شکایت نامه های مردم در دوره قاجار
سندهای تاریخی برای پژوهشگران اهمیتی فراوان دارند؛ از آنرو که آگاهیهایی ارزشمند درباره جزئیات زندگی اجتماعی مردم را در گذشته مشخص میکنند.
این عریضهها و شکایتها که به روزگار قاجار بازمیگردند، گوشهای از مجموعه اسناد شکایتنامهها و عریضهنامهها را در آن روزگار پیش رویمان میگذارند. این سندهای تاریخی برای پژوهشگران اهمیتی فراوان دارند؛ از آنرو که آگاهیهایی ارزشمند درباره جزئیات زندگی اجتماعی مردم را در گذشته مشخص میکنند. بررسی موردی بیش از ۵۰ سند عریضهنامه و شکایتنامه در دوره دوم حکومت قاجار در ایران از مسائل و موضوعاتی است که موجبات شکایت مردم را به مراجع حکومتی و قانونی پدید آورده است و ما را با نکتههایی جالب درباره زندگی اجتماعی مردم در آن روزگار روبهرو میکند.
مسائل و موضوعاتی را که در عریضهنامهها و شکایتنامهها در نیمه دوم حکومت قاجار به عنوان شکایت مطرح شده است، در این موارد میتوان دستهبندی کرد: اختلافات مالی، قتل، اختلافات شخصی و خانوادگی، اختلافات مالک و مستأجر و ارباب و نوکر، دزدی و شکایت از حکومت. غصب حق آب از قنات، لغو قیمومیت، قتل و تصاحب زن و فرزند و دارایی مقتول، تصرف ملک و دعوای ملکی، دزدی احشام، بدهی، توقیف داراییها، شکایت از ورثه، فحاشی به محکمه، تصاحب سهم محصول غیر، دزدی از ارباب، عقد دختر نابالغ، رها کردن زن و فرزند، تعدی و ظلم نهادهای حکومتی، غصب سهم ارث، خیانت در امانت، دعوای طلبکار و بدهکار، ، دستاندازی حکومت به اموال مردم، دستگیری و شکنجه، ضرب و شتم از سوی حکومت، سوءنیت به زن، آزار و اذیت عوامل حکومتی، اختلاف زن و شوهر، قطع مستمری وراث و سرانجام شکایت زنان شاه پیشین به شاه کنونی از تنگی معیشت، از جمله مواردی به شمار میآیند که در سندهای یادشده به عنوان موضوع عریضه و شکایت به دست آمدهاند.
دربار (شاه و صدراعظم)، مجلس شورای ملی، وزارت داخله، عدلیه، وزارت خارجه و نیز اشخاص بانفوذ، از جمله مراجع دینی برشمرده میشوند که شاکیان، شکایتنامهها و عریضههایشان را به آنها میبردهاند. نکته جالب در این زمینه، به پس از پیروزی جنبش مشروطیت ایران، استقرار حکومت قانون و تشکیل مجلس شورای ملی بازمیگردد. در بسیاری از اسناد، شاکیان عریضههای خود را به مجلس شورای ملی فرستادهاند. این در حالی است که مجلس بر اساس طبیعت ذاتی خود، مجری و نهاد رسیدگی به شکایتها و صدور حکم نبوده است؛ هرچند با توجه به برداشتهای همگانی مردم در آن زمان نسبت به جنبش مشروطیت، که تأسیس عدالتخانه یکی از هدفها و خواستهای مشروطهخواهان در رویارویی با استبداد دربار به شمار میآمد، دلیل فراوانی عریضهها و شکایتنامهها به مجلس شورا را میتوان دریافت.
همچنین با توجه به ضعف و تعلل نهادهای حکومتی در حوزه رسیدگی به شکایتهای مردم، که یکی از میراثهای حکومت استبدادی قلمداد میشد، شاکیان میکوشیدند ندای عدالتخواهی خود را به گوش وکلایشان در مجلس شورای ملی برسانند. مجلس البته در بسیاری از موارد شکایتها و عریضهها را به نهادهای مرتبط، عدلیه و وزارت داخله ارجاع داده است. در یکی از عریضهها زوجه «صارمالدوله» از دامادش، «میرزا علیخان معتمدالسلطان سرتیپ»، به «عبدالحسین میرزا فرمانفرما»، شاهزاده قدرتمند قاجاری شکایت کرده است. این زن مدعی شده، داماد همه اموال مادر زن را از چنگاش درآورده و سپس او را رها کرده است و اکنون از فرمانفرما میخواهد وی را به عتبات بفرستد.
