شوهرکشی، پایان ۲۰ سال زندگی مشترک
زنی که همسرش را بعد از ٢٠ سال زندگی مشترک به قتل رسانده است، بعد از انکارهای اولیه سرانجام مسئولیت ارتکاب جنایت را پذیرفت.
کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس چند روز قبل از قتل مردی میانسال به نام جواد در خانهاش مطلع شدند و برای انجام تحقیقات تخصصی به محل حادثه رفتند. آنها جنازه جواد را درحالیکه غرق در خون بود مشاهده کردند و بعد از بررسیهای مقدماتی پی بردند قاتل از انجام جنایت هدفی غیر از سرقت داشته است.
افسران جنایی در گام بعدی، به تحقیق از همسر مقتول پرداختند. زن میانسال که نرگس نام دارد، ماجرای قتل را اینگونه توضیح داد: «مردی غریبه وارد خانه ما شد و بعد از درگیری با شوهرم با میله آهنی ضربهای را به سر او زد و بلافاصله فرار کرد. او قویهیکل بود و از طرفی من بهشدت ترسیده بودم. به همین دلیل نتوانستم جلوی آن مرد را بگیرم».
مأموران بعد از ثبت اظهارات نرگس جنازه را به پزشکی قانونی منتقل کردند. متخصصان این سازمان نیز آزمایشهای لازم را انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که مرد میانسال بر اثر اصابت ضربه جسم سخت و سنگین به سرش کشته شده است. این نظریه با بخشی از ادعای نرگس همخوانی داشت، اما نحوه ورود قاتل ناشناس به منزل نامعلوم بود و به نظر میرسید ادعای زن میانسال صحت ندارد. به همین دلیل باز هم از او بازجویی شد، اما وی همان ادعای اولیه را تکرار کرد. ادامهیافتن تحقیقات از نرگس سرانجام این زن را به بنبست رساند و او پذیرفت برای پنهانکردن واقعیت، سناریویی طراحی کرده است.
نرگس در اعترافاتش گفت: «من و جواد ٢٠ سال پیش با هم ازدواج کردیم، اما هیچوقت زندگی خوبی نداشتیم. همیشه با هم اختلاف داشتیم و مرتب درگیر میشدیم. این اواخر مشکلات ما بیشتر شده بود؛ بهطوریکه چند بار کار به مشاجره شدید و فحاشی رسید. از این وضعیت خسته شده بودم و دیگر طاقت نداشتم. جواد هر موضوعی را بهانه میکرد و دعوا راه میانداخت.
روز حادثه نیز همین کار را کرد و مشاجره ما بالا گرفت. درحالیکه بسیار عصبانی بودم چشمم به میلهای آهنی افتاد که روی زمین بود. آن را برداشتم و با آن ضربهای به شوهرم زدم. البته نمیخواستم او را به قتل برسانم، اما سر جواد خونریزی کرد و او روی زمین افتاد. چند بار صدایش زدم، ولی جواب نداد. بعد هم مطمئن شدم او فوت شده است. بهشدت ترسیده بودم و نمیدانستم چه کار کنم درنهایت به فکرم رسید قتل را گردن فردی ناشناس بیندازم؛ برای همین به پلیس تلفن زدم».
بنا به این گزارش متهم بعد از اعتراف به جرمش روانه زندان شد و پرونده او در دستگاه قضائی به جریان افتاد تا تحقیقات از نرگس کامل و شرایط برگزاری جلسه محاکمه فراهم شود.
نظر کاربران
طلاق مي گرفتن بهتر نبود
خسته نباشی نرگس خانم،بعد از بیست سال واقعا این حقش بود؟
حالا چرا انداختی گردن کسی ک اصلا وجود نداشته؟؟؟؟؟
آستانه تحملمون خیلی پایین اومده بداخلاق بود خودتو کنترل میکردی طلاق میگرفتی
حالا اگه خیانت کرده بود باز میشد کشتنشو توجیه کرد
گرچه من خودم فکر میکردم شوهرم بهم خیانت کنه میکشمش ولی بعداز اینکارش دیدم حتی ارزش فحش دادنم نداره و جدا شدم
باسلام.
واقعا دوره آخر زمان شده دیگه!!!!!!!!
واقعا جای تاسف داره که در کشور ما قتل و جنایت داره به نقطه خطر میرسه مسولان قضایی باید ی فکر جدی برا این وضعیت که روز به روز هم داره بدتر میشه بکنند.
مردی که به دست زن کشته بشه خون بهاش ۲میلیون تومنه
صبروتحملمون خیلی پایینه من خودم از همه بدترم اخلاقمون کاهش پیدا کرده .اگه میتونست وچاره ای داشت که زودتر طلاق میگرفت حتما نمیتونسته دیگه
ای بابا اینم از تو که اینجوری شدی.خداکمکت کنه
نظر بنده اینه که ؛ اصلاً زنی شوهرشو بکشه، نه اینکه نباید دیه بده، نصف دیه ای به خودش میدن!!! باید بعد از بیست سال زندگی سوهرشو باید بکشه!!!؟؟؟ واقعاً متاسفم
حال دم ازعشق وعلاقه بزنیدوبگین زندگی شیرین وایچنین وآنچنین است.ازتعریفش پیداست که دو جنس مخالف،همیشه ضدهمدیگه هستند!!!!؟؟!؟!!!!!این تجربه چنددهه بنده است.
قتل انداختن بگردن دیگران(لابدکتابهای پلیسی وتخیلی وفیلم زیاددیده وخوانده).؟؟؟؟!!!ذهنم بدجوری درگیر این عشق وعاشقی رمانتیک جزیک مشت دروغ وریا چیزدیگری حلاجی نمیکند
متاسفم برا اون مغز گنجیشکیت پس طلاق روبرا چی گذاشتن
ما. ایرانیا همه چیزمون دروغه حتی عشق و عاشقیمون خیلی راحت بهم خیانت میکنیم و اخرش ب این جاها میرسه!!!!!!
چه جالب.20 سال .زندگی کمی نیس.لعنت بر شیطون .که ادما دست شیطونم از پشت بستن .زنده باد همسرم که تو 21 سال زندگیمون با همهی مشکلات نمیزاره من یکم غصه دار شم بهترین شانس زندگیم همسرم بوده.