جدایی مخالفان منصف از مخالفان ابدی
گشتند و نیافتند. برای همین بخشی از آنها دست از حمله و تخریب برداشتهاند و به ماندن روحانی قناعت كردهاند. در دولت دوم محمد خاتمی، اصولگرایان با چندین نامزد با هدف كاستن از آرای رئیسجمهوری وقت، به میدان آمدند. اكنون اما در برابر دولت نیمه اصلاحطلب- نیمهاصولگرای حسن روحانی، یافتن تاكتیك مناسب برای انتخابات پیشروی ریاست جمهوری، برای آنها بسیار سختتر است.
امیر محبیان، روزنامهنگار و تحلیلگر جناح اصولگرا، در تحلیل مواجهه اصولگرایان با دولت دوم روحانی به نكته جالبی اشاره میكند: «در دولت آقای روحانی کسانی هستند که چهرههای مؤثری در تقابل با دولت خاتمی بودند. ما نمیگوییم دولت آقای روحانی دولت اصولگرایی است ولی آن را اصلاحطلب صرف هم نمیدانیم. اگر یک اصلاحطلبِ کامل مقابل ما بود، کار ما خیلی راحتتر بود. ایجاد وحدت بین خودمان در برابر آنها برای ما راحتتر بود». محبیان راست میگوید، روحانی به عامل شكاف بین اصولگرایان بدل شده است. نمونه مشخص آن تغییر تاكتیك حزب مؤتلفه است. حزبی كه برای انتخابات هفتم اسفند با پایداری و رهپویان انقلاب اسلامی ائتلاف استراتژیك بسته بود، حالا به دولت روحانی چراغ سبز نشان میدهد درحالیكه توپخانه دو مؤتلف دیگرش همچنان علیه دولت فعال است.
درمیان اصولگرایان، به طور مشخص تیم علی لاریجانی، بخشی از جبهه پیروان خط امام و رهبری كه به زعامت باهنر نزدیكترند، حزب مؤتلفه كه بهتازگی مواضع معتدلی در برابر دولت روحانی از خود نشان داده است و نیمی از جامعه روحانیت مبارز كه به هاشمیرفسنجانی نزدیكترند حامی تمدید روحانی هستند. جناح تندرو، از جبهه پایداری و نزدیكان آنها، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی به رهبری زاكانی، بخشی از جامعه روحانیت مبارز كه هویت خود را در برابر هاشمی تعریف كردهاند، بهعلاوه جمعی از وزرا و حامیان دولت قبلی كه درگزاره «روحانی» با این دسته مخرج مشترك دارند، تمایلی به تمدید دوران ریاست جمهوری روحانی ندارند. دراینمیان رسانههای كیهان، فارس، تسنیم و وطن امروز كه خود را درون جریان ضدروحانی تعریف كردهاند، خط مقدم این حملهاند و رسانههای متعلق یا نزدیك به دولت قبلی هم در این مسیر آنها را همراهی میكنند.
مخالفان منصف
مخالفان روحانی در جریان اصولگرا را میتوان در دو دسته تقسیم کرد؛ مخالفان اقتصادی و مخالفان ایدئولوژیك- سیاسی. مخالفان اقتصادی انتقادشان به وضعیت معیشتی، واقعی است، نه مانند منتقدان دسته دوم كه اقتصاد را دستمایه و بهانه قرار ميدهند و در زیربنای كارشان تضادهای عمیقتری نهفته است. آنها كه از ابتدا مبنای انتقادها علیه دولت را مسائل اقتصادی و معیشتی قرار داده و معتقد بودند دولت همه تخممرغهای خود را در سبد انعقاد و اجرای برجام قرار داده و برنامه مشخص اقتصادیای ندارد، این روزها از حجم و میزان انتقادهای خود كاستهاند یا اگر هم نكاستهاند، تمایلی ندارند آن را دستاویز حمله و تخریب دولت در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٦ قرار دهند، آنها منتقدان منصف اصولگرای دولت روحانی هستند؛ همین كه میزانی از تعقل و حركت را در مسیر بهبود ببینند، حتی اگر به دستاوردهای فوری و ملموس منجر نشود، راضیاند و ترجیح میدهند انتقادات خود را به شیوه توصیه و رهنمود مطرح كنند تا تخریب و حمله.
