درسهای دفاع باهنر از گلایه عارف
«در کشور ما همه از شانههای احزاب بالا میروند و وقتی ببینند که دیگر نمیتوان بیش از این از شانه حزب و جریانی بالا رفت به زیر نردبان میزنند.
همانطور که آقای عارف نیز گلایه کردند که بعضیها از لیست امید به مجلس رفتند، اما برای ریاست مجلس، تشکیلاتی رأی ندادند که من هم این گله را قبول دارم.» این صحبتها را نه یکی از نزدیکان محمدرضا، عارف بلکه یکی از بزرگان جریان رقیبش یعنی محمدرضا باهنر به زبان آورده است.
پنجشنبه گذشته همایش فصلی خانه احزاب با عنوان انتظار احزاب از مجلس در سالن همایشهای وزارت کشور برگزار شد. در این مراسم، عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور، علی مطهری نایبرئیس فعلی مجلس، محمدرضا باهنر نایبرئیس پیشین مجلس و آذر منصوری سخنرانی کردند، اما یکی از نکات جالب توجه این سخنرانیها، دفاع محمدرضا باهنر از محمدرضا عارف بود! یکی از این دو محمدرضا رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و از بزرگان جریان اصولگرایی و دیگری رئیس شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان و از بزرگان جریان اصلاحات است.
با برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در هفتم اسفند ۹۴ و دهم اردیبهشت ۹۵ بسیاری از تحلیلگران از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات و احتمال ریاست محمدرضا عارف بر مجلس دهم سخن گفتند. سخنی که با توجه به نتایج به دست آمده چندان هم بیراه به حساب نمیآمد. ۱۲۰ نفر از ۲۹۰ نماینده منتخب مجلس دهم کسانی بودند که تحت عنوان لیست امید و با تاکید موکد رئیس دولت اصلاحات برای رای دادن مردم به این لیست راهی بهارستان شده بودند. ۸۳ نفر پرچم ائتلاف اصولگرایان را به دست داشتند و ۸۱ نماینده مستقل به مجلس راه یافته بودند.
البته از ابتدا هم مشخص بود قرار گرفتن نام اشخاصی مثل کاظم جلالی که از نزدیکترین یاران علی لاریجانی به حساب میآید، در لیست امید برای اصلاحطلبان تنها یک تاکتیک کوتاهمدت است تا تندروها به مجلس راه نیابند، اما در این میان افرادی هم بودند که بدون داشتن سابقه خاصی و تنها به دلیل تایید صلاحیت شدن و خالی بودن دست جناح چپ از داشتن کاندیداهای تراز اول وارد لیست امید شدند.
به هر حال با مشخص شدن منتخبان مجلس دهم درنیمه دوم اردیبهشت، ۱۵۸ نفر از منتخبان در نخستین نشست هم اندیشی فراکسیون امید شرکت کردند. یعنی تعدادی بیشتر از لیست اعلامشده پیروز در انتخابات. در آن جلسه از میثاقنامهای هم رونمایی شد که بر اساس آن نمایندگانی که قرار بود فراکسیون امید را شکل دهند طبق آن عمل کرده و دست کم در مسائل سیاسی، تشکیلاتی عمل کنند.
با این وجود نتیجه انتخابات ریاست مجلس دهم، امید، رایدهندگان به لیست امید را ناامید کرد. در نهم خرداد و در انتخابات هیات رئیسه موقت که قاعدتا تکلیف هیات رئیسه دائم را هم مشخص میکند از مجموع ۲۸۱ رای ماخوذه، علی لاریجانی ۱۷۳ رای و محمدرضا عارف ۱۰۳ رای کسب کردند. ۵ رای سفید نیز به گلدان انداخته شد! عارف در همان خوان اول مات شد، اما نه مات رقیب بلکه مات رفقایی که به سرلیستی او راهی مجلس شده بودند. همین اتفاق کافی بود تا عارف دیگر برای ریاست دائم کاندیدا نشود و لاریجانی این بار از ۲۷۶ رای ماخوذه ۲۳۷ رای کسب کند و رئیس مجلس دهم شود. انتخابات کمیسیونهای تخصصی مجلس هم به گونهای پیش رفت که عارف حتی برای ریاست کمیسون آموزش کاندیدا نشد و محمدمهدی زاهدی اصولگرا به ریاست این کمیسیون رسید.
