برسد به دست جامعه پزشکی
مجید سعیدی در روزنامه شرق نوشت: شما؛ خود شما جراح محترمی که اعلام کردهاید جامعه هنری را باید از درمان تحریم کرد و شما پزشکهایی که در مقابل اشتباههاي همکارانتان سکوت میکنید، هیچوقت با خود فکر کردهاید اگر هرکسی در جامعه، منتقدان خود را حذف میکرد یا به قول شما تحریم میکرد، چه اتفاقی میافتاد.
هیچ فکر کردهاید چه نقص بزرگی در دنیای حرفهای ما به وجود میآمد اگر بنا بر این بود كه منتقد را از جامعه حرفهای خود حذف کنیم و اینکه چقدر باید قوانین انسانی خود را درگرگون میکردیم تا منتقد وارد دنیای ما نشود.
مثلا تصور کنیم هنرمندان همه با هم تصمیم بگیرند جامعه پزشکی را تحریم کنند، آنها باید هر روز بهیاد بیاورند مخاطبانشان دو دسته هستند؛ پزشکان و مردم. این خطکشی چه نقص بزرگی برای دید انسانی ما خواهد بود؛ برای ما که سوگند بقراط را هم نخوردهایم. حالا تصور کنیم هنرمندان در مقابل نقص و اشتباههاي جامعه خود سکوت میکردند، آیا شاهد پیشرفت هنر بودیم؟ آیا هیچوقت فرصتی برای ترمیم و ساختهشدن وجود داشت؟ میبینید كه این اتفاقها هرگز در دنیای هنر نیفتاده است؛ همانطوری که در تخصصهای دیگر هم به این شکل نیفتاده است.
اگر هنرمندان و سایر متخصصان جامعه هم فکر میکردند تافته جدابافته هستند و عنوان شغلی اعم از هنرمند، مهندس، فرهنگی و... سبب میشود خود را از طبقه خاص جامعه بدانند که مصون از اشتباه است، آیا هیچوقت جامعه پیشرفت میکرد؟
اما چرا انتقاد از جامعه پزشکی تا این اندازه غیرقابل تحمل است؟ چرا انتقاد از این قشر تابویی شده است غیرقابل شکستن؟ البته همه بهخوبی به حساسبودن این شغل و لزوم اعتماد جامعه به پزشکان واقفیم، اما سرپوشگذاشتن روی اشتباهها، این اعتماد را بیشتر میکند؟
باید این مسئله را هم اضافه کنیم كه خاطره جامعه هیچوقت مهارت و ازخودگذشتگی بسیاری از پزشکان را فراموش نمیکند؛ پزشکانی که ساعات استراحت خود را در بیمارستانها و درمانگاههایی که غالبا امکاناتی هم ندارند، سپری میکنند؛ پزشکانی که میتوانستند در بهترین نقاط شهر مطب داشته باشند اما جنوب شهرها و نقاط دورافتاده کشور را ترجیح میدادند و... .
اما باید در نظر داشته باشیم اگر روی اشتباههاي پزشکی عدهای سرپوش بگذاریم، بزرگترین ظلم را به جامعه بزرگ و دلسوز پزشکی کردهایم و درواقع اعتماد جامعه را به قیمت حمایت از چند پزشک خطاکار از آنان گرفتهایم. هیچوقت به این موضوع فکر کردهاید چرا مدتهاست میان ایرانیها رايج شده است با توصیه یکدیگر پزشک متخصص را انتخاب و سعی میكنند اول از حاذقبودن پزشک مطمئن شوند بعد مراجعه کنند؟
میدانید وسعت اشتباهات پزشکی که زیر سایه نبود انتقادها و نظارت کافی به وجود آمده، چه بر سر اعتماد عموم مردم آورده است؟
امروز در اکثر خانوادهها حداقل یک نفر از اشتباهات پزشکی آسیب دیده است و این فقط داستان کیارستمی نیست و ای کاش شاهد سکوت پزشکان دلسوز نبودیم. فکر میکنم باید به حمایت و اعتمادسازی از جامعه پزشکان شکل و قالبی جدید دهیم، شاید بهتر باشد همه شیوههای قبلی را کنار بگذاریم و با اعلام اشتباهات و قصور پزشکی در کل جامعه، کمک کنیم مسئله نظارت جدیتر دنبال و اعتماد مردم به این قشر خیلی بیشتر شود.
ارسال نظر