این دسته از مخالفان روحانی این روزها كمكم در سلك حامیان او درآمدهاند و فاصلهشان از دسته دوم بیشتر شده است، آنها هم به این نتیجه رسیدهاند كه دولت روحانی اگر گزینه ایدهآلی نیست؛ اما در وضعیت موجود، بهترین گزینه است. براي نمونه باهنر بهتازگي درباره روحانی گفته است: «من درباره شخص آقای روحانی معتقدم در پیشبرد یکسری برنامههایش موفق بوده». او همچنین گفته «اگر روحانی بتواند در این مدت درباره موضوعات اقتصادی موفقیتهایی کسب کند ،از او حمایت میكنیم». او در تحلیل رأی حسن روحانی در سال آینده هم گفته است: «در تورم ایشان خوب پیش رفته.
من معتقدم اگر انشاءالله ایشان تا آذرماه بتواند چند قدم جدی و ملموس بردارد، نمیخواهم بگویم همه بیکارهای ما سر کار بروند؛ اما در یکسری بخشهای مهم اقتصادی ما رونق ایجاد شود، براي نمونه مسکن که اگر در آن رونق ایجاد شود،١٥٠رشته را بهدنبال خود میکشاند یا پیشرانهای اقتصاد ما که نفت و گاز هستند، در چند کار سنگین با شرکتهای بزرگ خارجی قرارداد بسته شود یا براي مثال خودروسازهای ما بتوانند چند خودروساز قدرتمند را داخل کشور بیاورند، چند تحول اینطور اگر به وجود بيايد، آرای آقای روحانی خوب است».
یا براي مثال حمیدرضا ترقی دو روز پیش با اشاره به اینكه ما منکر زحمات دولتمردان و تلاشهای دولتها نیستیم و میدانیم کشور با کمبود بودجه و اعتبارات روبهروست، گفته بود: «معتقدم تنها راهحل فوری برای حل مشکلات مردم، توجه به اقتصاد خرد است، ما از دولت میخواهیم به اقتصاد داخلی و توان داخلی توجه بیشتری كند». نگاه مرتضی نبوی، مدیرمسئول روزنامه رسالت هم شبیه به باهنر است؛ او هم گفته: «چند ماهی است آقای رئیسجمهور هموغم و تأکید خود را روی اقتصاد گذاشته و پذیرفته که اقتصاد اولویت نخست مطالبات مردم است.
مردم هم در سال ٩٢ به ایشان برای وعدهشان مبنیبر بهحرکتدرآمدن چرخهای اقتصادی رأی دادند». او از واكنش دولت در ماجرای افشای فیشهای حقوقی نامتعارف هم تمجید كرده و گفته است: «همین که دولت یازدهم پذیرفته درباره فیشهای حقوقی غیرمنصفانه خط قرمزی را در نظر نگيرد و با آن برخورد میکند، اقدام خیلی خوبی است». ازهمینرو به اصولگراها توصیه ميكند روی انتخابات ٩٦ بیجهت سرمایهگذاری نكنند و بهجای آن بر انتخابات شوراها متمركز شوند.
مخالفان ازلی
دسته دوم اما مخالفان ابدی و ازلی روحانیاند كه با دولت شخص او تضاد منافع، سیاسی و ایدئولوژیك دارند. همانهایی كه از همان ابتدا «دلواپس» نامیده شدند. هرچه به انتخابات ٩٦ نزدیك میشویم، بر حجم و دفعات تخریب و مقابله آنها افزوده میشود؛ مثلا زاكانی در خبرگزاری فارس علیه آنچه فساد در دولت روحانی مینامد در دو، سه ماه گذشته چندین نشست خبری برگزار كرده و علیه برادر حسن روحانی افشاگری كرده است. روزنامه كیهان به طور مشخص این روزها، خود را در خط مقابله با دولت تعریف كرده است.
ماجرای فیشهای حقوقی نامتعارف را كیهان و رسانههای تسنیم و فارس بهجد پیگیری میكردند. تیتر كنایهوار روزنامه كیهان مثل «قبل از دولت یازدهم مردم كف زمین زایمان میكردند» به نقل از وزیر بهداشت، یا تأكید بر اینكه تحریمها فقط روی كاغذ برداشته شده است و قرار نیست هیچ تأثیر اقتصادیای از برجام حاصل شود. «تقریبا هیچ یكساله شد، هستهای رفت تحریم ماند»، «بیانیه درمانی به جای عزل و محاكمه مدیران نجومی». حاشیهسازی برای دولت با برجستهكردن نقش «حسین فریدون»، برادر حسن روحانی در تصمیمات و تلاش برای نوعی «مشائی»سازی از او شیوهای است كه این روزها بهشدت از سوی این جریان دنبال میشود. حمید رسایی، نزدیك به جبهه پایداری كه صلاحیتش برای ورود به مجلس دهم تأیید نشد، اخیرا خواستار بازداشت فریدون شده است.