نکته جالبتر اینکه به گفته غلامرضا تاجگردون در جلسه اخیر فراکسیون امید ۸۴ نفر از اعضا شرکت کردند. البته از دید برخی اعضا، حضور نداشتن تعدادی از نمایندگان در جلسات فراکسیون طبیعی است، اما به هر حال مقایسه تعداد ۱۵۸ نفری که در نخستین نشست هم اندیشی فراکسیون امید حضور داشتند با عدد ۸۴ که در آخرین جلسه این فراکسیون شرکت کردند تاملبرانگیز است به خصوص که فراکسیون سومی هم با عنوان مستقلین به ریاست کاظم جلالی در مجلس شکل گرفته و در جلسه اول آن ۳۰ نفر شرکت کردهاند. به گفته غلامعلی جعفرزاده در این جلسه پیش نویس اساسنامه فراکسیون به تصویب رسید و قرار شد هیات رئیسه موقت نسبت به بررسی پیشنهادات اصلاح اساسنامه اقدام و میثاق نامه فراکسیون را نیز تنظیم کند که بر اساس آن اعضا حق شرکت در جلسات سایر فراکسیونهای سیاسی را نخواهند داشت.
این اتفاقات و چرخشها در همین ابتدای کار مجلس دهم به گونهای بود که باعث شد تا عارف کمسروصدا، لب به گلایه بگشاید و در جلسه با جوانان حزب ندای ایرانیان درباره انتخابات هیات رئیسه مجلس و هیات رئیسه کمیسیونهای تخصصی بگوید: اگر برخی کملطفیها از جانب کسانی که در ائتلاف امید بودند صورت نمیگرفت، بهتر به هدف خود میرسیدیم و به همین دلیل گلایههای جدی در این خصوص وجود دارد که در زمان مناسب مطرح خواهد شد. در ائتلافی که در فرآیند انتخابات مجلس دهم صورت گرفت، حضور برخی افراد در لیست امید هزینههایی برای ما در پی داشت ولی به جهت احترام به ائتلاف و ارائه لیست واحد، این هزینهها را متقبل شدیم.
سخنان عارف کاملا واضح کسانی را نشانه رفته که از نردبان امید بالا رفتند، اما به جای تشکیلاتی عمل کردن، میوه مطلوب خود را چیدند. البته انگار هنوز زمان مناسب مورد نظر عارف فرا نرسیده تا گلایههایش را به صورت شفاف بیان کند.
اما در جناح مقابل، این محمدرضا باهنر بود که در همایش هفته گذشته احزاب علاوه بر اینکه با ارائه آماری قبول کرد اصلاحطلبان آرای بیشتری در مجلس دهم داشتهاند، الگوی رفتاری برخی از سیاسیون را مورد انتقاد قرار داد. رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: در برآوردی که از ترکیب راهیافتگان به مجلس وجود دارد، شاهد حضور ۵۷ درصد از لیست امید، ۴۰ درصد از لیست اصولگرایان و ۳ درصد از مستقلین هستیم و مردم تهران هم در لیستی رای دادن، یک قدم تشکیلاتی برداشتند و صددرصد حزبی رای دادند. فعالان سیاسی در کشور اینگونه عادت کردهاند که همین که به بالا رسیدند بگویند چه تشکیلات و چه حزبی؟ ما خودمان بالا آمدهایم. مثل اینکه برخی از لیست امید بالا آمدند اما در مجلس به این لیست رای ندادند که البته عکس این ماجرا هم وجود که عدهای به نام اصولگرایی بالا آمدند اما در مجلس اعلام استقلال کردند.
این صحبتهای سیاستمداری که ۲۸ سال نماینده مجلس بوده زنگ خطری برای احزاب هر دو جناح سیاسی کشور به حساب میآید. اتفاقی که سالهاست در سیاست ایران میافتد اما احزاب فکری به حال آن نمیکنند. بسیاری از احزاب ایرانی تنها چند ماه مانده به انتخابات چراغ خود را روشن میکنند، ائتلافهایی را تشکیل و لیستهای مشترکی را ارائه میدهند و با معرفی کاندیدای خاصی به حمایت از او میپردازند اما با پایان انتخابات، گویی رسالت آنها تا انتخابات بعدی تمام شده است. این مدل رفتاری باعث میشود تا کسانی بدون داشتن سابقه اجرایی و یا آموزش دیدن فعالیت سیاسی به یکباره خود را در صحن مجلس و یا ساختمانهای ریاستجمهوری ببینند و اتفاقاتی را رغم بزنند که جبران آن ممکن است هزینههای بالایی نه تنها به جناحی که از آن بالا آمدهاند، بلکه به کل کشور وارد کند.
