با همکاری خانه شاعران و زیباسازی تهران؛
شاعران شهیر به تهران بازمیگردند
سردیس ۱۵ نفر از مفاخر شعر ایران از نیمایوشیج، سهراب سپهری و پروین اعتصامی تا قیصر امینپور، مهدی اخوانثالث و حسین منزوی در حال ساخت است.
با وجود آنکه مجسمهسازی بهویژه حوزه شهری، ازجمله بخشهایی است که طی سالهای گذشته مورد بیمهری قرار گرفت اما این روزها با همکاری مشترک خانه شاعران و سازمان زیباسازی سردیس ۱۵ نفر از مفاخر شعر ایران از نیمایوشیج، سهراب سپهری و پروین اعتصامی تا قیصر امینپور، مهدی اخوانثالث و حسین منزوی در حال ساخت است.
سیدمجتبی موسوی، معاون فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی شهر تهران و رئیس شورای سیاستگذاری سمپوزیوم سردیس مفاخر با اشاره به آنکه فضاهای شهری مکانها و فضاهای متعددی با ویژگیهای متفاوت هستند که قابلیت و ویژگی خاص خود را دارد گفت: در فضاهای شهری در کنار نمادهای دینی و مذهبی به استفاده از هنرهای معاصر و مدرن نیز نیاز داریم. از اینرو پیشنهاد ساخت سردیس مفاخر شعر و ادب از سوی انجمن شاعران مطرح شد تا این سردیسها در محوطه انجمن شاعران واقع در خیابان شهید کلاهدوز قرار گیرد.
به گفته موسوی مجسمهسازان شرکتکننده در این سمپوزیوم علیرضا اسانلو، شاهرخ اکبری دیلمقانی، ندا آیتی، فائزه بادامچی، محمد بیگزاده، کیوان پورنصرینژاد، علی چراغی، مهدی حبیبی، ریبین حیدری، منصور طاهری، احمد عرببیگی، هادی عربنرمی، بیژن غنچهپور، محسن ناصریان و قدرتا... معماریان هستند که بهترتیب سردیس شاعرانی چون سلمان هراتی، مهرداد اوستا، طاهره صفارزاده، شهریار، م. آزاد، سهراب سپهری، مشفق کاشانی، منوچهر آتشی، سیدحسن حسینی، پروین اعتصامی، حسین منزوی، نیمایوشیج، مهدی اخوانثالث، قیصر امینپور و حمید سبزواری را میسازند.
ساخت مجسمه مفاخر معاصر دشوار است
محسن ناصريان نیز که این روزها در حال ساخت مجسمه قیصر امینپور است درخصوص تحولاتی که طی این سالها در حوزه مجسمه اتفاق افتاده است گفت: در سالهای اخير نگاه بسياری از مردم و مسئولان به مجسمهسازی تغيير كرده است اما هنوز ايران در مقايسه با ساير كشورها به جايگاه واقعي مجسمهسازي نرسيده است؛ بهعنوان مثال هنوز در ايران ساخت مجسمه با جنس برنز رايج نشده درحاليكه اغلب مجسمههاي دنيا در ميادين اصلي، از جنس برنز هستند.
وي در ادامه از تفاوت كار روي سرديس مفاخر جديد و قديم سخن به میان آورد و یادآور شد: ساخت مفاخر معاصر از آن جهت دشوار است که ممکن است اثر خلقشده با تصور ظاهری که وراث يا بازماندهها از آن شاعر دارند تفاوت داشته باشد و انتظارات را عملی نسازد. از اينرو مجسمهساز ممكن است در حين ساخت، چندينبار اين كار را تغيير دهد و مجبور به تغيير جزييات بهدفعات شود. قطعا زمانی که خلق اثر به یک شخصیت معاصر محدود میشود کار دشوارتر خواهد بود.
وجود رکن مالی در مجسمهسازی الزامی است
بيژن غنچهپور نیز دیگر هنرمندی است که در این سمپوزیوم همکاری دارد. او درخصوص سفارشیشدن آثار هنری و مجسمهسازی گفت: هماکنون توجه به هنر مجسهسازی، معطوف به کارهای سفارشی شده است و این هنر در هر زمانی که یک سیستم مالی و اجرایی قدرتمند وارد عمل شد، موفق شد تا در میان سایر هنرها، خودی نشان دهد؛ بهعنوان مثال مجسمههایی که از فردوسی یا دیگر مفاخر ایرانی در میادین بنام شهرهای بزرگ قرار داده شده، به این دلیل بود که بنیاد ملی مفاخر ایران این جای خالی را حس کرده بود، در غیر اینصورت شاید این مجسمهها هیچگاه در این میادین قرار نمیگرفتند.
به گفته غنچهپور، همواره وجود یک رکن سرمایهدار و قدرتمند برای پررنگ شدن هنر مجسمهسازی مورد نیاز است و این مساله بهقدری رایج شده که اغلب مجسمهسازان، در موارد معدودی به ساخت آثاری بدون وجود سفارش و طرح قبلی اقدام میکنند.
احمد عرببیگی نیز به دیدگاه غالبی که به مجسمهسازی حاکم است اشاره کرد و گفت: مجسمهسازی در تمام دنیا بهعنوان یک هنر شناخته میشود که هنرمند باید از روی سلیقه و ذوق و با انتخاب خود، یک اثر را خلق کند اما متاسفانه یا خوشبختانه در ایران روال کار به این گونه است که هنرمند در انتظار سفارش کار است و اثری را خلق میکند که سفارشدهنده برای او مشخص کرده است.
ارسال نظر