این سند شکایت به یک شخص میتواند نقش و نفوذ رجال و شاهزادگان را در آن دوره بیانگر باشد. آرشیو دنیای زنان در عصر قاجار، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، آرشیوهای خصوصی اسناد و برخی مجموعههای شخصی، منبع این بررسی اسنادی به شمار میآیند. برخی از این سندها که از آرشیوهای شخصی بهره گرفته شده است، به عریضهنامهها و شکایتنامههایی اشاره دارد که موضوع شکایت به منطقه کرمانشاه بازمیگردد.
اختلافات مالی و ملکی
تصرف ملک و دعوای ملکی، توقیف داراییها، شکایت از ورثه، بدهی، سهم محصول، غصب ارث و قطع مستمری وراث، از جمله موارد شکایتنامهها با موضوع اختلافهای مالی بوده است. به موجب یک عریضه به تاریخ ۲۰ ربیعالاول ۱۳۱۳ قمری برابر با 19 شهریور 1274 ه.ش «محمدحسین کرباس فروش» و «محمدتقی ده خوارقانی» در تلگرامی به صدراعظم نوشتهاند عیال «میرزا رضا» با ارائه سندی متعلق به چهل و هفت سال پیش و نگارش نامهای که تاریخ پنج سال پیش را بر آن نهاده، ادعای مالکیت ملک این دو را کرده است. شاکیان نوشتهاند این ملک محل ارتزاق و معاش آنها و خانوادههایشان است و صدراعظم کمک کند از آنها گرفته نشود. شکایت دیگر به تاریخ 18 صفر ۱۳۲۸ قمری مطابق با 10 اسفند سال 1288 ه.ش به عریضه «محترمالدوله» بازمیگردد که اموالش توسط عدلیه توقیف شده و با اینکه حکم دادگاه استیناف به نفع او بوده همچنان اموال در توقیف مانده و بیم خراب شدن اجناس میرود. سندی دیگر در سال 1284 قمری به دعاوی ملکی میان خورشید خانم دختر «لطفعلی جانان» و «اسد جانان» اشاره دارد.
این سند، شرح شکایت خورشید خانم از اسد جانان بر سر تصرف سرای معصوم و شش باب دکان در بازارچه آقا معصوم و عمارت آقا معصوم است. در عریضهای دیگر، «زهرا خانم» دختر «کربلایی اسدالله تاجر» از «امیر افشار» بابت تصرف املاکش شکایت کرده و درخواست احقاق حق دارد. دعوا بر سر میراث فردِ درگذشته، از مسائل رایج در دوره مورد نظر به شمار میآید. به موجب سندی که به سال 1322 قمری مطابق با سال 1283 ه.ش بازمیگردد، فاطمه خانم، ورثه عبدالرحیم، از همدستی «شهبندر کریمبیگ» با امام جمعه و اسماعیل به منظور واگذاری ناحق قسمتی از ارثیه شوهرش به «محمدعلی معینالتجار» به مبلغی کمتر از ارزش واقعی املاک شکایت کرده است. همچنین در سندی دیگر میبینیم مادر سلطانام لیلا از پسر حاجی هادی شکایت کرده که ارث مادری او را به نام وقف غصب کرده و نمیدهد.
اختلافات خانوادگی
بررسی عریضهنامه و شکایتنامههایی که موضوعهای اختلافات خانوادگی را دربردارند، نکتههایی جذاب درباره این بخش از زندگی اجتماعی ایرانیان در سدههای گذشته مینمایاند. به موجب یک سند که در موزه تخصصی اسناد دفترخانه ۲۵ تهران نگهداری میشود، فردی به نام «میرزا صادق خان» از عقد دختر نابالغاش توسط رحیم شکایت کرده و خواسته است او را تنبیه و تبعید کنند. به موجب سندی دیگر به سال 1338 قمری، 1298 ه. ش دو برادر به نامهای کربلایی «محمدعلی» و «علیاکبر» از «فتحالدوله»، شوهر خواهرشان شکایت کردهاند که ۱۵ ماه است همسر و فرزندش را رها کرده و رفته است. در این مدت فرزند وی درگذشته و دو برادر که خود عیالوارند مخارج خواهرشان نیز به آنها تحمیل شده است. یک عریضهنامه دیگر به سال 1321 قمری، 1282 ه.ش به شکایت لطفالله نامی اشاره دارد که «همسر دومش مدت بیست روز است که بیخبر خانه را ترک کرده است».
پایان دادن به اختلافات با قتل!
همسر «ابراهیم خان»- (معاون شعبه پنجم عدلیه)- میخواسته به حمام برود، شوهرش مخالفت کرده، در همین هنگام مردی به نام «حمدالله» از وابستگان مرد نیز از راه میرسد و با هم طی یک درگیری، زن را به قتل میرسانند و جسدش را شبانه از منزل خارج میکنند. بعد از ۲ یا ۳ روز که جسد پیدا میشود پدر زن که حاج ملاباشی طالقانی است آن را شناسایی میکند و بعد از تحقیق روشن میشود که روز قتل زن با شوهر درگیری پیدا کرده. اما چون شوهر خود مسئول عدلیه بوده به جایی پاسخگو نبوده و پدر «حسین خان» را مأمور میکند که موضوع را پیگیری کند». این سند که به تاریخ 7 صفر 1329 قمری برابر با 17 بهمن سال 1289 ه. ش بازمیگردد، نمونهای از عریضهنامههایی است که به موضوع قتل اشاره دارند.
