از شر جنگ خلاصی یافتهاند و با ویرانیهای زیادی در زیرساختها روبهرو شدهاند مستعد رشدهای فزاینده و بالا در دوران پس از جنگ و درگیری هستند.
مورد دیگر به جنگ داخلی سوریه برمیگردد که از ژانویه ۲۰۱۱ و در جهت مخالفت با حاکمیت بشار اسد شروعشده و تا به امروز ادامه داشته است. هرچند که بعد از جنگ آمار دقیقی از سوی نهادهای معتبر آماری دنیا در مورد این کشور ارائه نشده است اما برآوردهای بنیاد خیریه کودکان ورد ویژن۱ نشان میدهد در این جنگ تاکنون نیممیلیون نفر کشته و نزدیک به هفت میلیون نفر مجبور به فرار از سوریه شدهاند. ناامیدی و ناامنی در این کشور موج میزند و هرروز قربانیان زیادی میگیرد.
اگر مروری هم بر گزارش انجام کسب و کار سال 2016 بانک جهانی داشته باشیم مشاهده میشود که در آن 10 شاخص برای بهبود فضای کسب و کار تعریف شده است. یکی از این شاخصها، شاخص حمایت از سرمایهگذاران2 است که به بررسی میزان حمایت قانون از حقوق سهامداران و حمایت از سرمایهگذاران میپردازد.
در ادامه این نوشتار، حسب تعریفی ساختگی و از دیدگاهی اقتصادی، امنیت به سه لایه تفکیک شد و اثرگذاری آن بر رشد اقتصادی در هر سه لایه مورد بررسی قرار گرفته است.
امنیت سرمایه و تضمین حقوق مالکیت
امروزه بر کمتر کسی پوشیده است که برای رشد اقتصادی و افزایش سطح تولیدات، سرمایهگذاری شرط لازم و اولیه است اما گاه دیده شده است با وجود اینکه در اقتصادی سرمایه قابل توجهی وجود دارد اما مشکلات دیگری مانع از افزایش سرمایهگذاری میشوند که تحت عنوان امنیت سرمایه مطرح میشوند. امنیت سرمایه را سرجمع میتوان در شاخصی به نام حفظ و صیانت از حقوق مالکیت جمعبندی کرد.
وجه دوم و دیگری از صیانت و حفظ حقوق مالکیت حق بهرهبرداری از منافع مالکیت افراد است. به جهت تبیین موضوع سرمایهگذاری را در نظر بگیرید که مالکیت بنگاه، ماشینآلات و... او به رسمیت شناخته شده است اما نمیتواند از محل سرمایهگذاریهای خود منتفع شود یا به طور کامل از منافع و بازدهی سرمایهاش استفاده ببرد. در اینجا مشخص است که اگر مالکیت به رسمیت شناخته شود اما از بهرهبرداری از منافع آن ممانعت به عمل آید بیشک حقوق مالکیت نقض شده است. مصداق روشنی از این عمل، مداخلات دولتها در قیمتگذاری محصولات و پایین نگهداشتن قیمت کالاها به نفع مصرفکنندگان است که در نهایت این مساله در سطح کلان هم به ضرر مصرفکنندگان و هم به ضرر تولیدکنندگان و هم به ضرر حاکمیت بوده و بر ضد افزایش سرمایهگذاری عمل میکند.
وجه دیگر صیانت از حقوق مالکیت و امنیت سرمایه، در واقع به رفتار حکومتها از طریق تضمین اجرای قانون و پشتیبانی از قراردادهای اجتماعی برمیگردد. توضیح آنکه آحاد اقتصادی در فعالیتهای روزمره خود، قراردادهای مختلفی را برقرار میکنند. روانی جریانات اقتصادی منوط به محترم شمردن چنین قراردادهایی از طرف هرکدام از طرفین قرارداد است که با پشتوانه و حمایت قانون منعقد میشود.
وجه آخر صیانت از حقوق مالکیت، برقراری نظام مالکیت معنوی است. مالکیت معنوی به نوآوریها و خلاقیتهای یک بنگاه مربوط میشود که دستیابی به آن مستلزم صرف وقت زیاد، انرژی و هزینههای هنگفت در تحقیق و توسعه است. حال اگر در جامعه نظام حمایت قانونی از نوآوری و خلاقیت که محصول شرکتها و بنگاههایی پیشرو و کارآفرین است، وجود نداشته باشد دیگران به سادگی با کپیبرداری از آن، تلاشها و زحمات بنگاه را به باد داده و انگیزه نوآوری مجدد را از آن خواهند گرفت. بنابراین باید حقوق مالکیت توسط دولت و آحاد جامعه به رسمیت شناخته شده و پشتیبانی قضایی و قانونی لازم از آن صورت گیرد که در این صورت این الزامات در نهایت به توسعه اقتصادی کمک شایانی خواهد کرد.
امنیت جانی، اجتماعی و ثبات سیاسی داخل کشور
امنیت جانی، اجتماعی و ثبات سیاسی حکومتها، به عنوان ابتداییترین لایه و پیشنیاز سایر لایههای امنیتی تعریف شد در رابطه با امنیت اجتماعی مهمترین مولفه امنیت جانی، مالی و فیزیکی افراد تعریف میشود. در واقع یکی از مهمترین انتظاراتی که سرمایهگذاران اعم از داخلی و خارجی در مقابل حضور فیزیکی خود در محیط مورد نظر دارند به مساله تامین امنیت جانی آنها مربوط است.
از طرف دیگر یکی از مهمترین عناصر و مولفههای امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی و اقتدار حکومت مرکزی است، در واقع کشورهایی که همواره دستخوش تغییر و تحولات گوناگون بودهاند محیطهایی امن و جذاب برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی به حساب نخواهند آمد. چرا که چنین محیطهایی مستعد جنگ و درگیریهای داخلی، وقوع کودتا، درگیری شدید احزاب و... و مواردی از این دست بوده که مانع اتخاذ تصمیم به آغاز فعالیتهای سرمایهگذاران داخلی و خارجی خواهد شد. البته همانطور که در رابطه بین امنیت و رشد اقتصادی پیشتر عنوان شد در اینجا هم این رابطه یک رابطه علی معلولی و دوسویه خواهد بود که این مساله را تحقیقهای فراوانی ثابت کرده است.
بیشک قرارگیری در مناطق حساس و پرتنش بینالمللی که آن را در ذیل لایه سوم امنیت، یعنی امنیت منطقهای و جغرافیایی تعریف کردهام، میتواند تاثیر بسزایی بر فضای کسب و کار و میل و رغبت سرمایهگذاران به سرمایهگذاری داشته باشد. یکی از این مناطق پرتنش در سطح دنیا، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست. احتمالاً به دلیل فضای پرتنش و درگیریهای داخلی و بعضاً منطقهای، میزان جذب سرمایهگذاری خارجی به شدت در این مناطق پایین است که در این میان، لیبی با متوسط سالانه 725 میلیون دلار در بین سالهای 2012 تا 2015 در جذب سرمایهگذاری خارجی یکی از ضعیفترین کشورها بوده است.
با اوصاف ذکرشده امنیت یکی از مهمترین کالاهای عمومی است که توسط دولت و حاکمیت باید تولید و در سطح بهینهای عرضه شود. در نبود این کالای مهم به طور قطع، تولید، کسب و کار و اقتصاد معنای خود را از دست خواهد داد و جای آن را فقر و گرسنگی، ناامنی و درگیری و... خواهد گرفت.
3- اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی تهران
ارسال نظر