تحت فشار قراردادن دولت از ناحیه حمله به برادر رئیس دولت، بهویژه بعد از انتشار تصویر دیدار حسین فریدون با مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی دولت اصلاحات، اوج بیشتری گرفت. مخالفان روحانی، عمدتا مخالفان هاشمیرفسنجانی و دولت سازندگیاند، دولت روحانی را ادامه دولت هاشمی میدانند و به هر شكلی سعی در اتصال این دو به هم دارند تا با یك تیر دو هدف بزنند. انتقادشان به دولت با اصطلاح مدیریت اشرافی و اشرافزادگی پیوند خورده. اصطلاحی كه سر رشته آن را به دولت سازندگی گره میزنند.
برای همین سخنان سخنگوی جامعه روحانیت مبارز یعنی مصباحیمقدم كه حامل پیام حمایت اصولگرایان از روحانی بود، با واكنش طیف مخالف هاشمی در این تشكل روبهرو میشود. بااینحال مصباحیمقدم معتقد است نگاه اجماعی به هاشمیرفسنجانی درون این جامعه مثبت است؛ اگرچه نقدهایی به او داشته باشند. او از نظر مساعد آیتالله مهدویكنی درباره هاشمی هم خبر داده و گفته بود قرارگرفتن نام هاشمی در فهرست انتخاباتی این جامعه برای مجلس خبرگان بر مبنای رأی اكثریت بود. او پیش از این هم گفته بود اصولگرایان مجلس همراهی خود با دولت را در ماجرای برجام نشان خواهند داد؛ اتفاقی كه رخ داد و به جز تعدادی كه مشخص بود ساز مخالف خواهند زد مجلس با دولت همراه شد.
این طیف از جامعه روحانیت مبارز به احتمال زیاد در انتخابات آتی، حامی روحانی خواهند بود؛ اما جمعی از درون جامعه روحانیت مبارز مانند احمد سالك كه در مجلس مواضعش به جبهه پایداری نزدیك بود یا «جعفر شجونی» از مخالفان هاشمی و بهتبع دولت فعلی، در واكنش به مصباحیمقدم كه گفته بود كه «آدمهای ما را که موش نخورده است. آقایان حدادعادل، قالیباف و جلیلی از این افراد هستند. ما اینهمه شخصیت داریم برای چه به سمت رقیب برویم».
طبیعی است كه بخشی از اصولگرایان مانند نزدیكان به آیتالله مصباحیزدی، جبهه پایداری و جمعیت رهپویان و نزدیكان به آنها كه بیش از دیگر اصولگرایان به دولت قبلی نزدیك بودند و ادبیاتشان هم به ادبیات احمدینژاد نزدیكتر است، ساز مخالف با دولت بزنند. برای آنها واقعیات یا دستاوردهای ملموس یا غیرملموس دولت فرقی ندارد. مواضع آنها قرار نیست مانند دسته اول تغییر كند. بنایشان از همان ابتدا بر ضدیت و تخریب دولت بود؛ چراكه نامزد مقبول آنها، سعید جلیلی، رقیب روحانی در انتخابات ٩٢ از زاویهای شكست خورد كه روحانی برد.
حلوفصل پرونده هستهای برنامه حسن روحانی و پاشنه آشیل سعید جلیلی بود. دراینمیان نزدیكان به احمدینژاد و جمعی از وزرای او كه نام خود را عضو «جبهه یكتا» گذاشتهاند، برخلاف دیگر اصولگرایان كه صراحتا از عدم تمایل خود به آمدن احمدینژاد سخن میگویند، با احتیاط بیشتری درباره رئیس پیشین سخن میگویند و آمدن او را محتمل میدانند؛ به عنوان نمونه حمیدرضا حاجیبابایی عضو فراكسیون ولایت مجلس ترجیح میدهد بدون اشاره به بودن یا نبودن نام روحانی در میان گزینههای احتمالی، بگوید «هنوز كاندیدای ما مشخص نیست و برخی میگویند٣٠ كاندیدا و برخی میگویند ٤٠ نامزد مورد حمایت اصولگرایان هستند».
هنوز چند ماهی تا انتخابات ٩٦ باقی است. تجربه نشان داده كه تأثیرگذارترین اتفاقات منتهی به توازن آرا و نتیجه انتخابات، اتفاقا در همان روزهای آخر رخ میدهد. باید منتظر شد و دید كه در آن روزها بر تعداد حامیان اصولگرای روحانی افزوده میشود یا از شمار آنان كاسته خواهد شد.
ارسال نظر