باهنر در آن جلسه در ادامه صحبتهایش اظهار کرد: درکشور ما همه از شانههای احزاب بالا میروند و وقتی ببینند که دیگر نمیتوان بیش از این از شانه حزب و جریانی بالا رفت به زیر نردبان میزنند. همانطور که آقای عارف نیز گلایه کردند که بعضیها از لیست امید به مجلس رفتند اما برای ریاست مجلس، تشکیلاتی رای ندادند که من هم این گله را قبول دارم. اگر از نردبان حزبی بالا میرویم باید به آن تعهد داشته باشیم و این تعهد نیز یک شرط دارد و آن اینکه هر حزبی در چارچوبهای اصلی نظام فعالیت کند.
میتوان این حرفهای باهنر را هم کنایهای به رئیسجمهور سابق و هم انتقادی از برخی نمایندگان فعلی و در کل بسیاری از فعالان سیاسی کشور دانست. احمدینژاد که از دل ائتلاف آبادگران و ایثارگران بیرون آمده بود و در کل سابقهای اصولگرایی داشت و با حمایت بسیاری از اصولگرایان راهی پاستور شده بود، پس از رسیدن به قدرت نه تنها از جناحهای سیاسی اعلام برائت کرد بلکه عملا حزببازی را کاری ناشایست دانست. او اخیرا هم در سخنرانی خود در مسجد مسعودیه تهران درست در همان روز برگزاری همایش فصلی خانه احزاب تاکید کرد: با نظام حزبی، عملا مردم را از دایره تصمیمات اساسی حذف و یا محدود میکنند و خود جانشین مردم میشوند . آنان برای این عمل خلاف و حقکشی بزرگ، دهها توجیه و دلیل به ظاهر عقلایی هم سرهمبندی میکنند.
از سوی دیگر بسیاری از کسانی که در لیست امید بودند با پشت کردن به سرلیست خود به قول باهنر زیر نردبان زدند و ساز خود را کوک کردند. وقتی محمدرضا باهنر که از رقبای اصلی اصلاحطلبان به حساب میآید اینگونه از گلایه رئیس اصلاحطلب فراکسیون امید حمایت میکند یعنی آش سیاستبازی برخی سیاستمداران بیش از حد شور شده است. البته نگرانیهای باهنر از تشکیلاتی عمل نکردن سیاسیون به جناح اصولگرا هم برمیگردد، چرا که در این جریان هم برخی احزاب و افراد نشان دادهاند که میل به تکرویشان بیشتر از کار گروهی است و در بزنگاههایی از چتر وحدت بیرون میزنند و راه خود را میروند. شاید عملکرد جبهه پایداری در انتخابات ۹۲ مثالی گویا در این زمینه باشد.
از طرفی باهنر با این صحبتهای خود نشان داد که قواعد بازی را خوب رعایت میکند؛ چرا که علاوه بر ارائه آماری از نمایندگان مجلس که به نفع جناحش نبود از گلایههای رئیس فراکسیون رقیب هم حمایت کرد تا به نوعی زبان عارف باشد که هنوز صحبت از خیلی مسائل را به مصلحت نمیداند.
در این میان علی مطهری که در مجلس دهم بر جایگاه باهنر تکیه زده و نایبرئیس دوم مجلس است هم بر رعایت تعهدات حزبی تاکید و اظهار کرد: اگر میخواهیم حزب را بپذیریم باید فرهنگ حزبی را نیز پذیرفته باشیم. اگر با نردبان یک حزب بالا رفتیم باید تعهدات آن حزب را نیز رعایت کنیم که متأسفانه این مورد در کشور ما رعایت نمیشود.
عمل نکردن به تعهدات حزبی و چرخش در برخی بزنگاههای حساس، این روزها به معضلی برای جناحهای سیاسی کشور تبدیل شده است. البته شاید مقصر اصلی آن، خود احزاب هستند؛ چرا که به جای کار تشکیلاتی منسجم و مستمر، کادرسازی و آموزش سیاستمداران آینده، تنها در فصل انتخابات فعالیت جدی میکنند و پس از آن کرکره حزب را تا انتخابات بعدی پایین میکشند. درس نگرفتن اخزاب و جناحهای سیاسی از اشتباهات گذشته و تکرار همان اشتباهات در آینده، میتواند باز هم پدیدههایی را روانه صحنه سیاسی ایران کند که پس از بالا رفتن از نردبان احزاب و جناحها به زیر آن میزنند و بدون پرداختن هزینهای، روح "ماکیاول" که بر مبنای سیاستش «هدف وسیله را توجیه میکرد»، خشنود میکنند.
ارسال نظر