قتل، از جمله موضوعاتی به شمار میآید که موجبات تنظیم شکایتنامه و عریضهنامه را در میانههای دوره قاجار فراهم آورده است. سندی دیگر که در «کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی» نگهداری میشود، عریضه صفر و رقیه است «که دخترشان توسط خانم خانهای که در آن خدمتکار بودند کشته شده». عریضهنویسها اشاره دارند «دختر را با فقر و بیچارگی تا ۱۲ سالگی بزرگ کردهاند و هنگامی که در خانه «لطفعلی خان» صاحبمنصب توپخانه خدمتکار بودند خانم خانه به خاطر یک گلدان گلی دختر را زده و کشته. دختر یک هفته زنده بوده و اطبا او را دیدهاند و شهادت میدهند. لطفعلی خان اعتراف کرده که زن یک مشت زده و خانواده مقتوله از مجلس تقاضای رسیدگی دارند». به موجب یک شکایتنامه دیگر، فردی به نام «هادی کردستانی» مدعی شده است «حاجی خان»، پدرش «آقا خان» را کشته، مادرش را به نکاح خود درآورده و اموال و دارایی او و خانوادهاش را تصرف کرده است.
اختلافات مالک و مستأجر و ارباب و نوکر
اختلافات مالک و مستأجر و ارباب و نوکر در زمره مسائلی برشمرده میشوند که در دوره مورد نظر، شکایتهایی را برمیانگیختهاند. در میان سندهای عریضهنامه، به موردی برمیخوریم که به موجب آن، از رسیدگی نکردن به دزدی «گلابتون»، تبعه عثمانی و کنیز آقا یحیی شکایت شده است. شاکی مدعی شده است گلابتون مال دزدی را به سربازی به نام عبدالحمید داده است. سندی دیگر در اواخر دوره قاجار، به اختلاف ملکی میان حاجیه «علویه خانم» و «مشیرنظام» درباره شیوه پرداخت پول کاه و تلاش نویسنده عریضه برای مذاکره با مشیرنظام و راضی کردن وی به نفع حاجیه علویه خانم و نیز اختلاف میان مستأجران و حاجیه علویه خانم در پرداخت اجاره املاک اشاره میکند.
منازعات ارضی و موضوعات عرضی
شکایت از حکومت و کارگزاران حکومتی از جمله مواردی بوده که شکایتهایی فراوان را موجب میشده است. در شکایتنامهای به تاریخ 7 ذیالقعده ۱۳۲۹ قمری مطابق 7 آبان سال 1290 ه.ش میبینیم زنی به نام «خورشید» همسر «علیمحمد کاشانی» از دولت شکایت کرده است زمینی داشته که تنها دارایی او پس از شوهر بوده و از آن امرار معاش میکرده و با دو طفل صغیر زندگی را میگذراندهاند، دولت ضبط کرده و آنها گرسنه و بیچیز ماندهاند. در سندی دیگر که به تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۰۰ ه.ش بازمیگردد، خانواده «سردار امجد» به دلیل قوم و خویشی با «امیرنظام» و «علیرضاخان»، حاکم سابق گروس، از حکومت جدید گروس و آزار و اذیت آنان به مجلس شکایت کردهاند. در یک شکایتنامه جالب دیگر با عریضه همسران و دختران «ناصرالدین شاه» روبهرو میشویم که به خدمت سلطان وقت، احتمالاً «مظفرالدین شاه» از تنگی معیشت و نداشتن پول شکایت کرده و قصد دارند در صورت ادامه وضع موجود به یکی از سفارتخانهها متوسل شوند.
عریضهنامهها، نمایشگر جزئیات پیوند حکومت و جامعه
آنچه سندهای تاریخی در حوزههای گوناگون نشان میدهند، تصویری واقعی از رخدادهای روزمره مردم در سدههای گذشته به شمار میآید. عریضهنامهها و شکایتنامهها در این میانه میتوانند آن رویه و لایه از زندگی گذشته را نمایش بگذارند که به حوزههای امنیت عمومی مردم و پیوند میان حکومت و جامعه اشاره دارد. از مجموع یافتههای بررسی شده میتوان دریافت اختلافات مالی و شکایت از تعدیهای حکومت و کارگزاران آن، موضوع بیشتر این سندها را تشکیل میداده است.
نظر کاربران
در نوع خودش جالب بود